و این شاید برای او که همشهری حافظ است، آغاز آسانِ همان عشقی به حساب میآمد که لسانالغیب درباره ادامهاش میگوید: «ولی افتــاد مشکلها...» روایتی که امروز میخوانید، حاصل گپوگفت جامجام، با رویا مهبودی است. زنی که فراز و نشیبها پشت سر گذاشته، مادری که از هفتخوان بخشنامههای دستوپاگیر اداری عبور کرده تا در چهل سالگی بشود اولین زن قهرمان ایرانی در رده برزگسالان آسیا و برسد به جایی که خیلیها بنویسند؛ تاریخساز. تاریخساز در مچاندازی؛ رشتهای که ورود زنان ایرانی به آن، سالها اما و اگر را به دنبال داشت... مهبودی در رقابتهای قهرمانی آسیای امارات صاحب یک مدال طلای پیشکسوتان (مستر یک)، یک طلا در رده بزرگسالان (دست چپ) و یک برنز (دست راست) شد.
مچاندازی از کجا و چطور شروع شد؟
از دوران نوجوانی احساس میکردم دستهایم قدرت خاصی دارند. این را معلم ورزش ما هم در ۱۴ سالگی تشخیص داد و هندبال را به من معرفی کرد. در هندبال موفق بودم اما وقتی با پرتاب نیزه و وزنه آشنا شدم، به نظرم رسید با شرایطم بیشتر سازگارند. اوضاع خوبی هم داشتم اما به دلیل برخی مسایل نتوانستم ادامه بدهم. در مسابقات استانی پاورلیفتینگ هم یکی، دو بار مقامآور بودم. اما هیچکدام برای من جذابیتی که میخواستم را نداشتند. مچ انداختن، شادی و هیجان آن را دوست داشتم. یکی از سرگرمیهای جمع خانواده بود. همیشه وقتی تصاویر و فیلمهای مسابقات خارجی مچاندازی مردان را میدیدم، میگفتم کاش باب این رقابتها در ایران هم باز شود، که خوشبختانه شد. بعد از آن دیگر یکی از آرزوهایم مچاندازی زنان در کشورمان بود. وقتی در اولین مسابقه استانی مچاندازی شرکت کردم، حس غیرقابل وصفی داشتم. در آن مسابقه هر دو دست طلا شدم!
واکنش خانواده و اطرافیان به انتخاب این رشته چه بود؟
خانواده، وقتی عشق وعلاقهام به این رشته و موفقیتم را در آن دیدند، حامیام شدند و همسرم یکی از افرادی است که در این مسیر پشتیبانم بوده. از همراهی او سپاسگزارم. ما سه فرزند داریم؛ پسرم بزرگم ۱۹ ساله و دانشجوست. دخترم ۱۴ و پسر کوچکم هم ۸ ساله.
برای فعالیت حرفهای با مخالفت یا حرف و حدیثی هم روبهرو بودی؟
من از ۳۵ سالگی مچاندازی را به عنوان ورزش حرفهای شروع کردم و یکی از مشکلاتم، بخشنامهها و محدودیتهای سنی بود. مثلا زمانی که در تمرین و اوج آمادگی بودم، بخشنامه میفرستادند؛ رقابتها ویژه افراد ۱۸ تا ۳۰ سال! با یک دنیا افسردگی و استرس پیگیر میشدیم، تلاش میکردیم تا بخشنامهها را تغییر دهیم و راهی باز کنیم. به جای تمرکز بر روی داشتهها، مدام در خوف و رجا بودیم که آیا میشود ادامه داد و به رقابتها رسید یا خیر... خوشبختانه با آمدن خانم شاهمحمدی، نایب رئیس فعلی فدراسیون این مشکلات برطرف شد. اما در مجموع و از نظر رفتار اجتماعی، برخوردها مثبت بوده. به دلیل نمایش توانمندی زنان در این رشته بیشتر تشویق دیدم. من خیلی با اینکه خانمها نمیتوانند، مواجه نشدم. حتی گاهی آقایان از خانمهای مچانداز حساب هم میبرند (با خنده).
وضعیت حمایت و پاداش از سوی مسئولان چطور بوده است؟
مسابقات قبلی در قزاقستان بود که یک نقره و یک برنز کسب کردم اما مورد توجه قرار نگرفت. اینبار در رقابتهای مستر به نفرات اول پاداش تعلق گرفت. من وقت و هزینه زیادی را صرف تمرینات میکنم؛ باشگاه، مربی و مکمل... شغل و درآمدی هم ندارم. حالا، با این مدالها باید جدیتر و بیشتر از قبل کار و هزینه کنم. ورزشکار نیاز به دلگرمی و حمایت دارد. امیدوارم شهردار و فرماندار من را فراموش نکنند تا بتوانم افتخارآفرینی برای شهر و کشورم را ادامه بدهم.
و کلام آخر، از امیدها و آرزوها...
من به آینده امیدوارم و یقین دارم با وجود موانع باید به تلاش ادامه داد. آرزوی من ایستادن بر سکوی جهانی است.
عملکرد عالی تیم
در بخش تیمی نیز تیمملی مچاندازی امسال توانست نتایج قابل قبولی به دست آورد. در پایان بیست و یکمین دوره مسابقات قهرمانی مچاندازی آسیا در عجمان امارات، تیم ایران با ۵۴ مدال رنگارنگ (۷ طلا، ۱۸ نقره، ۲۹ برنز) به کار خود پایان داد. همچنین ایران در بخش تیمی بزرگسالان کاپ نایب قهرمانی را کسب کرد، در بخش امیدها به عنوان سومی رسیدید و در مجموع همه دستهها بعد از قزاقستان و قرقیزستان به عنوان سومی آسیا دست پیدا کرد. سال گذشته تیم ملی مچاندازی ایران در مجموع به عنوان پنجمی آسیا رسیده بود و امسال با دو پله صعود و کسب مدالهای پرتعداد روی سکوی سومی آسیا ایستاد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد