اقلیم ایران طبق برآوردهای داخلی و البته گمانههای موسسات خارج از کشور پذیرای سالانه ۳.۵میلیون قطعه پرنده مهاجر است. پرندگانی که چند زمانی را در آبگیرها و تالابهای این سرزمین سر میکنند و پس از آن به ادامه مسیر خود ادامه میدهند، این تالابها همواره کریدور مهمی در مسیر پرندگان مهاجر بیشماری بوده است. پرندگانی که برخی از آنها در فهرست پرندگان در معرض انقراض هم قرار دارند و همین اهمیت اقلیم این سرزمین را برای پذیرایی کوتاهمدت از پرندگان مهاجر بیش از پیش کرده است. اما ایران حداقل طی دو دهه گذشته هیچ گاه میزبان خوبی برای پرندگان نبوده است، آنقدر که حالا صاحب رکورد منفی تاسفبرانگیزی است، این که تالابهای این کشور را به عنوان قتلگاه پرندگان مهاجر جهان میخوانند. سنجههای آماری در داخل کشور هم به نوعی صحت این عنوان تاسفبرانگیز را تایید میکند. به عنوان مثال تازهترین آمارهای رسمی منتشرشده نشان میدهد هر ساله ۷۰۰هزار تا ۱.۵میلیون پرنده مهاجر تنها در تالابهای شمال ایران شکار میشوند. عجیب این که اگر جغرافیای قتل این پرندهها را کوچکتر کنیم تفاوتی در این ارقام به دستآمده ندارد؛ به این معنا که فقط در تالاب میانکاله و البته شهر فریدونکنار این میزان پرنده کشته میشود.
با این حساب آن طور که برخی پرندهشناسان میگویند چیزی نزدیک به دو میلیون پرنده مهاجر هر ساله در ایران کشته میشوند و این در حالی است که ورودی پرندگان مهاجر به ایران هر ساله نزدیک به ۳.۵میلیون است. اگر تا دهههای پیش تنها تهدید مهم پرندگان مهاجر دامهای هوایی و دامگاههای زمینی و البته صدای هولناک سرب گلولهها بود حالا تداوم خشکسالیهای اخیر و بیماریهای مخصوص این پرندگان هم به تهدیدات گذشته اضافه شده است. فارغ از شکار بیرویه این پرندگان حالا چند سالی است که تالاب میانکاله با تهدیدی به نام سم بوتولیسم هم روبهروست. سمی که به واسطه کاهش تراز آب این تالاب جان بسیاری از فلامینگوها را در چند سال اخیر گرفته است. آمار کشتار پرندگان مهاجر در ایران به قدری چشمگیر بود و البته با بیتفاوتی مسئولان طی دو دهه گذشته رو به رو شد که حتی برای برخی نهادهای جهانی پرسشی پیش آمد که چرا آمار پرندگان مهاجر در نیمه دوم سال به کاهش محسوسی روبهرو میشود! این پرسش باعث به راه افتادن پروژه جهانی «برد لایف اینترنشنال» شد که از چهار سال پیش با تحقیقات گسترده سعی در به دستآوردن پاسخ داشت و البته همین آمارهای این پروژه بود که ایران را در صدر کشورهایی قرار داد که صاحب بیشترین شکار پرندگان در سال هستند، این آمارها بدون توجه به تکرار همین اتفاق در جنوب ایران بود و اگر آمارهای منفی کشتار پرندگان مهاجر در جنوب ایران را هم به اقلیم شمالی اضافه کنیم با رکوردهای منفی بیشتری روبهرو خواهیم بود. تا سالها استدلال اهالی بومی منطقه در این شکار هولناک مسائل معیشتی و البته فرهنگ شکار عنوان میشد اما با نگاهی به رقمهای رد و بدلشده میتوان متوجه شد حداقل فقرا خواهان گوشت پرندگان مهاجر نیستند. به عنوان مثال حالا برای ۵۰۰ گرم گوشت (که خالص هم نیست) پرندهای باید مبلغی حدود ۷۵۰هزارتومان بپردازید! گردش مالی بالای این پرندگان همچنان تجارت سیاه آنها را به بازاری پرسود تبدیل کرده است، سال گذشته طی دو روز جمعیت ۸۰۰ بالی قوهای فریدونکنار به ۲۰۰ قو کاهش پیدا کرد! شکار ۶۰۰ قو تنها در دو روز! بعدتر مشخص شد که یک قوی گُنگ در بازار پرندگان بین ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان خرید و فروش میشود! اتفاقات عجیبتر از این هم در این رابطه کم نبوده است، نمونهاش اشارهای که چند ماه پیش رئیس کمیسیون محیط زیست مجلس به آن داشت؛ این که بسیاری از پرندگانی که حتی در فهرست گونههای در معرض انقراض قرار دارند سر از منوهای رستورانهای شمالی درمیآورند. رستورانهایی که البته سمیه رفیعی از آن با عنوان «رستورانهای خاص» یاد کرده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد