جامعه ایرانی و بحران جمعیت
بهتر است ابتدا تعریف دقیقی از این ابربحران داشته باشیم چون نهتنها برای عامه مردم که حتی برای نخبگان و مدیران جامعه هم هنوز ملموس نیست. این بحران قابل قیاس با هیچیک از بحرانهایی که تابهحال گذراندهایم نیست. از بحران کرونا گرفته تا بحران جنگتحمیلی یا قحطی صدوچند سال پیش ایران یا حمله مغول و... . مسأله این ابربحران دولت یا انقلاب هم نیست. یک بحث سرزمینی است. اگر در ابربحران پیری جمعیت قرار بگیریم تا ۱۵۰سال هیچ راه درمانی برایش وجود ندارد. مثل افتادن در سیاهچاله است. این قاعده پیشگیری بهتر از درمان است اگر در همه جا قابل صدق باشد برای این ابربحران به کار نمیآید چون درمانی وجود ندارد که بخواهد «پیشگیری بهتر از درمان» باشد. اول باید این را فهم کنیم. دلیل دیگری که میگوییم متفاوت از تمام بحرانهای گذشته ایران است این نکته است که در تمام بحرانها، ۴۰ ــ ۳۰ سال بعد، جامعه به شرایط قبل از بحران برمیگردد، ولی در این بحران این بازه زمانی ۱۵۰سال است. تفاوت دیگر این است که این ابربحران در تمام ابعاد جامعه اعم از امنیتی، اقتصادی، سلامت، معیشت، علمی و ... خودش را نشان میدهد.
تفاوت معنای پیری جمعیت در ایران وکشورهای اروپایی
کشورهای اروپایی پیر هستند ولی بحرانزده قلمداد نمیشوند. بین پیری ما و آنها سه تفاوت است. اول اینکه آنها طی ۳۰۰سال با یک شیب ملایم پیر شدند. پس سه قرن فرصت داشتند خودشان را با پیری وفق دهند و به کمک سیاستهای مهاجرتی کمبود نیروی کارشان را جبران کنند و نسلی که از مهاجرین بهجا ماند، دیگر شهروندانشان محسوب میشدند، پس خیلی نگران تفاوت فرهنگی هم نبودند ولی کشور ما که تا چند سال پیش جزو سه کشور جوان دنیا بود در ۳۰ سال آینده جزو پیرترین کشورهای دنیا خواهد شد. برای همین، جمعیتشناسها تعبیر فرورفتن در سیاهچاله را دارند. البته ما اسمش را سیاهچاله جمعیتی گذاشتهایم. تفاوت دوم این است که کشورهای اروپایی با هم پیر شدند، ولی در منطقه ما اینطور نیست. کشور ما در حالی رو به پیری است که کشورهای همسایه، جمعیت جوانی دارند و این یعنی بحران امنیتی. سومین تفاوت پیری ما با کشورهای اروپایی این است که آنها اول پیشرفت کردند، بعد پیر شدند اما ما قبل از توسعهیافتگی در حال پیرشدن هستیم. برای همین تعبیر ابربحران را برای خودمان به کار میبریم.
فرار از سیاهچاله جمعیتی
الان نزدیک به ۱۰درصد جمعیت ما کهنسال است. طبق محاسبات داخلی و خارجی، در ۳۰سال آینده یکسوم جمعیت ما کهنسال است. کهنسالی از ۱۰درصد که عبور میکند به مرور آثار خطرناکش در جامعه نشان داده میشود. وقتی جامعه یکدفعه فاقد استعدادهای جوان شود، تمام مراحل پیشرفتش متوقف میگردد. نتایج این بحران به اختصار عبارتند از: ضعف شدید در حوزه امنیتی و دفاعی، بحران در نظام سلامت و بهداشت، ضعف در تولید و ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، توقف فرآیند توسعه و ضعف در پیشرفت علمی و رشد همهجانبه و در آخر مواجهه با سیاهچاله جمعیتی و منتفیبودن جبران مافات در آینده. از ۲۰ سال آینده کاملا ما در سیاهچاله قرار میگیریم و تا ۳۰سال دیگر خودش را کامل نشان میدهد اما ورود به آن از الان شروع شده است. پنج تا هفت سال فرصت داریم خودمان را بیابیم. البته فرصت طلایی نجات از این سیاهچاله در ۹ سال گذشته بود که ما ازدستدادیم. در این مدت ما بزرگترین خسارت تمدنی را مرتکب شدیم. دوره دولت قبل طلاییترین دوره برای جبران جمعیت بود. یعنی در هیچ دوره تاریخی، ایران با این تعداد زنی که امکان باروری داشته باشد، مواجه نبوده است. اینها همان بچههای دهه شصتی بودند. در دهه۶۰ زاد و ولدمان حدود ۱۸میلیون است که هم نسبت به دهههای قبل، هم نسبت به دهههای بعد جامعه را با یک پیک جمعیتی روبهرو کرد. این ۱۸میلیون، اوج دوران زاد و ولدشان در دوره دولت قبل بود اما متاسفانه به جای اینکه از این فرصت استفاده شود؛ ۴۰ درصد ازدواج و ۳۰ درصد زاد و ولدمان کاهش پیدا کرد. داستان غمانگیز سقط جنین را هم باید به آن اضافه کرد. پیشبینی میشود تا سال ۱۴۰۵ به کف کاهش نرخ باروری برسیم. مطالعات میگوید تا سال۱۴۰۵ نرخ باروری به حدود ۱.۴۵صدم برسد. عمده مطالعات هم مربوط به دهه شصتیهاست که رنج سنی۳۰ تا ۴۰ را دارند. اگر دهه شصتیها از این سیکل خارج شوند، یعنی جمعیتی به اندازه ۱۸میلیون خارج شده است. دهه هفتادیها ۱۰میلیون نفر هستند. با این ۱۰میلیون به هیچ وجه نمیتوان کمبود جمعیت را جبران کرد. رهبر معظم انقلاب از این شرایط به آینده دهشتناک یا هولناک پیری جمعیت تعبیر میکنند و در آن سالهای طلایی که فرصت جبران داشتیم، بارها هشدار دادند اما... البته طبق گفته ایشان نباید مایوس باشیم، اگر درست برنامهریزی کنیم مطمئنا به نتایج خوبی خواهیم رسید.
شناسایی و معرفی موانع رشد جمعیت در ایران
موانع رشد جمعیت در ۲۱بند جمعآوری و براساس آن قوانین جوانی جمعیت نوشته شده است. این موانع عبارتند از تاخیر و صعوبت ازدواج جوانها، الگوی مسکن و فرهنگ اجاره مسکن ناسازگار باخانوادههای بیش از دو فرزند، مشکلات اقتصادی و هزینههای زیاد فرزندپروری، نگرانی از بیکاری سرپرست خانواده، اشتغال و نگرانیهای آتیه زنان، هزینههای دوران بارداری، زایمان و شیردهی، هزینههای درمان ناباروری و محدودیت مراکز آن، عقیم سازی و استفاده بیرویه از اقلام پیشگیری، شیوع غیراستاندارد زایمان غیرطبیعی و ترس از زایمان، ترس از فرزند معلول، قبحزدایی و شیوع انواع سقط جنین، اطمینان نداشتن به ادامه زندگی مشترک، نگرانی از مسئولیت بچهداری و محدودیتهای آن. نگرانی از تربیت صحیح فرزندان، نگرانی از آتیه و آینده فرزندان، ناسازگاری تاهل و فرزندآوری با محدودیتهای کنونی آموزش عالی، ضعف خدمات اجتماعی مادر و کودک در محیط اجتماعی، اداری، آموزشی، نهادینه شدن فرهنگ فرزند کمتر زندگی بهتر، مهاجرت، حرکتهای معارض فرهنگی و قانونی و فقدان متولی نظارت و ضمانت اجرایی قوانین مرتبط با جمعیت و خانواده.
راههای برون رفت از سیاهچاله جمعیتی در کوتاه مدت
با این توضیحات سؤال این است که آیا ما میتوانیم در کوتاه مدت به نتیجه برسیم؟ بله، البته که شدنی است. چند مثال میزنم. ما ۳.۵میلیون زوج نابارور داریم.کافی است در کوتاه مدت مسأله هزینه آنها را حل کنیم و از طرفی مراکز ناباروری را افزایش دهیم. دیگر این که شرایط را برای آنهایی که ازدواج نکردهاند، ایجاد کنیم. همین طور برای کسانی که تک فرزند هستند. در مورد مسأله سقط جنین ۹ ماده قانون برای کنترل این موضوع آوردهایم. از جمله سلب امتیاز و مجوز ماما، پزشک و حتی داروخانه. تا حد مفسد فی الارض برایشان مجازات در نظر گرفتیم، منتها تشخیص آن با قاضی است. مطمئنا در همین حد هم باز دارندگی ایجاد میکند. متاسفانه قبح سقط را از طریق غربالگریها یا از طریق ماده واحده سقط درمانی مجلس از بین بردهایم و همه اینها را باید اصلاح کنیم. در نظام بهداشت و درمان این طور عمل کردیم که با تغییر عبارات سقط به ختم بارداری، آن را به انتخاب مادر گذاشتیم و گفتیم که تا قبل از چهار ماه میشود برای همین حتی خانوادههای مذهبی فکر میکنند تا قبل از چهار ماه سقط اشکال شرعی ندارد، در حالی که از همان ماه اول حرام است. باید ما روی قبح سقط کار کنیم. اگر فقط نصفش را بتوانیم مدیریت کنیم، نرخ باروری ما را تکان میدهد.
ویژگیهای قانون جوانی جمعیت
در مورد قانون جوانی جمعیت، این مسأله چند متغیره دارد پس باید همه آنها را در نظر میگرفتیم. ویژگیهای قانون جوانی جمعیت شامل موارد زیراست:
جامعیت قانون و تنوع تکالیف
توجه به بضاعت و امکانات واقعی کشور
احصا جمعی دیدگاههای کارشناسی مخالف و موافق
توجه همزمان به فرهنگسازی و حل مشکلات عینی.
تمرکز روی یک یا چند مورد ما را به نتیجهای نمیرساند. مگر فرهنگسازی میتواند بدون الگوی مسکن، تحقق پیدا کند؛ اصلا الگوی مسکن ما با خود، یک نوع فرهنگ در ارتباط با جمعیت آورده است. همین طور نظام حقوق و دستمزد و... آنچه که در فیش حقوقی بابت حق اولاد و حق تاهل داده میشود به ما میگوید که تو نباید ازدواج کنی، تو نباید بچه بیاوری؛ یعنی فرهنگت را شکلمیدهد.
نیاز به قرارگاه رسانهای فرهنگساز
چه در بخش فرهنگسازی و چه در بخش مطالبهگری، گروههای مردمی زیادی به میدان آمدهاند؛ اما اینها یک راهبر میخواهند، ما به یک قرارگاه رسانهای فرهنگساز احتیاج داریم. تا بقیه از آنجا خط بگیرند. صداو سیما باید یک قرارگاه رسانهای باشد هم برای خود و هم برای خطدهی به بقیه ارگانهای فرهنگساز. از نظر بودجه هم مشکلی نیست. مجلس در رابطه با این مسأله که برایش حیاتی است، بودجهای که در سال اول درنظر گرفت، برابری داشت با کل بودجهای است که در این ۴۰ سال بابت حفظ جمعیت و خانواده صرف کرده است. هنوز مردم اطلاع دقیقی از این قانون ندارند. قوانینی در ارتباط با حق تاهل، حق اولاد و... که باید اینها اطلاعرسانی و فرهنگسازی شود.
سهم صدا وسیما در فرهنگسازی جوانی جمعیت
صداوسیما در بحث فرزندآوری و افزایش جمعیت، همیشه پیشرو بوده است. نمونه اش برنامه زوجی نو یا زیرنویسهای شبکه سلامت، برنامه زندهباد زندگی و ... اما این قضیه برای مدیران همه شبکهها باید مسأله اولشانباشد. در قانون بودجه هم ما به این قضیه پرداختیم. از چند ناحیه به دنبال تامین بودجه بوده و هستیم از جمله ستاد ملی جمعیت. یک جدولی در اختیار ما گذاشتند که نشان میداد صداوسیما مکلف است ۱۰درصد سریالها، مستندها، برنامههای تولیدی و انیمیشنهایش مربوط به موضوع رشد جمعیت و جوانی باشد. خواهش دومی که از صداو سیما داریم، بازسازی ساختاری با ایجاد وحدت رویه، تقویت ستاد جمعیت سیما و نیز مستقر شدن مشاور جمعیتی آموزش دیده در هر شبکه و مرکز تولیدی است. انتظار دیگری که از صداوسیما داریم، ایفای نقش مطالبهگری است. یعنی ساخت برنامههای مطالبهگرانه قانون، با سردبیری تحت اشراف کمیسیون جمعیت. طی ۳۰سال گذشته، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودهاند که نگذارند آدمها بچهدار شوند، نگذارند ازدواجکنند. در این ۳۰سال ریلهای مملکت، به سمت تهدید جمعیت بوده است؛ در مواجهه با این وضعیت، اتاق فکر ویژهای میخواهیم که کاملا مسلط به قانون بوده و برنامه داشته باشد. مطالبه دیگری که از تلویزیون داریم، ساخت برنامههای نمایشی باکیفیت جهت ترغیب دهه شصتیها به ازدواج، فرزندآوری یا چندفرزندی است.
مورد دیگر، ساخت برنامههای طنز در نقد رویکردهای فمینیستی یا تجردزیستی یا تکفرزندی فاقد مبنا است. الان در خود صداوسیما، خیلی از مجریانی که دهه شصتی هستند که هنوز مجردند و به این موضوع بعضا افتخار میکنند. صداوسیما باید سیاستش برود به سمت این که حتی خود این مجریها هم بدانند میزان آنتن دادن به آنها به متغیر خانواده گره خورده است. تجربه این چندساله نشان داده که بعضی از این سلبریتیها که از صداوسیما رفته و حتی درفضای مجازی هم قدرت پیدا کردهاند دوباره به تلویزیون برگشتهاند؛ چون به تلویزیون نیاز دارند. طراحی کمپین جامعی برای مقابله با سقط جنین با همکاری سایر ارگانها و زیر نظر مجلس-البته به این معنی که یک ارتباط فکری وجود داشته باشد - همچنین طراحی ضوابط مقابله با قبحزدایی سقطجنین در برنامهها، انتظار دیگری است که از صداوسیما داریم. تداوم حمایت از درمان ناباروری و آموزش پیشگیری از ناباروری در برنامههای سلامت محور و سبک زندگی با اصلاح رویکردهای قدیمی و در آخر اجتناب از تبلیغات شعاری مستقیم و با نگاه حاکمیتی و تلاش برای مردمی کردن جوانی جمعیت. من معتقدم خیلی از مدیران ما، از مواجهه با رسانه و افکار عمومی بهشدت هراس دارند، پس اگر صداوسیما به میدان بیاید، این قانون تحقق پیدا میکند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد