همین دو کلمه، فرمول جدید توسعه کشورها در دنیای مدرن هستند. سیاستگذاران در ایران بیش از یک دهه پیش به این فکر افتادند که مسیری مشخص برای توسعه علموفناوری و به ثمرنشاندن دانش متخصصان دانشگاهی در صنعت، شناسایی کنند و نتیجهاش شد «نقشه جامع علمی کشور».
نقشهای که با گذشت بیش از 10 سال هنوز بخشهای قابل توجهی از آن اجرایی نشده است. برخی علت اصلی این موضوع را وجود ایراداتی در تدوین نقشه میدانند و عدهای هم معتقدند موازی کاری در بین دستگاههای اجرایی و نبود ارزیابی و نظارت دقیق باعث شده که این سند به مرحله اجرا نرسد.
گروه دانش جامجم در19 اردیبهشت 1402 بخشی از فرصتها و چالشهای این سند را بررسی کرد و این بار در گفتوگو با دکتر مهدیه فرازکیش، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و پژوهشگر حوزه سیاستگذاری علموفناوری، جزئیات موشکافانه علل محقق نشدن نقشه جامع علمی کشور را جویا شدهایم.
آیندهپژوهی و سیاستگذاری علم و فناوری و مدیریت فناوری از تخصصهایی هستند که برای توسعه دانش در هر کشوری ضروری است اما بیش از اهمیت وجود چنین متخصصانی در کشور، مهم است که مسئولان حرفهای متخصصان سیاستگذاری علم و فناوری را بشنوند و تلاش کنند در مسیری که بر اساس دادههای آماری و علمی مشخص شده گام بردارند. دکتر مهدیه فرازکیش در خصوص علت بیتوجهی به نکاتی که متخصصان سیاستگذاری علم و فناوری در کشور مطرح میکنند، میگوید: «مشکلی که در مورد ارزیابی در کل جهان وجود دارد و بهطور جدی در ایران به دلایل فرهنگی پررنگتر است این است که ارزیابی را به معنای مچگیری و کنترل میبینیم. در حالی که ارزیابی میتواند به معنای بازخورد، بهبود و یادگیری باشد.»
نیاز به بازنگری در مفهوم «اولویت بندی»
دکتر فرازکیش از پژوهشگرانی است که در خصوص نقشه جامع علمی کشور مطالعات زیادی داشته است؛ او معتقد است با این که در ترسیم نقشه از آیندهپژوهان و پژوهشگران قابلی کمک گرفته شده اما چالشهای جدی هم در سطح تدوین و طراحی و هم در سطح پیادهسازی وجود دارد. وی در اینباره میگوید: «در هر سند راهبردی که طراحی میشود بحث این است که بتوانیم منابع محدود را به اولویتها و چالشهای روز تخصیص بدهیم اما وقتی به الویتهایی که در نقشه جامع علمی کشور آمده است نگاه میاندازیم میبینم که تمام موضوعات علمی در این اولویتها آمده است؛ در حالی که برای چنین نقشهای باید مهمترین اولویتها به طور شفاف مشخص شود. این مسئله باعث میشود در مرحله اجرایی هم، هیچ موردی به دیگر موارد ارجح نباشد.» این موضوع آفتی جدی برای نقشهای به حساب میآید که به عنوان سند بالادستی برنامههای اجرایی کشور در نظر گرفته شده است.
ضرورت اولویت بندی مسئله محور به جای الویتبندی موضوعی
آسیبهای اولویتبندی کلی یا آوردن تمام مسائل علمی در سندی مثل نقشه جامع، زمانی بیشتر میشود که قرار باشد بقیه اسناد و برنامههای کوتاه مدت براساس آن تهیه شود. آن وقت تطابق نداشتن اولویتها در اسناد به وضوح خودش را نشان میدهد. دکتر فرازکیش با اشاره به تجربیات حضور خود در شورای عالی عتف، در این رابطه میگوید: «جنس اولویتهای مسئله محوری که برای کشور مورد نیاز است با اولویتهای موضوعی که در نقشه آمده تفاوت خیلی زیادی دارد. بنابراین در بهروزرسانی نقشه نیاز است که به اولویتهای مسئله محور بیشتر توجه شود تا اولویتهای موضوعی. البته که در نسخه پشتیبان نقشه به ظاهر اشاره شده که سه رویکرد باید وجود داشته باشد اما آنچه در متن اصلی نقشه آمده بیشتر متوجه اولویتهای موضوعی است.»
ناآشنایی مسئولان اجرایی با ارزش افزوده علموفناوری
شناسایی دلایل اجرایی نشدن نقشه جامع علمی کشور، به بررسی تخصصی معیارهای جهانی سیاستگذاری در حوزه علموفناوری نیاز دارد. نقشه جامع با تمام نقدهایی که به آن وارد است قطعا اجرایی شدنش بهتر از اجرایی نشدنش خواهد بود اما سوال اصلی اینجاست که چرا کشور از نقشهای که ترسیم شده و بیش از ده سال از آن گذشته، عقب مانده است. دکتر فرازکیش با اشاره به این که در برخی شاخص های علم و فناوری حتی 20 درصد عملکرد پیشبینی شده نیز اجرایی نشده است، میگوید: «مهمترین ایراد کار در طراحی سنجه وکمیت مطلوب، بوده است. در برخی موارد شاخص درست بوده اما عملکردمان دچار اشکال بوده است؛ مثل شاخص تحقیق و توسعه و سهم آن از تولید ناخالص ملی. این شاخص از سال 1920 در جهان مطرح بوده است یعنی حدود 100 سال قدمت دارد اما متاسفانه در ایران هنوز بسیاری از سازمانها علم و فناوری و بحث پژوهش در این زمینه را لوکس و غیرضروری میدانند.» او توضیحاتش را این طور ادامه میدهد: «با تجربهای که این سالها در همکاری با چهار وزارتخانه داشتم میتوانم بگویم در بین برخی مسئولان، باور جدی نسبت به ارزش افزوده علم و فناوری در حوزههای تقاضا محور وجود ندارد و بیشتر تحقیقات برایشان غیر ضروری و تزئینی به حساب میآید.»
تعداد مهم نیست کیفیت مهم است
در چند سال اخیر بیش از همیشه عبارت «محصول دانشبنیان و مبتنی بر فناوری» را شنیدهایم. شاید تکرار این کلمات در خبرها و سخنان دولتمردان باعث شده باشد عدهای تصور کنند علموفناوری جایگاه متفاوت و ارزشمندی در کشور پیدا کرده است. رشد تعداد پارکهای علم و فناوری، شرکتهای دانشبنیان و مراکز رشد در دانشگاهها،گرچه نشانه مثبتی از توجه دستگاههای اجرایی به توسعه علم در سالهای اخیر بوده اما دکتر فرازکیش در این خصوص میگوید: «خیلی از کشورهای جهان شاید به اندازه کشور ما پارک علم و فناوری و شرکت دانشبنیان و مرکز رشد نداشته باشند. متاسفانه ما به جای آنکه سنجه نسبی و کیفی برای ارتقای سطح علم و فناوری در کشور در نظر بگیریم فقط نگاه تعدادی و مطلق داشتیم و سال به سال رشد کمی آن را اعلام کردیم. با بررسی دادههای دستگاههایی مثل معاونت علمی ریاست جمهوری، وزارت کشاورزی، وزارت بهداشت و صمت هم واضح است که شاخصها بیشتر مطلق هستند تا نسبی.» او معتقد است برخی مدیران در برابر تغییر شاخصها جبهه میگیرند و توضیح میدهد: «لختی زیادی در بین سازمانها برای انجام کار جدید و استفاده از شاخصهای نسبی وجود دارد، از طرفی خیلی از مدیران نگران این هستند که با تغییر این شاخصها از مطلق به نسبی، عملکردشان در دوره مدیریت منفی به نظر برسد.»
گذر از مقاله و رسیدن به اثربخشی
تعادل میان بودجهای که برای یک سازمان در نظر گرفته میشود و خروجی آن، اطلاعات زیادی درباره آنچه در داخل آن سازمان میگذرد را فاش میکند. این موضوع در علم و فناوری بسیار پررنگتر از سایر حوزهها خودش را نشان میدهد زیرا مهم است که پژوهش و تحقیق به مرحله عملیاتی برسد و نمودی در صنعت پیدا کند. دکتر فرازکیش در این رابطه میگوید: «فرض کنید سرمایهگذاری چه خرد، چه کلان در حوزه پژوهش فناوری انجام شده، حالا باید دید پنج سال بعد آیا در صنعت نمودی داشته است و 10 سال بعد، نتایج آن در جامعه تاثیری گذاشته است؟ این در حالی است که شاخصهای نقشه جامع علمی عمدتا روی ورودی و خروجی مستقیم تمرکز دارد و کمتر به سنجههای میان مدت میپردازد در حالی رویکرد جهانی به این شکل نیست.»
او میافزاید: «بودجهای که به دانشگاهها و پژوهشگاهها اختصاص داده میشود برای تحقیقات به کار میرود، اگر بودجه را به عنوان ورودی در نظر بگیریم زمانی که ماحصلش میشود مقاله و ثبت مالکیت فکری یعنی خروجی داشته است. اما آنچه امروز در جهان اهمیت زیادی پیدا کرده مرحله اثر بخشی و سودمندی اجتماعی است که در حقیقت پس از مقاله و پتنت اتفاق میافتد. یعنی دانشگاه بتواند از مقاله به قراداد با صنعت برسد.» او با اشاره به این که از پیامدهای توسعه نسل سوم دانشگاهها همین است که میتواند این مراحل را محقق کند، میگوید: «در معدود دانشگاههای کشور، ما شاهد این هستیم که مقاله و پتنت به مرحله عملیاتی قرارداد صنعتی میرسد و درآمدزایی اتفاق میافتد، که به این مرحله اثر بخشی میگوییم. حال اگر مجموع ارزشافزوده تحقیقات در صنعت یکی از نیازهای بخش عمومی کشور را پاسخگو شود، میگوییم سودمندی اجتماعی رخ داده است. این روش کمک میکند تا مراحل چرخه سیاستگذاری تا پاسخگویی اجتماعی در اجرای سندها قابلیت ارزیابی هم پیدا کند.»
جای خالی پایگاه داده
نبود دادههای مناسب و پایگاهی برای جمعآوری داده در بسیاری از سنجههایی که در نقشه جامع مطرح شده یکی دیگر از مواردی است که مورد نقد دکتر فرازکیش و تعدادی از پژوهشگران حوزه سیاستگذاری علم و فناوری است. او در این باره می گوید: «کشورهای دیگر نزدیک به 50 سال است روال شاخصمحور برای ارزیابی دادهها دارند و کلا دو نهاد این کار را انجام میدهند و هریک دفتر آماری دارند که کار جمعآوری دادهشان را انجام میدهد. اما در کشور ما متولی مشخصی برای این کار وجود ندارد.» از نظر طبقهبندی اجرایی مسئولیت ایجاد پایگاه داده بر عهده شورای عالی عتف است اما به گفته دکتر فرازکیش سایر نهادهای حکمرانی این جایگاه را به رسمیت نمی شناسند، از طرفی مرکز آمار ما در این حوزه دادههای کافی ندارد.
دکتر فرازکیش توضیح میدهد: «ما چند بار در این حوزه جلسه داشتیم اما با تغییر مدیریت دوباره همه تصمیمات باید از نو گرفته میشد.» او با توضیح اینکه در چرخه سیاستگذاری چند گام داریم از تعریف مسئله تا ارزیابی عملکرد، میگوید: «اگر همه مراحل این بین را یک نهاد انجام بدهد نمیتواند عملکرد درستی داشته باشد، چه در سیاست چه در آیین و مقررات نباید این اتفاق بیفتد. اگر این اتفاق بیفتد جایگاه شورای عالی از نهاد سیاستگذار به مجری تغییر پیدا میکند و اعتبار فرادستیاش هم از دست میرود اما اگر تقسیم وظیفه درستی انجام بشود مثلا شورای عتف گزارشها را آماده کند و دادهها جمعآوری شود نتایج بهتری به دست میآید. یک نهاد نمیتواند هم مسئله را تعریف کند، هم جمعآوری داده انجام دهد، هم مراحل اجرا را پیش ببرد و هم نظارت و ارزیابی داشته باشد.»
قصه تکراری موازیکاری
موازیکاری بسیاری از نهادها و سازمانها از عوامل پرتکراری است که علاوه بر مصرف بودجه کشور، در توسعه حوزههای مختلف خلل ایجاد میکند. برای مثال از مواردی که باعث میشود در حوزه علموفناوری برنامهریزی و سیاستگذاری ما اشکال پیدا کند موازیکاری سازمانها و نهادهای مرتبط با این حوزه است. به گفته دکتر فرازکیش وضعیت به گونهایست که تنها در یک نهاد حکمرانی دو بخش ارزیابی به طور موازی فعال هستند و در سطح حکمرانی بیش از هفت هشت نهاد با همپوشانی زیاد پایش و ارزیابی علم و فناوری را در دستور کار دارند.» او میافزاید: «نمیشود سنجه و شاخص را در نقشه جامع علمی مشخص کنیم اما شناسنامه مشخصی برای تعریف دقیق آن، متولی اجرا و جمعآوری داده و پیمایشهایش در نظر نگیریم.» او با تاکید بر اینکه جایگاه فرادستی شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تنظیمگری و تقویت ارتباط بین نهادهای حکمرانی باشد، میگوید: «با در نظر گرفتن سازوکار پایش سالانه یا دو ساله یا چهارساله میتوان به ارزیابی خوبی از عملکرد نهادهای مرتبط رسید و شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند با این کار نهادهای اجرایی را برای جمعآوری دادهها و تحویل آن تشویق کند.»
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: