رئیس مجلس ملی ویتنام در نشست دوجانبه هیأت‌های ایران و ویتنام:

بازار ویتنام به روی کالاهای ایرانی باز است

فرصت‌ها و چالش‌های جمهوری اسلامی ایران در نظم جدید آسیایی چیست؟

فرصت ایرانی در عصر آسیایی

قرن آسیا به مشخصه اصلی قرن بیست‌و‌یکم تبدیل شده و این روند با خیزش تدریجی قدرت اقتصادی کشورهای شرق و جنوب‌شرقی آسیا، تمایل آنها برای ابراز استقلال راهبردی خود در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی جدی‌تر شده است. ترکیب قدرت اقتصادی و استقلال راهبردی در سطح سیاسی و نظامی باعث چرخش نقطه ثقل قدرت جهانی از غرب به شرق شده که از این پدیده با عنوان «آسیایی شدن» قرن بیست‌ویکم نام می‌برند.
قرن آسیا به مشخصه اصلی قرن بیست‌و‌یکم تبدیل شده و این روند با خیزش تدریجی قدرت اقتصادی کشورهای شرق و جنوب‌شرقی آسیا، تمایل آنها برای ابراز استقلال راهبردی خود در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی جدی‌تر شده است. ترکیب قدرت اقتصادی و استقلال راهبردی در سطح سیاسی و نظامی باعث چرخش نقطه ثقل قدرت جهانی از غرب به شرق شده که از این پدیده با عنوان «آسیایی شدن» قرن بیست‌ویکم نام می‌برند.
کد خبر: ۱۴۱۵۲۹۷
نویسنده مریم عاقلی - گروه سیاسی

در این ساختار جدید مخالفت اصولی جمهوری اسلامی ایران با نظم ناعادلانه غربی از چشم‌انداز آسیایی شدن، دریچه‌ای از فرصت‌های منحصر به‌فرد فراروی کشورمان ایجاد کرده است. در عین حال، تهدیدهای جدیدی هم ممکن است در قالب این روند شکل گیرد، چراکه تغییر مرکز قدرت جهانی از غرب به شرق به معنای تغییر ماهیت قدرت نیست، بلکه زمین بازی و بازیگران آن در حال تغییر و جابه‌جایی است. این گزارش با مدنظر قرار دادن تغییر فاز قدرت از غرب به شرق، مفهوم قرن آسیا و مؤلفه‌های آن و همچنین «سیاست نگاه به شرق» جمهوری اسلامی ایران، فرصت‌ها و چالش‌های «قرن آسیا» برای ایران را بررسی کرده است. با پایان دنیای تک‌قطبی، نظام بین‌المللی در قرن بیست‌و‌یکم دستخوش تحولات عمده‌ای شد که یکی از آنها بدون شک جابه‌جایی قدرت از غرب به شرق بود و این روند مشخصا از زمان جنگ اوکراین و روسیه کاملا محسوس شده است.

تغییر سیاسی اقتصادی برگشت‌ناپذیر
مشخصه اصلی نظم جدید هم افول غرب، ظهور آسیا و قدرت‌یابی قدرت‌های منطقه‌ای مانند جمهوری اسلامی ایران در یک جهان چند‌قطبی در کنار روسیه چین و هند است، البته ظهور دو قدرت آسیایی یعنی چین و هند در سیاست جهانی باعث شده این قرن پسوند آسیایی به خود بگیرد، چرا که این مفهوم روایتی تاریخی و هنجاری از تحول در مراکز قدرت جهانی را تداعی می‌کند و از این منظر قرن آسیا نشان‌دهنده تغییر سیاسی اقتصادی برگشت‌ناپذیر قدرت جهانی از غرب به شرق است. در واقع اگر بخواهیم کمی بیشتر این مسأله را باز کنیم باید گفت که آسیایی‌شدن یک فرآیند است که طی آن مناطق متنوع آسیا به‌طور پیوسته حول برنامه‌های مشترک اقتصادی و تمدنی به یکدیگر متصل می‌شوند و مصداق آن رشد و توسعه سازمان‌های همکاری منطقه‌ای از جمله شانگهای و بریکس است. البته در حال حاضر تغییر قدرت بسیار فراتر از چین رفته، ولی باز هم با این حال نقش اصلی را در این فرآیند انتقالی چین ایفا می‌کند که نظام سیاسی و ارزش‌های این کشور در تضاد با نظام‌های لیبرال دموکراسی غربی است.

تنظیم‌گری سازمان‌های منطقه‌ای
در قرن جدید آسیا در ابعاد مختلف اقتصادی از جمله تجارت،‌ یک زنجیره ارزش تولید و سرمایه‌گذاری شکل گرفته و از این نظر آسیا از همیشه آسیایی‌تر شده، هرچند انتظار می‌رود سهم قاره آسیا از مصرف جهانی و طبقه متوسط جهان تا سال ۲۰۴۰ به ۳۹ و ۵۴ برسد و این در حالی است که این نسبت در سال ۲۰۱۷ معادل ۲۸ و ۴۰ درصد بوده است. همچنین قرن آسیا صرفا نشانگر صعود اقتصادی این قاره در عرصه جهانی نیست، بلکه این موضوع نویدبخش برتری‌های سیاسی و اجتماعی آن هم هست که در این زمینه می‌توان به توافق صلح ایران و عربستان و به تبع آن ایجاد کریدورهای گفت‌وگو میان ایران و کشورهای عربی و همچنین تنظیم‌گری سازمان‌های منطقه‌ای اشاره کرد. حالا ما با این سؤال مواجه هستیم که آسیایی شدن ایران در رویکرد نگاه به شرق چطور ادامه خواهد داشت؟ رویکرد نگاه به شرق اگرچه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همیشه با شدت و ضعف‌هایی ادامه داشته اما در حال حاضر به دلیل تمرکز دیپلماسی دولت سیزدهم بر این گزاره، این موضوع بیشتر از همه ادوار گذشته مورد توجه است. کما این‌که رهبر انقلاب هم تاکید دارند که در سیاست خارجی ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور و ترجیح ملت‌ها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویت‌های امروز ماست.

ما با سیاست خارجی متوازن طرف هستیم
در واقع نگاه به شرق را باید ذیل مفهوم سیاست خارجی متوازن تعریف کنیم چون ظرفیت‌های دیپلماتیک در کانال منافع ملی تعریف می‌‍شود و در این چارچوب یک نوع پیوند بین نگاه به شرق ایران از یک طرف و قرن آسیا در بازتوزیع قدرت جهانی از سوی دیگر وجود دارد. از آن‌جایی که ما اکنون در دوران گذار نظام بین‌الملل قرار داریم به‌دلیل برخورداری ایران از یک جایگاه راهبردی و منطقه‌ای مطلوب، بدون تردید چین، روسیه و حتی هند به روابط با کشور ما نیاز دارند تا بتوانند بر محدودیت‌های عرصه بین‌المللی غلبه کنند. حالا تصور کنید در این پس‌زمینه عضویت ایران به‌عنوان لنگرگاه ثبات و امنیت غرب آسیا در سازمان همکاری شانگهای قطعا می‌تواند به کارآمدی و فعالیت این سازمان در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی مفهوم تازه‌ای بدهد، از این‌رو می‌توان این‌طور گفت که رویکرد نگاه به شرق و قرن آسیا دو روی سکه جایگاه ملی و روابط بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران هستند.

راهبرد جمهوری اسلامی در این سیستم انتقالی
رویکرد نگاه به شرق با آسیایی شدن ایران و حتی قرن آسیا پیوند و همزمانی دارد، درواقع پیوند با شرق به معنای هم‌افزایی راهبردی میان ایران، روسیه و چین به عنوان قدرت‌های نوظهور در برابر تهدیدهای مشترک غرب و ارزش‌های لیبرالیسم است و بازتوزیع قدرت در سطح نظام بین‌الملل، می‌تواند فرصت‌ها و چالش‌های جدیدی را برای جمهوری اسلامی هم ایجاد کند.از سوی دیگر ظهور و گسترش زنجیره‌های ارزش جهانی آسیا در مقابل اروپا و آمریکا و در عین حال جانمایی الگوی ایرانی-اسلامی در کنار الگوهای چینی و هندی در زمینه نظم جهانی یک فرصت منحصر به‌فرد است. خیزش آسیا یا همان قرن آسیایی در یک دهه اخیر به عنوان موضوعی مهم در گفتمان استراتژیک جهانی مطرح شده، این مفهوم یکی از قدرتمندترین جلوه‌های توجه به آسیاست و همان‌طور که می‌دانید در سال‌های اولیه قرن بیست و یکم گزارش‌ها درباره ضعف فزاینده آمریکا و افول احتمالی آن باعث تقویت مفهوم قرن آسیا شد.

فرصت‌های جمهوری اسلامی در آسیای جدید
ایران به‌عنوان یک کشور مستقل تلاش می‌کند بر‌مبنای سلسله عزت، حکمت و مصلحت منافع ملی خودش را در سطح منطقه‌ای و جهانی پیش ببرد و از آنجایی که نظام بین‌الملل دچار وضعیت چند‌قطبی شده، این موضوع قطعا در کنار فرصت‌ها، چالش‌هایی را هم برای ایران پدید خواهد آورد؛ ظهور و گسترش زنجیره‌های ارزش جهانی آسیا در برابر اروپا و آمریکا اولین و مهم‌ترین فرصت ایران است که باید آن را غنیمت شمرد. زنجیره ارزش به این معنا که مجموعه فعالیت‌هایی که به‌صورت زنجیره‌ای به یکدیگر متصل هستند و به محصولی منجر می‌شود که هم برای مصرف‌کننده با‌ارزش است و هم برای تولید‌کننده آن سودآوری دارد، به‌طور مثال در سال ۲۰۲۲ بیشتر از نیمی از کل تجارت دنیا در قالب زنجیره‌های ارزش انجام شده و حدود ۶۰ درصد از کل تجارت کالاهای کشورهای آسیایی در داخل قاره آسیا بوده است که از این منظر باید گفت آسیا در حال آسیایی‌تر شدن است. با توجه به حذف ایران از زنجیره تامین اروپا و آمریکا، آسیا بهترین فرصت کشورمان است تا هم بتواند فشار تحریم‌های ظالمانه غرب را تعدیل کند و هم ارتباط موثری با یکی از قدرت‌های آسیایی داشته باشد. دومین فرصت فراروی ایران هم به ظهور یک نظم چند‌تمدنی بین کشورهای آسیایی باز‌می‌گردد که در تقابل با تلاش برای سیطره تمدن غرب بر کل جهان و از‌جمله آسیاست. به این معنا که در این اتمسفر نقش‌آفرینی نظم تمدن ایرانی _ اسلامی به‌عنوان مکمل نظم‌های تمدنی شرقی در فضای بین‌التمدنی یک ضرورت انکارناپذیر است و ایران می‌تواند الگوی مطلوب خودش را در کنار الگوهای چینی و هندی بگذارد و از این طریق آن را به ملت‌های دیگر از‌جمله شرق آسیا هم باز بشناساند. سومین فرصتی که قرن آسیا برای ایران فراهم می‌کند بهره‌برداری از مناسبات آسیایی کوچک‌تر و متوسط مانند اندونزی، مالزی، تایلند و ویتنام است که تجربیات موفقی در حوزه توسعه اقتصادی داشته‌اند. همچنین از آنجایی که ایران در چهارراه ژئوپلتیکی جهان قرار گرفته و قدرت مهمی در حوزه خلیج‌فارس است و می‌تواند نقطه اتصال بین جنوب آسیا با آسیای مرکزی و قفقاز باشد و به مرکز ثقل مراودات انرژی و تامین امنیت آن تبدیل شود.

شرق جغرافیایی یا هویتی؟
راهبرد نگاه به شرق برای ایران مبنای جغرافیایی و هویتی دارد به این معنا که به لحاظ جغرافیایی نگاه به شرق رویکردی راهبردی به مناطق شرقی کشور و در عین‌حال تلاش برای تعمیق مناسبات همگرایانه با بازیگران نوظهور این مناطق است. البته این موضوع چه از طریق تعامل و همکاری دوجانبه مثل قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین و چه از طریق همکاری‌های جمعی در پارادایم همکاری‌های منطقه‌ای مثل سازمان همکاری شانگهای در حال اجرایی شدن است.در این ساختار جدید با مؤلفه جغرافیایی نگاه به شرق شامل شرق آسیا، جنوب آسیا و جنوب‌شرقی آسیا به‌علاوه روسیه است و دولت‌های این مناطق در کنار هم اصطلاحا یک تمدن شرقی را تشکیل می‌دهند. این در حالی است که از لحاظ هویتی نگاه به شرق به معنای تعامل با کشورهای مستقل محسوب می‌شود که در این زمینه هم‌افزایی راهبردی بین ایران، روسیه و چین به‌عنوان قدرت‌های نوظهور در برابر تهدیدهای مشترک غرب شکل جدیدی از این استقلال را به عرصه ظهور رسانده. البته این رویکرد به معنی وابستگی به شرق نیست بلکه مبتنی بر تلاش برای برقراری ارتباط همزمان با شرق و غرب با رویکرد اولویت‌دهی به حوزه شرقی است.

مؤلفه‌های قرن آسیا
برداشت‌های مسلط درباره قرن آسیا غالبا جنبه‌های اقتصادی این پدیده را برجسته می‌کند و این در حالی است که به نظر می‌رسد روندهای مرتبط نه‌تنها ناظر بر تحول اقتصادی در این قاره است، بلکه ابعاد ساختاری و هنجاری دیگری را هم دربر می‌گیرد. کما این‌که آسیایی شدن، فرآیندی است که در آن کشورهای متنوعی از این قاره به طور پیوسته حول برنامه‌های مشترک اقتصادی با یکدیگر به نظم واحدی می‌رسند و آسیای امروزی با وجود تنوع جغرافیایی و سیاسی، یک ویژگی مشترک دارد که آن هم توسعه سریع اقتصادی و نزدیک شدن تمدنی است.

سرنوشت قرن آسیا
به عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت سرنوشت قرن آسیا به فراز و نشیب‌های اقتصادی کشورهای این قاره و به طور کلی تحولات بین‌المللی بستگی دارد هرچند‌نظم جهانی آینده در منطقه آسیا شکل می‌گیرد اما الگوهای پیچیده رقابت درگیری و از هم‌گسیختگی هم برای آن قابل تصور است و از این رو بعید نیست که از لحاظ سیاسی و اجتماعی آسیا به مناطق تابعه یعنی آسیای غربی، آسیای جنوبی و آسیای مرکزی تقسیم‌بندی شود بنابراین دستگاه دیپلماسی کشور باید به همه این ظرفیت‌ها و تحولات گذار در چارچوب منافع ملی توجه ویژه‌ای داشته باشد.

چالش‌های قرنِ آسیا برای ایران
اولین چالش اصلی قرن آسیا که در بعد سیاسی مورد توجه ایران هم هست، فقدان رهبری ابر منطقه‌ای در آسیاست؛ در میان کشورهای آسیایی تنوع نظام‌های سیاسی و فقدان دیدگاه مشترک در روابط خارجی وجود دارد که دارای وضعیت ناهمگون اجتماعی و سیاسی هستند و رقابتی‌ترین و پیچیده‌ترین اقتصادهای جهان از جمله چین و هند و روسیه را در خود دارد اما هنوز یک همگرایی سیاسی درون قاره‌ای در خود شکل نداده است بنابراین باید توجه داشت تا زمانی که یکپارچگی در آسیا شکل نگیرد نظم بین‌المللی به رهبری آسیا هماستقرار نخواهد یافت.در این فضا دومین چالش مربوط به دوران گذار نظام بین‌الملل و ظهور بازیگران جدید و به تبع آن تغییر قدرت جهانی است. در واقع قدرت همان قدرت است و فقط تغییر مرکز ثقل از غرب به سمت شرق الزاما به نفع ایران نیست و باید به موانع هم توجه داشت؛ به طور مثال هیچ اتحاد آسیایی برای رقابت با ناتو به عنوان یک اتحاد غربی قوی وجود ندارد و ائتلاف‌های موجود هم کوتاه‌مدت و تاکتیکی هستند. در واقع آسیا مانند اتحادیه اروپا به یک نهاد رسمی نیاز دارد. سومین چالش قرن آسیا هم برای جمهوری اسلامی ایران سطح و کیفیت روابط کشورهای آسیایی با بازیگران منطقه خاورمیانه است به این معنا که کشورهای آسیایی با بازیگرانی مانند عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی که از رقبا و دشمنان منطقه ایران هستند ارتباط اقتصادی و سیاسی دارند و از این رو نمی‌توانند این روابط را تابع مناسبات خود با ایران کنند.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها