دقایقی به تماشای این اجرا از شهر شیراز در مرحله نیمهنهایی مینشینم و با حس و شوری که از حرکات نمایشی و موسیقی این گروه میگیرم در خاطرم به سالها پیش سفر میکنم. زمانی که خودم عضو گروه سرود مدرسه بودم و برای اجرا روی صحنه در حضور تماشاگران شوق فراوانی داشتم. یعنی امروز این بچهها چه حالی دارند؟ با اینکه میخواهند مقابل چند کارشناس، تعداد زیادی تماشاچی و البته دوربین تلویزیون اجرا کنند، آرام به نظر میرسند. باید دکور برنامه را ترک کنم و سراغ داوران و کارگردان برنامه بروم تا درباره رسیدن همآهنگ به این مرحله گپ بزنیم. اگر شما هم از علاقهمندان این برنامه هستید در ادامه میتوانید با خواندن گزارش و گفتوگوهای پشتصحنه با من همراه باشید.
با داوران یعنی سیما تیرانداز، امیریل ارجمند، محمدمهدی سیار، بهزاد عبدی و علی لهراسبی در اتاق پشتصحنه ملاقات میکنم؛ همه با روی خوش برخورد میکنند اما بیشتر حواسشان معطوف به بحثی است که درباره کیفیت بالای کار گروههای امروز دارند و از دشواری تصمیمگیری برای حذف چندتایی از آنها میگویند. پس از پایان مباحثه در میان فریادهای شادی نوجوانان تماشاگر که نام داوران را صدا میزنند، وارد دکور میشوند و سر جای خود مینشینند. مهدی مفیدی، مجری برنامه هم در جایگاه قرار میگیرد و با هماهنگی کارگردان اجرای یکی از گروههای شرکتکننده آغاز میشود. با پایان این اجرای شورانگیز داوران که حسابی از کار گروه خوششان آمده شروع به تمجید و البته در این میانه چند نکته را هم متذکر میشوند.
رقابت ۱۶گروه در نیمهنهایی
مهدیار عقابی، کارگردان این برنامه تلویزیونی است که با او در زمان استراحت میان ضبط بخشهای مختلف برنامه گفتوگو میکنم. از او میپرسم برخی میگویند سرود که در زبانش رگههایی از شعار دیده میشود، مخاطبان را در قالب یک برنامه تلویزیونی خسته میکند. برای جلوگیری از این اتفاق چه کردید؟ عقابی توضیح میدهد: با شعار دو گونه میتوان مواجه شد؛ یکی شعاری است که در راهپیمایی داده میشود و نیاز به صراحت دارد چون در کوتاهترین زمان ممکن باید مانیفست ذهنیاش را از طریق شعار منتقل کند. معمولا یک جمله میشود که مستقیم حرفش را میزند. از طرفی مفهوم سرود برگرفته از شعار است. تحلیل من است که یک محتوا وقتی به درد سرود میخورد که به صورت جمعی خوانده میشود و بیش از یک نفر به آن معتقد هستند. این محتوا را کلانتر میکند. ما سعی کردیم شعار را که یک حرف صریح و مستقیم است شاعرانه بیان کنیم. در این صورت سرود نه صراحت شعار در راهپیمایی را دارد و نه خالی از معناست.
این کارگردان درباره مورد توجه قرار دادن نوجوانان در این برنامه عنوان میکند: نوجوانان دغدغه من هستند و سالهاست دارم در این زمینه کار میکنم. معصومیت کودکانهای در نوجوانان هست که در انتقال پیام به کمک آنان میآید و پیام را گیراتر میکند. ممکن است عدهای حوصله سرود بزرگسالان را نداشته باشند. وقتی میخواهی پیام مهمی را به مخاطبان برسانی باید از فضای دیگری بهره ببری. کودکان و نوجوانان در ذاتشان معصومیت و جذابیت دارند و حرفها وقتی از دل برمیآید، راحتتر به دل مینشیند. تعداد کمی برنامه تلویزیونی داریم که با نوجوان کار کرده باشد و برای نوجوان ساخته شود. ما دغدغه چنین برنامهای داشتیم. هماهنگ کردن نوجوانان برای حضور در جایگاه تماشاگران بدون خانوادهها چالشبرانگیز بود. این تماشاگران راحت نظر میدهند و حتی خیلیوقتها نظرشان با دیدگاه داوران متفاوت است.
پیش از همآهنگ، سرود نسبت به دهه ۶۰ و ۷۰ در برنامههای کودک و فضای تلویزیون کمرنگتر شده بود. عقابی درباره ظرفیت و جذابیت این قالب برای تولید یک مسابقه استعدادیابی و نگاه تازهشان به این مقوله بیان میکند: دهه ۶۰ به نظر من اوج شکوفایی سرود بود. از اوایل انقلاب تا دفاع مقدس و به ثمر نشستن آن پویایی خود را داشت. دلیلش هم این بود که گروههای سرود زندهخوانی و اجرایی میدانی میکردند. ما خوانندگان سرود را روی صحنه میدیدیم. هارمونی و حجم صدایی که داشتند به مخاطبان منتقل میشد. در دهه ۷۰ تا حدود سال ۸۵ خیلی زندهخوانی برای گروههای سرود مطرح نبود. از نظر تکنیکی و فنی امکاناتی ایجاد شد که زندهخوانی کنار رفت.
هر چقدر تکنولوژی پیشرفت کرد، امکان زندهخوانی برای گروههای سرود کمتر شد. خودشان هم به این کم شدن دامن زدند و سراغ پلیبک رفتند. وقتی سراغ پلیبک میروی، اثری سمعی و بصری را به سمعی تبدیل میکنی. ما هیچ ویژگی دیداری در این اجرا دریافت نمیکنیم. فقط باید بشنویم. ریتم زندگی امروز به گونهای است که مخاطب دلش نمیخواهد فقط چیزی را بشنود و دوست دارد همزمان ببیند. کاری که ما در همآهنگ کردیم سمعی و بصری کردن سرود است. میشود هم از شنیدنش لذت ببری و هم از دیدنش. الان گروههای سرود متوجه شدند از صحنهای که در اختیار دارند، میتوانند هم سمعی و هم بصری استفاده کنند و سرود را با نمایش روی صحنه ببرند. به این ترتیب هم بازار درآمدی بهتری دارند و هم مخاطب با لذت پیام را دریافت میکند.
این کارگردان در مورد حمایت شدن گروههای شرکتکننده در اجرای خارج از برنامه هم عنوان میکند: فراوانی گروههای ما از شهرستانها بیشتر از کلانشهرهاست. فکر میکردیم باید در کلانشهرها دنبال گروههای سرود بگردیم اما دیدیم چه گروههای توانمندی در شهرستانها، روستاها یا عشایر هستند اما چون بازار در قبضه کلانشهرهاست، استعدادشان دیده نمیشد. وقتی گروهها از شهرستانها به این برنامه آمدند قریب به اتفاق آنان بازخورد دادند. از روزی که دیده شدند، مسئولان شهرستان نسبت به ما دغدغهمندتر شدند. پس قرار نیست برنامه همآهنگ و ماوا حمایت کنند که البته دارند این کار را میکنند، قرار است ما این پیام را برسانیم که مدیوم سرود جذاب است. فرصت سرمایهگذاری دارد، پس بیایید و به گروهها کمک کنید. چیزی را مخاطبان نوجوان در قالب برنامه همآهنگ القا میکنیم که اگر سرود تمرینکردن برایتان خستهکننده است با افزودن نمایش جذابتر میشود. به همین دلیل اینجا تا ساعت ۲، ۳ صبح تمرین میکنند و ۶ صبح به صحنه میآیند.
وی در این باره به انتخاب داوران از حوزههای تخصصی مختلف هم اشاره میکند و میگوید: حس من این بود که سرود به حد هدف خود رسید و دیگر پیشرفت نمیکند.اگر میخواهیم پیشرفت کند باید تحول فرمی در آن اتفاق بیفتد و بصریشدن به آن افزوده شود. باید اشعار، موسیقی و جنسخواندن در آن تغییر کند تا پویاییاش را به دست آورد. امید دارم بعد از برنامه همآهنگ رشد کمی و کیفی گروههای سرود را شاهد باشیم. دوست دارم به پدر و مادرها بگویم یکی از بزرگترین سرگرمیها که بچهها میتوانند در تابستان داشته باشند عضو یک گروه سرودبودن است. انرژیشان تخلیه و هیجانی به واسطه انجام کار گروهی به آنها منتقل میشود که میتوانند اول مهر را به خوبی شروع کنند.
همآهنگ در رقابت با برنامههای استعدادیابی از تنوع مهارتی چندانی میان گروههای شرکتکننده مثل حرکات آکروباتیک، مجریگری و... برخوردار نیست و همین موضوع ممکن است در جذب مخاطبان با سلیقههای متفاوت با دشواری همراه باشد. عقابی در این مورد میگوید: هر آنچه دیدنش جدید باشد هیجان در پی دارد. ما انتظار نداشتیم گروههای سرود بتوانند تا این حد صحنهآرایی کرده و نگاهها را جذب خود کنند. پس این متمایزها هیجان به دنبال دارد. شاید برای مرحله بعد تیم سازنده باید فکری برای جذابیت بیشتر کند و با نوآوری دیگر کاملش کند تا همچنان هیجان داشته باشد. انسان هر موقع خود را در جایی جذاب و دوستداشتنی تصور میکند دچار هیجان میشود.
وی ادامه میدهد: بچههایی که به عنوان تماشاچی میآیند، نمیدانند قرار است در کجا حاضر شوند. وقتی به استودیو همآهنگ میرسند بسیار اشتیاق نشان میدهند. همین نشان هیجان و جذابیت است. سرود میتواند کنسرت داشته باشد و بلیت فروشی کند. نوجوانان با خانوادههای خود میتوانند از تماشای این کنسرتها لذت ببرند. همه اینها قابلیت هیجان در سرود را نشان میدهد.
عقابی با ارائه آمار از مراحل مختلف این رقابت بیان میکند: ما یک سفر سخت ۱۴ هزار کیلومتری داشتیم. نمیتوانستیم در همه استانها حضور پیدا کنیم. برای همین تصمیم گرفتیم به ۱۰ منطقه از ایران برویم و از گروههای سرود نزدیک به این مناطق بخواهیم در کارناوال شرکت کنند. برای کشف این گروههای سرود هر اطلاعاتی که هر ارگانی مثل آموزش و پرورش، سپاه، بسیج، حوزه هنری و... را درباره گروههای سرود داشت، دریافت کردیم. ابتدا با آمار ۲۰۰۰ اسم مواجه شدیم. با تفحص بیشتر متوجه شدیم این آمار واقعی نیست. در واقع حدود ۶۰۰ تا گروه سرود پویا و فعال در کشور داریم. با این ۶۰۰ گروه ارتباط برقرار کردیم. ۴۰۰ گروه ثبتنام کردند که آنها را در هیأت انتخاب رصد کردیم و دیدیم ۱۰۰ گروه قابلیت حضور روی صحنه کارناوال را داشتند. با رقابت این گروهها، ۳۶ گروه وارد مرحله استودیو شدند. ۱۶ گروه هم وارد مرحله نیمهنهایی شدند. آمار حضور دختران و پسران در این رقابت تقریبا ۶۰ به۴۰ است. در نهایت یک گروه قهرمان میشود.
عقابی در مورد تغییر گروه داوران هم عنوان میکند: در مرحله کارناوال تاکیدمان روی خوانش نبود، چون خواندن در فضای باز برای گروهها کار سختی است. صدابرداری آن هم دشوار بود. ملاک را بر انسجام گروه گذاشتیم. بر همین اساس داورانی را انتخاب کردیم. عباس غزالی خودش از کانون حر آمده و فضای سرود و تئاتر نوجوانان را درک کرده است. خانم سام، کارگردان، مؤلف و مادر است.
او از منظر مادرانگی به میزان استرس گروهها روی صحنه توجه میکرد. در واقع استرس گروهها چک شده است که امروز با اعتمادبهنفس کامل روی صحنه حاضر میشوند. اشکان کمانگری، خواننده و مدرس موسیقی است و به خاطر دارم در میان گروهها باب شده بود که بنشینند و حرفهای کارشناسی جناب کمانگری را گوش دهند. وقتی وارد استودیو شدیم وجه موسیقی برایمان پررنگتر شد. وقتی موسیقی اولویت پیدا میکند جای بهزاد عبدی روی این صحنه خالی بهنظر میرسید و جای علی لهراسبی بهعنوان کسی که خود از گروه سورد برخاسته است، خالی بود. مهدی سیار شعرهای گروهها را آنالیز میکند و پیام راحتتر به مخاطبان منتقل میشود. در صحنهای که نمایش میبینیم حتما باید داور تئاتری مثل خانم تیرانداز داشته باشیم؛ ضمن اینکه مدنظرمان بود در میان داوران حتما خانم هم حضور داشته باشد. امیریل ارجمند بهعنوان حامی بچهها از مرحله ابتدایی همراه بود و در دو حوزه بازیگری و موسیقی (خوانندگی و آهنگسازی) تخصص دارد.
همراه با ذات جمعی سرود
محمدمهدی سیار، شاعر و یکی از داوران این برنامه است. لحظاتی میان ضبط برنامه فرصت دست میدهد تا راهی اتاق داوران شوم و با او در پشتصحنه گپ بزنم. سیار در گفتوگو با جامجم درباره ویژگیهای شعری سرود مطرح میکند: ویژگی اصلی سرود، هویت جمعی آن است، یعنی باید شعری داشته باشد که از نظر موضوع، ملودی و شکل اجرا قابلیت اینکه یک جمع را با خود همراه کند، داشته باشد. در واقع زبان حال فردی خیلی کم میتواند در سرود جایگاه داشته باشد. در این برنامه گروههایی داشتیم که جمع را استعاره از خانواده، گروه دوستان، همسنوسالهایشان یا همه مردم دنیا گرفته بودند. این جمع میتواند کوچک یا بزرگ باشد. وقتی قابلیت همخوانی ملاک میشود آن آهنگ و ملودی باید همراهکننده باشد و همه بتوانند با آن بخوانند. برخی باور دارند ذات سرود با شعار آمیخته است. از سیار سوال میکنم چقدر این باور را میپذیرید و او در اینباره توضیح میدهد: همانطور که گفتم، ذات سرود همراه کردن جمع است. وقتی جمع همراه میشوند باید چیزی باشد که قابلیت شعار شدن را داشته باشد. شعار هنرمندانه که سر جای خود قرار بگیرد، خیلی زیباست و میتواند همدلی ایجاد کند.
به قول یکی از هنرمندان، شعر وقتی به اوج خود میرسد، تبدیل به شعار میشود. شعر حافظ و سعدی به شعارهای تمدنی ما تبدیل شدند. مثلا این شعر حافظ «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است» تبدیل به شعار یک جمع شده اما هنرمندانه است. تناقضی بین این دو مفهوم نمیبینم. هر دو میتواند زیر مجموعه هنر باشد و در معنای اصیلش خوب است اما در معنای شعارزده، مبتذل و غیرهنرمندانه پسندیده نیست. سرود میتواند به این سمت نرود. همه اینها به مهارت، تمرین و تبحر آهنگساز و شاعر کار بستگی دارد.
تصوری که بسیاری از سرود دارند به دهه۶۰ یا تجربه در مدارس برمیگردد. از سیار میپرسم با توجه به این تصور کلیشهای تا چه اندازه ظرفیت و کشش برای تبدیل سرود به محور یک برنامه تلویزیونی قائل هستند، وی پاسخ میدهد: ظرفیت این مقوله ما را شگفتزده کرده است؛ یعنی برنامه ایجاب میکند که شبانهروز با همدیگر خواهرانه یا برادرانه برای رسیدن به یک هدف و همراه کردن مخاطب تلاش کرد. اتفاق دیگری که در این برنامه افتاد، تنوع قومیتی و رنگارنگی اقلیمی ایران است که در گروههای شرکتکننده آشکار است.
سیار میافزاید: به این نتیجه رسیدم که هویت سرود به اجرای زنده است، اینکه ما در استودیو چند خط از بچهها ضبط کنیم و آن را با تکنیکهای استودیوی پر حجم کنیم، لطفی ندارد. اینجا همه اتفاقات زنده میافتد. شرکتکنندگان نفس به نفس داوران و تماشاگران اجرا میکنند. این خیلی با کاری که در استودیو اجرا شده، فرق میکند و قابل قیاس با همدیگر نیستند. پیشنهادم این است که گروهها از سرود استودیویی به سمت حرکات نمایشی و اجرای زنده بروند.
همآهنگ از شرق تا غرب
احسان مهدی، مجری پشتصحنه همآهنگ مردی است که چهره او را بیشتر با حضور در برنامههای کودک میشناسیم. با او که در پشتصحنه انتظار تصویربرداری بخشهای مربوط به خود را میکشد همکلام میشوم. این مجری بیان میکند: چون با بچهها در برنامههای مختلف ارتباط دارم در این برنامه هم به راحتی توانستم با این گروه سنی ارتباط برقرار کنم. ضمن اینکه من مجری پشتصحنه هستم و به همین دلیل بچهها همان طور راحت هستند با من حرف میزنند و حسشان را منتقل میکنند. وی ادامه میدهد: من و امیریل از ابتدا با برنامه همراه هستیم و پارسال همین موقع در محمودآباد در حال ضبط بودیم. خیلی سفر رفتیم و من صمیمیت را در بچههای نقاط مختلف ایران مثل زاهدان و... دیدم. ما به تبریز، مشهد، محمودآباد، دزفول، شیراز، اصفهان، زاهدان و قشم سفر کردیم. تجربه خیلی خوبی بود که توانستم جاهای مختلف ایران را ببینم. میگویند ابتدا باید با کسی سفر بروی تا او را بشناسی. من هم با گروه همآهنگ سفرهای زیادی رفتم و فهمیدم چه گروه نازنینی است.
مهدیار عقابی (کارگردان) و صادق حسینی (تهیهکننده) واقعا حرفهای هستند. بسیار شنیدهایم که از تفاوت نوجوانان امروز و دیروز میگویند. مهدی که تجربه دمخور شدن با این نسل را دارد به جامجم بیان میکند: تفاوت بسیار زیادی دارند. البته به قول جناب سیار هنوز فضای ذهنی بچههای شهرستان بکرتر است. از وقتی این را شنیدم با ریزبینی بیشتری نگاه میکنم و به دنبال کشف دلیلش هستم.
وی درباره مواجهه اولیه با محتوای برنامه عنوان میکند: برای من اتفاق جدیدی بود و در جلسات اول که دربارهاش حرف میزدیم چنین تصوری نداشتم. حالا با اجراهای نیمه نهایی شاهد یکسری اتفاقات جدید هستیم. گویی برنامه برای شرکتکنندگان جدیتر شد و الان با دیدن این اجراها لذت میبریم. سرود در همآهنگ با حرکت همراه شده و برای همین یک اثر هنری است و شاید لازم باشد اسم جدید برای آن بگذاریم.
مهدی درباره بازخوردها هم میگوید: چون مقوله جدیدی است همه دارند با آن ارتباط برقرار میکنند و هنوز به نظرم کار کردن در این زمینه جا دارد. این مجری درباره نقدهایی که درباره یکی از اجراهای اخیر در این برنامه مطرح شد و آن را سرودی در ستایش فیلترینگ خواندند نیز بیان میکند: به نظرم باید در این مورد نظر داوران هم دیده میشد چون آنها به یکسری موارد در اجرای این سرود ایراد گرفتند. آن گروه بالا نیامد. پس باید درباره هر چه میخواهیم نظر دهیم بیشتر تامل کنیم. نباید یکطرفه به قاضی رفت.
نشنیده قضاوت نکنیم
مهدی مفیدی، مجری برنامه میکوشد در میان ضبط هر قسمت، فضای پرانرژی برای نوجوانان تماشاگر در سالن ایجاد کند. با پخش موسیقی نوجوانانی که در جایگاه تماشاگران نشستهاند، دست میزنند و او را همراهی میکنند. در میان این رفتوآمدها زمانی پیدا میکنم تا در اتاق داوران با او گفتوگو کنم. از مفیدی درباره حال و هوای کارکردن با نوجوانان میپرسم و او به جامجم پاسخ میدهد: قبلا تجربه کار با نوجوانان را در رادیو داشتم اما در مقیاس بسیار کوچکتر. فضای برنامه همآهنگ شاد است و این انرژی به من هم منتقل میشود. مردم ما به فضای شاد و روحیه بهتر نیاز دارند و فکر میکنم این گروههای سرود توانستند هم خودشان خوشانرژی باشند و هم این انرژی را به مخاطبان انتقال دهند. حس و حال برنامه خیلی خوبتر از چیزی است که قبلا تصور میکردم.
با تصوری که از سرود داریم شاید تا پیش از «همآهنگ» انتظار نداشتیم در قالب یک برنامه تلویزیونی بتوان مخاطبان را جذب کرد. این مجری بیان میکند: قبلا سرود فقط شنیداری بود و احتمالا تصویر ما از سرود چند پسربچه با بلوز یقه اسکی بود که کنار هم میایستادند و میخوانند. برنامه همآهنگ سرود را به یک موضوع سمعی و بصری تبدیل کرده است. مخاطبان هم میشنوند و هم نمایش روی صحنه میبینند. بچهها حرکت میکنند و نمایش دارند. پس فقط یک مقوله شنیدنی نیست بلکه حس و حال بیشتری را منتقل میکند.
بیشتر سرودهای دهه ۶۰ بهواسطه دوران جنگ حال و هوای غمگینی داشت و شاید به همین دلیل تصور بسیاری درباره سرود کودکان با فضای شاد همراه نباشد و همین مساله همآهنگ را متمایز میکند. مفیدی در اینباره میگوید: یکی از وظایف سرود فریاد زدن آرمانهاست. طبیعتا در دورهای از کشور ما آرمانها به آن شکل بوده است و این روزها در کنار آن آرمانها بچهها میخواهند پیشرفت کنند و اتفاقات بهتری را برای جامعه خود رقم بزنند. این آرمانها در سرود متجلی میشود و به همین دلیل مخاطبان شور و حال بیشتری را حس میکنند. این تفاوت نسلهاست. این نسلی است که گاهی میگوییم سخت میتوانیم بشناسیمشان.
مفیدی درباره تفاوت نسلها در ارتباطش با نوجوانان توضیح میدهد: ذات انسانی تغییر نمیکند اما دیدگاهها متفاوت است. در ارتباط با بچهها حس میکنم شاید آنچه برای من اهمیت دارد برای بچهها مهم نیست و برعکس. قبلا روانشناسان میگفتند هر ۱۰ سال یکبار نسل عوض میشود. برای همین میگفتیم ما دهه شصتیها، ما دهه هفتادیها و... . الان میگویند هر پنج سال یکبار تغییر میکند که به دلیل رشد فناوری است. البته به نظرم این تفاوتها در سطح است. ما هنوز همان آدمها هستیم. هنوز به ریشههایمان وصلیم و فقط میوه درختانمان فرق کند ولی ریشههایمان همان است. این بچهها آینده درخشانی را برای ایران میسازند.
وی ادامه میدهد: قبلا فکر میکردم این یک برنامه استعدادیابی است اما فرقش این است که تنوع گروهی ندارد. همه گروههای سرود هستند. با خودم میگفتم آیا این برنامه میتواند در دل مردم جا باز کند؟ این اتفاق افتاد چون مردم تصویر جدیدی از سرود میبینند. همچنین دکور خوب برنامه و عوامل حرفهای تاثیرگذار است. خیلی از ویدئوهای برنامه در فضای مجازی میان داخلیها و خارجیها دیده شده است؛ چه طرفداران و چه مخالفان ویدئوها را نشر میدهند. همین نشان از دیده شدن برنامه دارد.
از او درباره حاشیه اخیری که برای یکی از گروههای شرکتکننده در این رقابت ایجاد شد، میپرسیم که مفیدی تصریح میکند: این حاشیه درباره گروهی از دختران بود که با پوشش چادر اجرا کردند. برچسبی که به این گروه زدند اشتباه بود. گفتند این سرود در دفاع از فیلترینگ است، اما اصلا در این باره نبود. صحبت این بود تا جایی که باید به فضای مجازی بها دهیم تا زندگیمان مختل نشود. الان وقتی مهمانی میدهیم میگوییم گوشیها را کنار بگذاریم تا همدیگر را ببینیم. همین قضیه در کتاب مینیمالیسم دیجیتال از کال نیوپورت هم آمده است. این یک مساله جهانی است نه مساله ما. ضمنا این گروه به دلیل اجرایش حذف شد. پس این طور نبوده که از نگرش خاصی دفاع شود. اتفاقا آن حاشیه باعث بیشتر دیده شدن برنامه شد. خوب است اگر ویدئویی از یک برنامه پخش شد بیشتر دربارهاش تحقیق کنیم و کاملا آن را ببینیم و بشنویم. کسی توجه نکرد اجراکنندگان، دختران نوجوانی بودند که احتمالا با خواندن این کامنتها حالشان بد میشود! دلسوزی من بیشتر برای این بچهها بود. امیدوارم با مهربانی بیشتر سراغ آدمها برویم. همه هموطن هستیم و در یک سرزمین زندگی میکنیم. ما باید خودمان با هم مهربان باشیم؛ نباید از دیگری انتظار داشته باشیم.
ساختار سرود پیچیده است
در ضبط یکی از بخشهای برنامه وقتی نوبت اعلام نظر امیریل ارجمند به عنوان یکی از داوران شد، بیان کرد: «سرود مقولهای پیچیده است.» وقتی زمان مصاحبه با او میرسد دلیل پیچیدگی را به عنوان اولین پرسش مطرح میکنیم و توضیح میدهد: سرود به این دلیل پیچیده است چون به ساختاری که در وجود آدمی بوده رنگ و ترتیب میدهد. سرود از کودکی با ما همراه است. معمولا آن را از مدرسه شروع کردیم و ناخودآگاه در بحث تربیتی ما تاثیرگذار بوده است. پس خیلی پیچیده میشود. خاصیت تربیت، پیچیدگی است. ضمنا سرود همیشه مفهومی با خود دارد. گاهی این پیچیدگی با سادگی مطرح میشود و مخاطب به راحتی از آن میگذرد اما مفهوم مورد نظر تاثیرش را میگذارد. این پیچیدگی فقط در خود سرود نیست بلکه آن را در مخاطبش هم ایجاد میکند.
ارجمند تنها داوری است که از ابتدای برنامه حضور داشته و احتمالا به دلیل انس و الفتی که با گروههای شرکتکننده گرفته کار داوری برایش سختتر باشد. او در اینباره توضیح میدهد: خیلی سخت است. حتی وقتی مدتی طولانی با چیزی سروکار داری نمیتوانی به راحتی از آن دل بکنی. مخصوصا در کار با کودک و نوجوان این دشواری چند برابر میشود. این بچهها به شدت پاک هستند و بیشترین عنصر درونشان عشق خالص است. عشق زمانی در نقطه بلوغ خود قرار دارد که بچه هستیم. هر قدر بزرگتر شویم این عشق کمرنگتر میشود. خلوص عشق در کودکی بسیار جاری است. او عاشقانه کنار تو ایستاده ولی تو مجبوری حذفش کنی. مگر میشود سخت نباشد؟ البته همین که در طول برنامه متوجه تغییر و پیشرفت خود میشوند هم برای من جذاب است و هم برای خودشان. چه بتوانند در فینال باشند و چه نتوانند راه خود را پیدا کردند. استقلال، اعتمادبهنفس، شور، هماهنگی گروه و هر چه در این زمینه مورد نیاز است را بهدست آوردند. اعتمادبهنفس جمعی که بچهها بهدست میآورند برای جامعه ما مورد نیاز است.
میتوان گفت در این مسابقه ارجمند تنها داوری است که در دو حوزه اصلی کار گروهها یعنی نمایش و موسیقی تجربه دارد. از او میپرسیم خودش بیشتر به کدام وجه توجه دارد که این بازیگر جواب میدهد: اگر به هر مساله یکبعدی نگاه کنیم نمیتواند جذابیت پیدا کند. هر چیزی در این جهان اطراف ما خاصیت چند بعدی دارد. پس نمیتوانم بعد موسیقی، نمایش یا ابعاد دیگر را ترجیح دهم. اینها کنار هم موازی حرکت میکنند. سرود اتفاق هماهنگی است که از هماهنگی همه این ابزار به وجود میآید. ارجمند درباره برخی نقدهایی که در فضای مجازی نسبت به برخی اجراها در این برنامه مطرح میشود، میگوید: همیشه وقتی یک کار نو را شروع میکنی بیشتر اسیر دستانداز میشوی. کار اول است و از طرف دیگر مخاطبت هم در این حوزه تجربهای بهدست نیاورده و کمکم به یک روال عادت میکند. باید به همدیگر فرصت دهیم. «گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر / آری شود ولی به خون جگر شود» از صبر خیلی کم استفاده میکنیم. گاهی صبر در زندگی محشر به پا کرده و ناصبوری ما چه پلهایی را پشت سرمان خراب نکرده است. فکر میکنم باید صبورتر باشیم تا ببینیم ماحصل کار باعث اعتلای فرهنگ کشور میشود یا خیر. چون هدف ما اعتلای فرهنگ این کشور است.
برخی از اهداف برنامه «همآهنگ»
اعتلای فرهنگ کشور
سرگرمی سالم برای نوجوانان
افزایش اعتمادبهنفس جمعی
ترویج کنسرت گروههای سرد
فریاد آرمانهای مشترک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد