بر اساس آخرین آمار پلیس آگاهی، ۳۰درصد قتلهای کشور خانوادگی است و همسرکشی در صدر این قتلها قرار دارد. بررسی پروندههای همسرکشی نشان میدهد، مردان و زنان در ارتکاب قتل همسران تفاوتهایی دارند که همین تفاوتها گاهی روند تحقیقات و صدور حکم را دستخوش خود قرار میدهد. در این سالها بیشتر به اخبار این قتلها توجه شده و توجه علمی برای ریشهیابی و پیشگیری انجام نشدهاست.
مردان اغلب بر اثر عصبانیت لحظهای مرتکب قتل شده و بعد از آن پشیمان میشوند که هیچ سودی ندارد و حالا در برابر اتهام قتل قرار گرفتهاند. البته در مواردی مشاهده شده مردان با نقشه قبلی همسر خود را کشتهاند که در این موارد از پشیمانی خبری نیست.
بعد از قتل در اغلب موارد جسد همسر را به بیرون از خانه انتقال داده و دفن میکنند تا ردی از جنایت آنی آنها باقی نماند. گاهی نیز جسد را در خیابان رها میکنند.
اغلب بهتنهایی مرتکب قتل میشوند و کمتر دیده میشود از فرد دیگری کمک بگیرند. اگر بخواهند قتل توسط فرد دیگری صورت گیرد سراغ قاتلان اجارهای میروند.
بهخاطر اینکه بهتنهایی مرتکب قتل شده و در دادگاه به عنوان مباشر - انجام دهنده قتل- محاکمه شده و با حکم قصاص روبهرو میشوند.
بیشتر با روشهای خشن مثل ضرب و جرح شدید، ضربههای چاقو یا خفگی مرتکب قتل میشوند.
مصرف شیشه، سوءظن و ناتوانی در کنترل خشم، مهمترین انگیزه مردان برای قتل همسران خود است. زنانی که با مردان شیشهای زندگی میکنند، باید به تغییر رفتار همسرشان توجه کنند.
*******************************************************************************************************
زنانبرعکس مردان با طرح و نقشه قبلی اقدام به قتل شوهر خود میکنند و این سناریو گاهی ماهها زمان میبرد و بعد از قتل هم پشیمانی در رفتارشان دیده نمیشود.
اما زنان کمتر جسد شوهر را به دلیل وضعیت جسمانی خود از خانه بیرون میبرند و بیشتر طوری وانمود میکنند که بعد از ورود به خانه با جسد شوهر خود روبهرو شدند.
برخلاف مردان، کمتر به تنهایی مرتکب قتل میشوند و در اغلب پروندهها، بعد از ارتباط با مرد غریبه او را با وعده پول یا ازدواج برای کشتن شوهر ترغیب میکنند.
کمتر پیش میآید که به مباشر قتل شوند و اغلب معاون جرم یا تسهیلکننده جرم هستند.
به دلیل وضعیت جسمانی کمتر از روشهای خشن استفاده میکنند و شوهر را با سم یا قرصهای خوابآور و در خواب میکشند.
وقتی پای صحبت زنان شوهرکش بنشینید، اغلبشان میگویند به دلیل اینکه نتوانستهاند از شوهر خود طلاق بگیرند، او را کشتهاند.در این انگیزهخیانت و ردپای مرد دیگری پررنگ است.
نظر کارشناس
ناآگاهی و سلامت روان، مبنای همسرکشی
پروین ناظمی - روانشناس
یکی از مسائل مهم، آگاهی بخشی به دختران و پسران جوان است که پیش از ازدواج به مشاوره مراجعه کنند. البته قبول داریم هزینههای مشاوره بالاست و اغلب هم به همین علت از مراجعه به مشاور سر باز میزنند، اما باید شرایطی فراهم شود که این اتفاق بیفتد و زوجین از نظر سلامت روان و اینکه چه گذشتهای داشتهاند، مورد ارزیابی قرار گیرند. بسیاری از افراد پیش از ازدواج به مسئولیت و نقش خود به عنوان همسر آگاه نیستند و این مسأله به انضمام ناآگاهی و نداشتن سلامت روان موجب میشود افراد در جریان زندگی مشترک با مشکل مواجه شده و در مواردی دست به قتل همسر خود بزنند. کسانی که دست به همسرکشی میزنند حالا چه زن یا چه مرد، مجموعه مسائلی روی او اثر گذاشته و دست به جنایت زدهاست، باید آن مسائل را پیدا کرده و حل کنیم. در این بین البته کسانی هم هستند که به دلیل داشتن شخصیت ضد اجتماعی خیلی راحت دست به هرکاری حتی جنایت میزنند و هیچ مسئولیتی هم نمیپذیرند. ما با ضعف قانونی مواجه هستیم. اینکه بعد از ارتکاب جنایت محکوم کنیم، دیگر فایدهای ندارد. محکوم کردن نه فرد کشته شده را زنده کرده و نه اثری را که روی زندگی دیگران گذاشتهاست، پاک میکند. در این موارد باید بیش از هر چیزی به پیشگیری توجه داشتهباشیم. یعنی دولت، مراکز مشاوره و مراکز مربوطه باید به مسأله ورود کنند و آن خانم یا آقا را پیش از اینکه اتفاق ناگواری مانند جنایت رخ دهد، نجات دهند. محکوم شدن هیچ فایدهای ندارد و باید پیشگیری را به عنوان یک اولویت مهم انتخاب کنیم.به نظر من تربیت خانوادگی موضوعی بسیار مهم است که برخی خانوادهها به آن توجه ندارند. زن یا مرد نمیداند همسرداری چه معنایی دارد. اینکه مثلا زن میتواند استقلال خودش را داشتهباشد و میتواند فکر کند. نباید این فکر در ذهنش باشد که چون همسرم اشتباهی انجام داد، به خودش مجوز ارتکاب قتل یا سوء رفتار دهد. سرمنشأ تمام این اتفاقات، ناآگاهی دو طرف از روحیات یکدیگر است و فقط با مشاوره، بررسی سلامت روان و همچنین حمایت قانونی به شیوه صحیح میتوان از بروز چنین فجایعی جلوگیری کرد.