به گزارش
جامجم آنلاین، تابستان ۱۲۹۷ شمسی بود که نمایندگان سیاسی روس و انگلیس خطر نفوذ جاسوسان و عمال آلمانی و عثمانی در ایران را بهانه کردند و از او خواستند تا برای حفظ نظم و امنیت با افزایش بریگاد قزاق در شمال کشور تا سقف ۱۱ هزار نفر موافقیت کنند.
در آن زمان نیروهای ژندارمری وظیفه حفظ نظم و امنیت در کشور را به عهده داشتند، اما برخی از گزارشها حاکی از گرایش این نیروها به آلمانیها در بحبوحه جنگ جهانی اول بود و این مساله برای انگلیسیها که از ژاندارمری حمایت مالی میکردند سنگین بود. از این رو در اولی اقدام انگلستان حمایت مالی خود را از این نیرو قطع کردند و تا زمینه فروپاشی ژاندارمری فراهم شود و سپس در پی انعقاد قرارداد ۱۹۱۵ و با توافق با روسها طرح تاسیسی نیرویی در جنوب تحت نظر افسران انگلیسی پی ریزی شد.
در پی این تحمیل در نهایت پلیس شمال که نام جدید بریگاد قزاق سابق بود به فرماندهی ژنرال بارون مایدل روسی تشکیل شد. متعاقب آن و بواسطه افزایش نیروهای روسی و نفوذ آنها در شمال ایران، قرارداد تاسیس یک سازمان نظامی تحت عنوان پلیس جنوب با عنوان اختصاری اس. پی ار با حضور تفنگداران انگلیسی شکل گرفت. مدعای انگلستان این بود که ایران قادر به برقراری نظم و امنیت در این منطقه نیست.
از سوی انگلیس سرپرسی سایکس به فرماندهی نیروی نظامی در جنوب ایران انتخاب شد و او به بندرعباس آمد و نکته قابل تامل اینکه مورد استقبال نیرویهای دولتی از جمله احمد خان دریابیگی حکمران کل بنادر و شجاع نظام نایب الحکومه بندرعباس قرار گرفت. همراها سایکس را چهار افسر انگلیسی، سه افسر و بیست درجه دار هندی و یک نیروی محافظ شخصی مرکب از ۲۵ سوار از نیروی مرکزی هند شامل میشدند. خلاف ادعای انگلیسیها اعزام سایک اساسا بیارتباط با خطر نفوذ آلمانیها بود و چنانچه خود سایکس در خاطراتش به آن معترف بود تشکیل نیروی پلیس جنوب هدفی جز اعاده نظم و قانون برای دولت ایران و انگلیس نداشت. این البته مدعای خود سایکس بود، چون اساسا بعدها مشخص شد که پلیس جنوب از عوامل اصلی برهم زننده نظم و امنیت در صفحات جنوبی کشور به شمار میآمد.
مقدمه کار با نام نویسی و استخدام تفنگداران شروع و روستای نای بند در شرق بندرعباس برای محل اقامت و آموزش نیروهای پلیس جنوب تعیین شد. نیروهای مستقر برای تسهیل در تامین آذوقه و تجهیزات جنگی در جریان جنگ جهانی اقدام به احداث اسکلهای در همان حوالی کردند. کمی بعد استخدام افراد محلی برای پلیس جنوب شروع شد و در طی ۳۰ روز نزدیک به ۳۰۰ نفر اسم نویسی کردند و همین هسته اولیه کمی بعد تحت عنوان هنگ احمدشاهی کار خود را آغاز کرد و کم کم با افزایش نیروها، دایره فعالیت این لشکر به منطقه کرمان و بندرعباس هم گسترش پیدا کرد.
پلیس جنوب که تشکیل شد بندر عباس شکل و ساختاری کاملا نظامی پیدا کرد و این نیرو که شکل گیری آن با هدف حفاظت از منافع انگلیس و تامین امنیت در جنوب بود هیچ نتیجهای جز وارد کردن خسارت و آسیب و زیان برای مردم جنوب بخصوص بندرعباس نداشت. زمانی که این نیروی قصد عزیمت به سیرجان را داشت تمامی وسایل حمل و نقل را برای حمل مهمات نظامی گرفت و همین مساله باعث نارضایتی و شکایت تاجران و اصناف شد. گاهی بسیاری از کاروانهای تجارتی، بدون دلیل موجه و قانع کننده و تنها با احتمال همکاری تجار با آلمانها، توسط قوای پلیس جنوب توقیف شده و مدتها در توقیف میماندند. نیروهایی که به استخدام پلیس جنوب درآمدند، چون از حقوق بالایی برخوردار بودند کمی بعد به اصلیترین فروشندگان ارزهای خارجی در بندرعباس تبدیل شد و این مساله زمینه باعث بالا رفتن قیمت ارز و نایاب شدن آن را فراهم آورد. حتی این نیروهای کم کم در عرصه تجارت منطقه هم نفوذ کردند و مجموعه خرید و فروش و تبادلات را به انحصار خود درآوردند و حتی با ایجاد ناامنی در جادها مقاصد تجاری خود را پیش میبردند. علاوه بر این گزارشهای فراوانی هم از قتل و غارت روستایی براساس حرکت سوء و غارتگری پلیس جنوب برای مقامات ارسال میشد. سرکوبی شدید مردم توسط نیروهای پلیس جنوب که به بهانه مبارزه با راهزنان صورت میگرفت باعث اعتراض شدید دولت ایران شد. به طوری که وزارت امور خارجه در طی یادداشتی که به سفارت ایران ارسال کرد ازآن سفارت درخواست کرد تا از دولت انگلیس بخواهد پلیس جنوب را از ایران فرا خواند.. موجودیت پلیس جنوب که با مخالفتهای گسترده مردم ایران و دولتهای شوری، فرانسه و آمریکا با قرارداد ۱۹۱۹، که بخشی از آن مربوط به ادامهی حیات پلیس جنوب شد، به خطر افتاده بود با سقوط کابینه وثوق الدوله و به قدرت رسیدن مشیرالدوله سرعت بیشتری گرفت. سرانجام در ماه ربیع الاول ۱۳۴۰/ نوامبر ۱۹۲۱ / آبان ۱۳۰۰ پلیس جنوب منحل شد.
پلیس جنوب در بندرعباس جز ناامنی و اغتشاش دست آورد دیگری در پی نداشت و با انحلال آن موجی از شادی در بندرعباس به وجود آمد.