در این ایام راغب از نماآهنگ «راز فریاد» نیز رونمایی کرد. نماآهنگی سروده محمدمهدی سیار که با کارگردانی سیدجلال دهقانی اشکذری ساخته و به عنوان تیتراژ فصل ششم برنامه «نشان ارادت» انتخاب شد.راغب دهه دوم محرم را با حضور در حرم مطهر امام رضا(ع) آغاز کرد و در کسوت خادم افتخاری مدتی میزبان زواران امام هشتم شد. سپس از ۳۱ مرداد به تهران آمد و در برج میلاد کنسرت چهارپایه عشق را روی صحنه برد. حضور در آیین پیادهروی اربعین آخرین اقدام دوماهه این خواننده عاشورایی بود. در ارتباط با این حضور پررنگ راغب در ایام عزاداری حسینی، گفتوگویی با او انجام دادیم که نظر شما مخاطبان گرانقدر را به آن جلب میکنیم.
خوانندههای ایرانی عموما ارادت خاصی به اهل بیت و به ویژه سالار شهیدان دارند اما ارتباط شما با حماسهساز کربلا متفاوتتر است. طرح عنوان «من صدایم را وقف امام حسین کردم» از سوی شما مهر تاییدی بر این موضوع است. گفتوگو را با همین عرض ارادت شروع میکنیم. از عاشقانههایتان به سالار شهیدان بگویید.
من از یک خانواده مذهبی هستم. پدر من هیاتی در یزد داشت و هر سال ماه محرم عزاداری داشتند و هنوز هم هست. آنقدر در خانه قرآن و مداحی گذاشته میشد که همه را از حفظ بودم. در کودکی کمی شیطان و بازیگوش بودم. یادم میآید در چهار، پنج سالگی یک بار دور از چشم دیگران، رفتم بالای منبر و میکروفن را برداشتم و شروع به خواندن کردم. مردم که سر ذوق آمده بودند با مداحی من شروع به سینهزنی کردند. خیلی خوشحال شدم و از آن زمان فهمیدم صدای خوبی دارم. به مرور از ۹ سالگی مداحی را شروع کردم. چند سال در هیات امامزاده جعفر، علقمه و خیلی از حسینیهها و هیئات یزد خواندم و حالا هم چند سالی است که در هیات آذرشهر یزد مداحی میکنم. من یک ارتباط عاشقانهای در این نوحههایی که میخوانم میبینم. از بچگی نسبت به امام حسین و اهل بیت ارادت خاصی داشتم و همیشه برای خواندن در محرم لحظهشماری میکنم. به هرحال هر فردی همواره تلاش میکند یک کار معنوی کند تا برکتش در زندگیاش بیاید. من خواننده هم با صدایم، یک نقاش با اثرش، یک بازیگر با نمایشش و... این ارادت را سعی میکند نشان دهد چون به نظر من معنویت نمیتواند از آدمی جدا باشد، این ویژگی ما انسانها را به تجلی و آن هدفمان میرساند وگرنه اگر زندگیمان خالی و عاری از معنویت باشد اتفاق خاصی در زندگی نمیافتد. من این حال معنوی را از دریچه عشق میبینم چون شخصیت امام حسین نمکی دارد که وقتی نمکگیر شدی دوست داری تا تهش بروی. با همه چیزها فرق میکند. نمیدانم اسمش را چه بگذارم. اما من نمکگیر امام حسین(ع) هستم. به نظرم یک عشق دو طرفه است، نه یک طرفه. یک عشق پایانناپذیر که به نظرم زیباترین عشق است. چون زیباترین عشقها، عشقی است که ما را به خدا نزدیک میکند. مثلا شما مسیر پیادهروی اربعین را نگاه کنید. خدا قسمتمان کرده و چندسالی است که در این مسیر همراه سایر زوار هستم. من میبینم یک عشقی است که در هیچ کجا نمیبینیم. شما پرچمهای مختلف را در این مسیر میبینید مردم از سراسر جهان میآیند. بعد میگوییم این چه عشقی است که هیچ منیتی در آن وجود ندارد، از زبانها و فرقههای مختلف میآیند و همه هدفشان یکی است؛ اعلام آزادگی و سربلندی نام امام حسین. من واقعا نمیدانم جوهره این عشق چیست که هر سال که میگذرد نهتنها از میزان آن کم نمیشود بلکه بیشتر هم میشود. من عاشق حسینم. این را در این دورهای که شاید برخی ترس از گفتن عقایدشان دارند، میگویم. چرا نباید منی که حالم با این چیزها خوب است، نگویم. چرا این حال را پنهان کنم و این تفکرات و حال خوبم را به اشتراک نگذارم. به هرحال هر انسانی در زندگی روزمره با موضوعی حالش خوب میشود، من هم با خواندن برای امام حسین حالم خوب میشود. برخی مواقع دوستان با تعجب میگویند شما هم خوانندگی و هم مداحی میکنید. میگویم وقتی خدا استعدادی به یک هنرمند داده باید از آن در بحث خوبی استفاده کند. روزهای عادی درباره صداقت، عشق و مهربانی میگوییم و در این ایام معنوی لازم است که از معنویت بگوییم. از کسانی بگویم که باعث شدند مفهوم آزادگی و آزادی را بفهمیم. آنهایی که خود و جانشان را و از همه هست و نیست خود گذشتند تا فرهنگ آزادگی را به جهان نشان دهند و نشان دادند ما میتوانیم انسان کاملی باشیم و از عزیزترین چیزهایمان بگذریم و همیشه نام خدا را حفظ کنیم. مفهوم خوبی و انسانبودن را حفظ کنیم. به هرحال هرکسی یک جوری حال خوبی دارد، امیدوارم این حال خوب نصیب همه مردم ما بشود. فرق نمیکند در چه قشری و در چه جایگاهی از جامعه هستیم. وکیل، دکتر، کارگر، بچه بالای شهر، پایین شهر و... هیچ فرقی نمیکند.
چندی پیش کنسرتی را در برج میلاد روی صحنه بردید که بازتابی از ادبیات عاشورا و حماسه کربلاست؛ اتفاقی که خیلی کم در کشور رخ میدهد. کمی درباره این کنسرت بگویید و اینکه چه شد تصمیم گرفتید در ایام محرم و صفر کاری را روی صحنه ببرید؟
من و دوستانم چند سال بود که دغدغه اجرای کنسرت در ایام محرم داشتیم. همیشه به فکر اجرایی در خور و در شان امام حسین علیهالسلام بودم. میخواستم ببینم چه اجرایی را روی صحنه ببریم که همه، از کودک خردسال تا پیرمرد دل سوخته و عاشق دوست داشته باشند و جذبش شوند. به ویژه تمرکزم بر نوجوانان و جوانان دهه ۸۰ و ۹۰ بود. در نهایت نتیجه گرفتیم یکسری از نوحههایی که خودم ساخته بودم و میخواندم به صورت ارکسترال به اجرا درآوریم و با چند کار نوستالژی که مردم با آنها خاطره دارند تلفیق و روی صحنه ببریم. در نهایت نیز کنسرت عاشورایی چهارپایه به لطف خدا و نگاه امام حسین و همکاری شرکت آواز نو که دغدغه زیادی در این خصوص داشتند، روی صحنه ببریم تا همه بیایند و از آن حس و حال معنوی خوب استفاده کنند. فکر میکنم فضای خوبی داشت چون هرکسی به سالن آمد و بیرون رفت حتی کسانی که تا به حال تجربه روضه را نداشتند استقبال کردند. از بازخوردی که از نگاهها و رفتار این عزیزان میدیدم خوشحال شدم و گفتم خدا را شکر چقدر فضای خوبی ایجاد شد. به نظرم چقدر خوب بود علاوه بر ایام عزای حسینی ما این کنسرتها را در سایر ایام سوگواری مثل سوگواری ایام فاطمیه یا ماه رمضان نیز به اجرا درآوریم.
اسم جالبی را برای این کنسرت انتخاب کردید، چرا «چهارپایه عشق»؟
سنت چهارپایهخوانی، از چند دهه پیش همزمان با ماه محرم و صفر در کشورمان برگزار میشد؛ سنتی که هنوز در بازار قدیمی تهران و تعدادی از شهرستانها بهعنوان یکی از خاصترین آیینهای عزاداری در حال اجراست. در زمانهای گذشته که هنوز بلندگو وارد کشور نشده بود، برای این که مردم، چهره مداح را ببینند و صدایش به همه عزاداران برسد، چهارپایهای زیر پای مداحان، قرار میدادند، مداح روی این چهارپایه میایستاد و به مدیحهسرایی در وصف امام حسین(ع) و یارانش میپرداخت. از جایی که تعداد زیادی از نوحههای این کنسرت عاشورایی، ریشه در گذشتههای دور دارد ما این نام را برای کنسرت انتخاب کردهایم. علاوه بر این سعی کردهایم طراحی صحنه به شکلی انجام شود که تداعیگر این سنت ارزشمند عاشورایی باشد. اگر به این کنسرت بیایید با تعداد زیادی نوازنده روی سن مواجه میشوید که بر اساس همین سنت، روی چهارپایه نشستهاند. بنده هم بهعنوان خواننده در میانه صحنه و وسط نوازندهها بهصورت ایستاده نوحهها را اجرا میکنم.
چطور شد که به فکر اجرای کنسرت عاشورایی رایگان افتادید؟
سالها برگزاری یک کنسرت فاخر رایگان در رثای مقام والای سیدالشهدا(ع) به عنوان یک دغدغه مهم در ذهن بنده و همکارانم بود تا این که امسال با لطف خداوند، این آرزوی قلبی ما به مرحله انجام رسید. از نظر من کار کردن برای اهلبیت(ع)، وسواسهای خاصی را میطلبد. همیشه در این مورد حساس بودهام تا کاری انجام دهم که خیلیها را جذب کند و حال دلشان خوب شود، بهطوریکه بعد از ترک سالن، همه مخاطبانی که به این کنسرت آمدهاند، حال خوبی داشته باشند. خوشبختانه این کار انجام شد و در هرشب اجرا با بازخوردهای خوبی روبهرو شدیم.
کنسرت در ایام عزاداری و سوگواری آنگونه که باید در کشور ما مرسوم نیست و به نظر هنوز متولیان موسیقی کشور نتوانستهاند حلقه وصلی میان کنسرت و آیینهای مذهبی پیدا کنند. به عنوان کسی که سالها در این سبک موسیقایی فعال هستید، تاثیر کنسرت در انتقال فرهنگ حسینی را به چه میزان میدانید و آیا اصلا نیاز به برگزاری کنسرت در این ایام هست یا خیر؟
به نظرمن متاسفانه خیلیها معنی واژه کنسرت را نمیدانند بهخصوص آنها که کمی گارد نسبت به برگزاری آن دارند. وقتی مضمون کار و محتوای کار ما عاشورایی است و قرار است از آزادگی امام حسین(ع) صحبت شود، از صفای حضرت عباس(ع)، دلداگی خواهر و برادر نسبت به یکدیگر و ... مخالفت با آن مفهومی ندارد. هنرمند میتواند پلی برای ارتباط مردم با عشق و معنویت است. هنر به راحتی میتواند یک تاریخ و یک فرهنگ را به دل مردم جامعه بیاورد. من واقعا نمیدانم چه اشکالی دارد که کنسرت بگذاریم و درباره عشق به امام حسین (ع) و واقعه عاشورا بخوانیم. چرا نباید برای کنسرت در ایام سوگواری مجوز دهند. وقتی به اطرافمان نگاه میکنیم از اقشار و ادیان مختلف مثل مسیحی، یهودی، زرتشت و... عاشق امام حسین (ع) هستند و کنسرت یکی از راههای اشاعه این فرهنگ است. امیدوارم مسئولان حمایت کنند، چون واقعا آنهایی که عاشق اینکار هستند نیاز به حمایت مسئولان دارند. امیدوارم حداقل در این دوره که خیلیها ترس از بیان عقاید دارند پشت ما را خالی نکنند و یک فرقی بین ما و دیگرانی که ترس از بیان داشتند بگذارند. اگر حمایت نمیکنند لااقل سنگاندازی نکنند. من این خواهش را از مسئولان دارم. فراموش نکنیم صاحب تمامی کارهایی که برای امام حسین (ع) انجام میشود، خود ارباب است.
با اینکه تجربههای قبلی نشان میدهد اینگونه کنسرتها درآمدزایی دارند اما یکی از اقدامات خوب شما اجرای رایگان این کنسرت بود که عاملی شد تا آنهایی که تا بهحال به کنسرت نیامده بودند این امکان را به دست آورند که با این فضا آشنا شوند و به نوعی یک فرهنگسازی عمومی بود. در حقیقت هم فضای معنوی داشت و هم راهی برای پیوند مخاطب نا آشنا با کنسرت، چرا این شیوه اجرا را انتخاب کردید؟
واقعیت این است که ما راحت میتوانستیم بلیتفروشی کنیم و درآمدزایی داشته باشیم ولی به نظر من چنین کارهایی باید فارغ از بحث درآمدزایی و بیزینسی باشد چون کاری است که همه عاشقانه دوست دارند انجام دهند. در این گونه اجراها بانیهایی پیدا میشوند و آنها از گروه حمایت میکنند، با وجود این تیم اجرایی و نوازندگانی دلی آمدند و به چشم درآمدزایی به این کنسرت نگاه نکردند. ایده و نگاه ما این بود که مردم بیایند تا شاید آنهایی که بههردلیل پایشان به جاهای معنوی و روضه باز نشده است با این حالوهوا آشنا شوند. این کنسرت حسوحال معنوی خاصی داشت و مردم با ورود به سالن با یک نظم و یک آداب خاص مواجه شدند، بهنحویکه همه ذهن و تمرکزشان روی صحنه رفت. موضوعی که برایم در این کنسرت مهم بود توجه به مخاطب جوان و نوجوان بود. بههرحال چه اشکالی دارد که این کار عاشورایی مدرنیته باشد تا بچههای دهه ۹۰ نیز لذت ببرند. بههمیندلیل در این کنسرت ما از سازهای تلفیقی استفاده کردیم؛ یعنی سازهای سنتی مثل نی، کمانچه، دیوان و تار داشتیم. از یکسری سازهای کوبهای که در مراسم مذهبی استفاده میشود مثل دمام و سنج و از یکسری سازهای موسیقی پاپ مثل گیتار نایلون و گیتار الکترونیک هم استفاده کردیم و تلاشمان این شد که یک کار تلفیقی انجام دهیم و با این شیوه اجرا باعث جذب بیشتر مخاطبمان شویم. حداقل آن یکساعتونیم، دوساعت مردم حالشان خوب شود. خدا شاهد است وقتی دوستان و مخاطبان دایرکت میدهند، وقتی میبینم یکسری میگویند بار اول است در اینگونه مراسم حاضر شدیم و اشک شوق ریختیم و وقتی میبینیم به اندازه چند ماه حالمان خوب است احساس میکنم به وظیفهام بهعنوان یک هنرمند عمل کردهام. اینکه باعث شویم در این گرفتاریها و مشکلات حال دل مخاطب را خوب کنیم حسم بسیار عالی است. امیدوارم در وهله اول این کنسرت عاشورایی مورد لطف خدا قرار بگیرد، بعد مورد توجه امامحسین(ع) و حضرتعباس(ع) باشد.
کمی به وادی محرم برویم. شما سالهاست در حوزه موسیقی مذهبی فعالیت میکنید و بیشتر از ما میدانید که در بحث روایتگری حماسه کربلا با مشکلاتی روبهروییم. گاه یکسری مسائل تحریفشده توسط مداحان بیان و برخی مواقع باعث دلزدگی مخاطب میشود. به عقیده شما مشکل از چیست؟ چرا برخی مداحان به سمت تحریف گرایش پیدا میکنند؟
ما هر مشکلی که داریم از نبود مطالعه است. به عقیده من، وقتی ما کتاب «لهوف» را بهعنوان یکی از منابع مهم و کهن واقعه عاشورا و تاریخ زندگانی حسینبنعلی، امام سوم شیعیان داریم که سیر تا پیاز واقع کربلا را به زیبایی و وضوح کامل بیان کرده است دیگر نیاز به اضافهکاری نیست. حالا برخی برای جذب بیشتر مخاطب بهاصطلاح به منبرگرمی روی میآورند. باور کنید اگر همین کتاب لهوف را به زبان ساده برای مخاطب بیان کنیم اشک میآورد. خیلی از بزرگان ما همین جمله را گفتهاند. شما ببینید چرا دهه هشتادیها و نودیهابا هر مداحی ارتباط نمیگیرند. کسی که در دستگاه امامحسین(ع) نبوده و بهتازگی به هواداران این امام بزرگوار اضافه شده، وقتی یکسری موضوعات را میشنود نمیتواند درک کند. اینها با مخاطبان قدیم فرق میکنند، بهروز زندگی میکنند و ذهن جستوجوگر دارند. وقتی اینها را میشنوند میگویند ما نمیتوانیم یکسری از این مسائل را درک کنیم. مداح نیاز به مخاطبشناسی دارد. هر موضوعی را نباید برای هر مخاطبی بیان کند. در این خصوص باید یکسری مطالعات تخصصی داشته باشد. باید به زبان مخاطب و مرتبط با زمان او صحبت کند.
از سوی دیگر وقتی میشود عاشقانه حسین را صدا زد چه نیازی است که به سمت بیان نکاتی برویم که شبههناک یا غیرواقعیاند. من خودم همیشه واقعه عاشورا را از دید عشق دیدم و در طول دوران نوحهخوانیام در یزد که مراسم خاص و متفاوتی دارد و نوحهخوانیاش با موسیقی اصیل ایرانی و نظم اجرا میشود، همیشه واقعه عاشورا و این دلدادگی را از دریچه عشق خواندم. از دید کسی که عاشق امامحسین(ع) است. مثلا امسال در اشعارم آوردم که امامحسین تو هیچوقت نمیگویی تو چهکارهای، با چه پوششی و با چه فکر و عقیدهای هستی. در خانهات روی همه با هر کیش و اعتقادی باز است، این سفرهات برای همه پهن است و تو به کسی نمیگویی کارت چیست و رفتارت چیست. با همه عاشقها خوب تا میکنی و گره از کار همه باز میکنی. این بیان را مخاطب امروز دوست دارد و باعث ارتباط و اخت بیشتر با امام میشود. من اعتقاد دارم عشق است که امامحسین(ع) را جهانی کرده و نباید فراموش کنیم که امامحسین(ع) فقط برای دهههای اخیر نیست، بیش از ۱۴۰۰ سال است که مردم به ایشان عشق میورزند. امامحسین(ع) از آبا و اجداد ما به ارث رسیده است، برای امروز نیست، سالیان سال ما دلباخته امامحسین(ع) هستیم لذا باید مدیریت داشته باشیم، برای بیان مطالب استراتژی داشته باشیم تا هم بچههای دهه ۸۰ و نودی و هم آن پیرمرد و پیرزنی که سالها نوحههای قدیمی گوش میداده است از نوحه لذت ببرند. چه اشکالی دارد ما در وادی امامحسین(ع) و معرفی ایشان خودمان را هر سال بهروز کنیم. باید قبول کنیم هنر آیینی ما باید بهروز باشد تا بچههای این دهه جدید بتوانند ارتباط برقرار کنند. ما باید یکسری خط قرمزها برای خودمان مد نظر داشته باشیم تا آن شأن و منزلت امامحسین(ع) زیر سؤال نرود.
بحث همین است. درحالحاضر برخی معاندین در حال تغییر مسیر امامحسین(ع) هستند و متاسفانه برخی مداحان با بیان برخی تحریفات خواسته یا ناخواسته به آنها کمک میکنند. چطور باید با آن برخورد شود؟
من نمیدانم مسئولان چه برنامهریزیهایی دارند مثلا همین سختگیریهایی که وزارت ارشاد برای ما هنرمندان دارد درباره بیان وقایع تاریخی باید جدیتر عمل کنند. همانطور که اشعار ما در زمان انتشار قطعه چک میشود اشعار مداحی نیز یک تیم تولید محتوا هم داشته باشند. به نظرم با برنامهریزی و مدیریت میتوانیم تولیدات فاخر و آثار ارزشمندی در بحث واقعه عاشورا داشته باشیم. تنها راه این است اتاق فکری تشکیل شود و مسئولان با آغوش گرم یک راهحلی بر سر راه اینها قرار دهند. نه اینکه سنگاندازی کنند. من دوست ندارم گله کنم دوست دارم به عاشقان امام حسین نگاه ویژه داشته باشند تا راحتتر بتوانند به اجرای هنرشان بپردازند. هر انسانی یکجور معنویت در زندگی دارد، یکی کار خیر میکند یکی سر چهارراه گل میخرد، کسی دست پیرمرد و پیرزن را میگیرد، یکی عاشق امام حسین است، یکی عاشق بزرگان تاریخی است؛ اینها معنویت است، اینها باعث میشود ما انسان خوبی باشیم همین، وگرنه نه بحث سیاسی است نه مذهبی. این یک عشق است. انسانی که یکسری چیزها به ما آموخت و ما باید به این مباحث از وادی عشق نگاه کنیم.
در صحبتهایتان تاکید بر توجه به ویژگیهای بارز رفتاری امام حسین(ع) داشتید، موضوعی که به نظر میرسد برخی مداحان آنگونه که باید به آن توجه ندارند. مثلا فرهنگ آزادگی، شجاعت، حقیقتجویی و... عموما در مداحیها دیده نمیشود. چرا؟
در بحث محتوا و اندیشههای امام حسین(ع) ساعتها میتوان حرف زد و بنده بیسوادتر از آنم که در این مورد صحبت کنم و فقط عاشقانه آن را نگاه میکنم اما معتقدم که باید با علم بیشتری به حماسه کربلا توجه کنیم. مثلا فقط ما از درس آزادگی در کربلا این را یاد گرفتهایم که «اگر دین ندارید آزادهمرد باشید» که آن را هم بدون توجه کامل به فلسفه آن بیان میکنیم. درحالی که بسیاری از جنبههای رفتاری امام در کربلا از نظرها پنهان است و ما اصلا سراغشان نمیرویم. یکی از مهمترین آنها بحث عاشق و معشوقی است. امام حسین(ع) در ظهر عاشورا و اوج درگیری نماز اول وقتش را رها نکرد؛ چقدر این موضوع مورد توجه ماست؟ ماجرای حمایت از خانواده و دغدغه حمایت از خانواده نیز از ماجراهای قشنگ کربلاست و بسیار آموزنده است. اگر ما بتوانیم همه صفات امام حسین(ع) را درنظر بگیریم، میتوانیم نسل جدید را نیز بهخوبی هدایت کنیم.
پیشنهاد شما در این خصوص چیست؟
برای هر چیزی ما به یک سناریو نیاز داریم، یا باید آنقدر سوادمان را در محتوا بالا ببریم که خودمان بتوانیم نقشه راه را ترسیم کنیم یا از انسانهایی که در این کار تخصص دارند استفاده کنیم. تمام مشکل ما این است که در کاری ورود میکنیم که تخصص نداریم. به نظرم مشکل اصلی ما این است. ما نیاز داریم از فردی استفاده کنیم که متخصص در تولید محتوا و اشعار فاخر و ارزشمند باشد چه در بحث هنری و چه معنوی؛ ما چه در شعر، چه آهنگسازی و چه خواندن، هنرمندان بسیار تراز اول و درجه یکی داریم. واقعا از لحاظ محتوا خیلی نیاز داریم عزیزان بیایند و همکاری داشته باشند تا از محتوای خوب استفاده کنیم. کسانی که هم از لحاظ فنی در حوزه شعر، نویسندگی، آهنگسازی و... تجربه داشته باشند و هم حس و حال جامعه را درک کنند و بهروز باشند. این بهروز بودن خیلی مهم است. وقت آن است که حرفمان را خاص و با ایدهای جدید بزنیم وگرنه خیلیها این کارها را در گذشته انجام دادند و هر سال هم انجام میشود. برای این کار باز هم تاکید میکنم انتخاب خیلی مهم است. باید سراغ متخصصان برویم. امیدوارم برای تولید آثارمان چه هنری و چه هنری مذهبی وسواس به خرج دهیم.
یک سؤال هم درباره موسیقی اربعینی دارم. همانطور که در مسیر کربلا مطمئنا شما هم دیدید و شنیدید، موسیقی مخصوص اربعین آنگونه که باید ساخته نشده است یا ماندگار نیستند. به عقیده شما علت چیست؟
بله، ما تولیدات زیادی برای اربعین داریم، ولی متاسفانه دوستان حساسیت به خرج نمیدهند. کارهایی را که میشنویم خیلی ساده است. ما باید در بحث امامحسین(ع) هم شعر و هم ملودی خوب داشتهباشیم. ملودی دمدستی استفاده نکنیم. ما باید به گوش مخاطب احترام بگذاریم. باید دوچندان به این مبحث نگاه و توجه کنیم. واقعا موسیقی اربعین با کمبودهایی همراه است. من در مسیر کربلا کارهای نوستالژی و ملودیهای کلاسیک را که باعث ماندگاری میشود نمیبینم. چقدر خوب است آهنگسازها و ملودیسازهای ما از گوشههای مختلف و ردیفهای موسیقی اصیل استفاده کنند. به عقیده من باید به فکر موسیقی تلفیقی باشیم. نباید فراموش کنیم روزانه خیلی ملودی ساخته میشود، ولی یکسری کارها ماندگار است. وقتی آنها را بررسی میکنیم، میبینیم ریشه در اصالت ما دارند، بنابراین ماندگار میشوند.
مصطفی راغب بهواسطه ارادتی که به سرورسالار شهیدان دارد همواره تلاش میکند در نیمه اول ماه صفر به کربلا برود و در پیاده روی اربعین حضور یابد. خودش میگوید: «فکر میکنم سالهای ۸۳یا۸۴ بود. آمریکاییها تازه به عراق حمله کرده بودند و سقوط صدام راه حضور به پابوس آقا را باز کرده بود. اولین بار قاچاقی به کربلا رفتیم. به یاد دارم پدرم با تعدادی از دوستانش تصمیم گرفتند از مرز خرمشهر به عراق بروند و من هم که نوجوان بودم با آنها رفتم. در خرمشهر به ما گفتند شب را بخوابید ساعت ۳ صبح از مرز خارج میشویم و اذان صبح عراق هستیم. خواب به چشمانم نمیرفت. تا صبح به فکر لحظات حضور در کربلا بودم. حوالی ساعت ۳ صبح بیدار شدیم و با قایق به سمت عراق حرکت کردیم. اواسط راه بودیم که مرزبانان ما را دیدند و شروع به تیراندازی کردند. لحظات خیلی سختی بود. خیلی ترسیده بودیم ولی به لطف خدا اذان صبح وارد عراق شدیم و از آنجا به کربلا رسیدیم. حضور در کربلا و حرم مطهر امامحسین(ع) و حضرت عباس(ع) لحظات عجیبی بود؛ واقعا نمیشود توصیف کرد».
راغب پس از این سفر میل و رغبت زیادی به پیادهروی پیدا کرد و چند سالی است مرتب به این سفر میرود. او درخصوص شوق و لذت حرکت با پای پیاده از نجف به کربلا، معتقد است: حضور در کربلا حس خاصی دارد و قابل توصیف نیست. تا زمانیکه در این مسیر نیایید به لذت آن پی نمیبرید. به حرف زدن نیست. خیلی از دوستان اعتقادی به این سفر نداشتند و نمیآمدند اما وقتی برای اولین بار آمدند و شوق حضور را دیدند، نظرشان تغییر کرد. به عقیده من هرچند مسیر، دشواریهای خود را دارد اما سرشار از انرژی خوب و اتمسفر مثبت است، چون همه باحال خوب به سمت اماکن معنوی و متبرکه میروند و همه انرژیها مثبت است. این انرژی مثبت خیلی سریع به انسانهای اطراف منتقل میشود و حال همه را خوب میکند. شاید باور نکنید اما دوستانی هستند که با وسواس زندگی میکنند، هرجایی نمیخوابند، هرچیزی نمیخورند اما وقتی به این سفر آمدند کاملا متفاوت بودند.راغب یکی از دستاوردهای مهم این سفر را اشعار و آهنگهای محرمی عنوان میکند و میگوید: واقعیت این که حدود ۵۰درصد نوحهها و مرثیههایی که در یزد میخوانم، ملودیاش برای همین پیادهروی است؛ مثلا در مسیر وقتی میدیدم هر قشری با هر اعتقادی میآید، یک شعر و ملودی به نام «آره من دیوونتم» نوشتم. این را از زبان کسی که میگوید امامحسین(ع) ما اینجا هر سال میآییم و تنها جایی است که حالمان خوب است نوشتم. اینکار را در کنسرت «چهارپایه عشق» هم اجرا کردیم. ابتدا داستان توبه علی گندابی توسط راوی کنسرت جناب آقای حسینزادگان شرح داده شد و بعد من این نوحه را ساختم و خواندم. همان نوحهای که در آذرشهر نیز خوانده بودم:
راهو گم کرده بودم که بازم /دستمو گرفتی تا نبازم /تو راه رو بم نشون دادی /به عشق من تو جون دادی / دستمو گرفتی آقا
این شعر از زبان یک فرد درمانده و گرفتار است و واقعا امیدوارم هرکسی آرزو دارد برود کربلا و امامحسین(ع) بطلبد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد