آغاز ستیز سرهنگی مشروطه خواه با قزاقان هوادار استبداد
چرا محمدتقی خان پسیان در خراسان قیام کرد؟

آغاز ستیز سرهنگی مشروطه خواه با قزاقان هوادار استبداد

پایان قیام پنج ماهه شیخ محمد خیابانی

 در ۲۱ شهریور ۱۲۹۹ قیام پنج ماهه آذربایجان علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی با شهادت شیخ محمد خیابانی رهبر این حرکت مردمی ناکام ماند.
 در ۲۱ شهریور ۱۲۹۹ قیام پنج ماهه آذربایجان علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی با شهادت شیخ محمد خیابانی رهبر این حرکت مردمی ناکام ماند.
کد خبر: ۱۴۲۲۶۴۳
نویسنده فتاح غلامی - جام جم آنلاین
به گزارش جام جم آنلاین این حرکت آزادیخواهانه که از ۱۷ فروردین ۱۲۹۹ آغاز شده بود در شرایط حساسی از تاریخ ایران رخ داد. در فراسوی مرز‌های ایران اتفاقاتی در روسیه رخ داد که منجر به انقلاب ۱۹۱۷ شده بود و با استقرار نظام شوروی به جای امپراتوری تزاری، نیرو‌های بلشویک با فرصت طلبی در قفقاز نفوذ پیدا کرده بودند و همین مساله هم باعث شد تا صفحات شمالی ایران در معرض تهدید قرار گیرد.  

فرصت طلبی انگلیسی‌ها

در چنین شرایطی انگلیس رقیب دیرینه نظام تزاری تلاش می‌کرد که بواسطه این فعل و انفعالات سیاسی در روسیه از نبود رقیب به نحو مطلبی استفاده کند و با اعمال فشار به دولت ایران زمینه را برای تحمیل قرارداد ۱۹۱۹ آماده کند. مقدمات این کار البته از مدت‌ها قبل مهیا شده بود و برغم همراهی برخی از دولت‌ها با سیاست انگلیس، اما جو عمومی ایران مجال اجرایی شدن این طرح را نمی‌داد، اما انگلیسی‌ها هم دست از تلاش برنداشتند و این روند ادامه داشت تا این‌که دولت وثوق الدوله بر سر کار آمد.  
 
صدراعظم وقت هم با توجه به تمایلاتی که نسبت به انگلیس داشت به همراه کابینه خود تمام مساعی خود را به کار بست تا این قرارداد منعقد شد. در چنین شرایطی بود که شیخ محمد خیابانی و هوادارانش با تمامی توان پا به میدان گذاشتند و مخالفت جدی خود را با قرارداد ۱۹۱۹ و استثمار ایران از سوی دولت بریتانیا و همین طور عوامل داخلی آن‌ها در کشور اعلام کردند. اگر چه برخی از مورخان مثل کسروی بواسطه اعلام مخالفت‌های خیابانی او و هوادارانش را به تجزیه طلبی متهم می‌کنند، اما سخنرانی‌های پرشور خیابانی در تبریز کاملا بیانگر این مساله است که او قیام خود را در امتداد تلاش برای حفظ دستاورد‌ها و اهداف نهضت مشروطیت می‌داند و بر اجرای کامل اصول قانون اساسی تاکید می‌کند و نسبت به برقراری عدالت و مساوات در بین مردم حساسیت ویژه نشان می‌دهد.  

کانون‌های مبارزه برای تحقق اصول مشروطیت

شرایط سیاسی آن زمان ایران هم وضعیت ویژه‌ای داشت. بعد از وقوع انقلاب مشروطیت چشم اندازی جدیدی در عرصه تاریخ ایران گشوده شد و بسیاری از گروه‌های شرکت کننده در این قیام که هر کدام اهداف را در سر می‌پروراندند شرایط را برای تحقق آرمان‌ها و آرزو‌های خود مناسب دیدند. در چنین وضعیتی، با توجه به عدم تجانس فکری و عقیدتی و سیاسی عوامل شرکت کننده در قیام، سطح مطالبات از نظامی که بعد از مشروطیت روی کار آمد تفاوت و تنوع زیادی پیدا کرد. در کنار این موضوع باید توجه داشت که هنوز حکومتی که بعد از مشروطیت استقرار داشت همچنان به نظامات کهن و روحیات استبدادی وابسته بود. از همین رو بود که بلافاصله بعد از روی کارآمدن محمدعلی شاه، تنگنا‌هایی برای آزادی‌های حاصله از جنبش مشروطیت در نظر گرفته شد و کمی بعد بواسطه نقار و جدایی شاه و دربار و مجلس، خانه ملت به توپ بسته شد و مقدمات استبداد صغیر فراهم شد. در چنین شرایطی برخی از دست اندرکاران مشروطیت که با به ثمر نشستن این قیام سودای اصلاح امور را در سر می‌پروراندند نتوانستند شرایط جدید را تحمل کنند و از آنجایی که تحقق اهداف مشروطیت و اصول منبعث از قانون اساسی با توجه به نفوذ عوامل دربار و نیرو‌های وابسته به بیگانه بسی دشوار می‌نمود برخی کانون‌ها و هسته‌های مقاومت در اوج ناامیدی مردم و جریان‌های مترقی مشروطیت براساس همان اصول و اساس اولیه جنبش مشروطه اقدام به اعتراض و مخالف با دولت مرکزی کردند. در این اوضاع و احوال قیام میرزا کوچک خان در شمال کشور و شیخ محمد خیابانی در تبریز را باید مهم‌ترین کانون‌های مبارزه برای تحقق اصول مشروطیت دانست.  

نهضت فکری و اعتقادی تبریز

چنانچه در بسیاری از منابع آمده است حرکتی اعتراضی که به رهبری خیابانی در ۱۲۹۹ در آذربایجان آغاز شد مبنی بر اهداف کاملا مردم خواهانه بود. یکی از ویژگی‌های رهبری این قیام، تسلط او به علوم زمانه، تبحرش در علوم فقهی، احاطه بر زبان‌های خارجی و آشنایی بر برخی زا علوم روز بود. قیام‌های میرزا کوچک خان و کلنل محمدتقی خان پسیان مبنی بر سلاح و انجام عملیات مسلحانه بود، اما تفاوت خیابانی اینجا است که او پایه گذار یک نهضت فکری و اعتقادی بود و با شناختی از شرایط اجتماعی مردم داشت عمدتا بر روشنگری در بین جامعه تاکید می‌کرد و از همین رو بود که وی را شخصیتی سخنور می‌دانند که با خطبه‌های پرشور خود مردم را تهییج می‌کرد. او به جای آنکه اسلحه دست مردم بدهد بیشتر در پی آن بود که به تربیت فکری و معنوی مردم همت بگمارد و افکار و اندیشه‌های خود را در قالب انتشار نشریه تجدید ارگان حزب دموکرات در اختیار مردم بگذارد. از همین رو است که البته برخی بر این باورند که درخشش خیابانی در تبریز بواسطه کم توجهی داشتن نیروی نظامی در کمتر از شش ماه یعنی شهریور ۱۲۹۹ به خاموشی گرایید.  

جنبش آزادیستان

حتما در جریان شکل گیری این قیام زمینه‌های فکری و اعتقادی شیخ محمد خیابانی هم موثر بود. اوضاع نابسامان اجتماعی و سیاسی کشور و همچنین تسلط نیرو‌های بیگانه خیابانی و دیگر آزایخواهان را برآن داشت تا اقدامات اعتراضی خود را علیه حاکمیت مرکزی و شریاط سیاسی موجود صورت دهند. همان طور که گفته شد بعد از استقرار نظام مشروطیت امید‌هایی زیادی در دل مشروطه خواهان و مردم ایجاد شد که از این پس براساس اصول مبتنی بر قانون اساسی شرایط برای بهبود وضعیت مردم سامان یابد. با این وصف، بواسطه بهم ریختگی امور و آشفتگی امور امور سیاسی و اداری کشور و زیاده خواهی‌های بیگانه برای تسلط بر کشور، نیرو‌های مشروطه در پی آن بودند که شرایط را برای سازماندهی حکومت ملی و اعاده حاکمیت مشروطه واقعی فراهم کنند. نکته دوم تلاش آن‌ها برای مقابله با حاکمیت بیگانه بود. حضور خارجی‌ها که سیطره عجیبی بر سیاست و اقتصاد کشور داشتند زندگی را برای مردم دشوار کرده بود و حاکمیت مرکزی هم از توان و اراده کافی برای جلوگیری از دست اندازی‌های بیگانگان نداشت و حتی برخی از عوامل حکومت هم جزو وابستگان به نیرو‌های انگلیسی و روس بودند. معترضان به وضعیت موجود یکی از عمده دلایل اصلی این فتور و سستی کشور را ضعف جایگاه حکومت مرکزی می‌دانستند و از این رو در تلاش بودند که حداقل در محدوده جغرافیایی کانون‌های مقاومت خود، شرایط را مطابق با اصول مشروطیت برای مردم فراهم آورند. شیخ محمد خیابانی هم از این قاعده مستثنی نبود. او. در زمانی که جنبش آزادیستان در تکاپو بود سعی کرد شرایط را برای لغو انواع مالیات‌ها به جز مالیات بر درآمد فراهم آورد. واگذاری رایگان زمین‌های خالصه به دهقانان از دیگر اقدامات خیابانی در این زمینه بود. او به مساله نشر دانش و آگاهی در بین نوآموزان و کودکان و جوانان توجه داشت و به همین خاطر انجمن جمعیت نشر معارف را به منظور باسوادکردن کودکان و نوجوانان تشکیل داد و مدارس جدیدی را راه اندازی کرد. موضوع اقتصاد و معیشت مردم هم از دیگر مشغولیات ذهنی خیابانی بود. در شرایطی که نیرو‌های بیگانه تلاش می‌کردند با ورود محصولات و منسوجات خود اقتصاد کشور را در دست بگیرند و به خاطر همین موضوع بنگاه‌های تولیدی کشور در مسیر رکود و تعطیلی قرار گرفت، جنبش آزادیستان اقدام به احداث کارخانه کرد. پرداختن به امور عام المنفعه هم از دیگر اقدامات خیابانی بود و او دست به ایجاد مراکزی رای نگهداری ناتوانان کرد.  

اتهام تجزیه طلبی

البته از همان زمانی که جنبش آزادیستان در تبریز شکل گرفت یکی از مباحث جنجالی که از سوی برخی از مخالفان مطرح شد اتهام تجزیه آذربایجان به این حرکت بود. در واقع تجزیه طلبی یکی از اتهاماتی بود که برخی از مورخان به خیابانی نسبت دادند، اما به استناد مقالاتی متعدی که او در روزنامه تجدد منتشر کرده بودو همچنین مبتنی بر نطق‌هایی که داشت بار‌ها بر این نکته تاکید می‌کرد که آذربایجان جزو لاینفک ایران است. در یکی از مقالات خیابانی در نشریه تجدد آمده است: «ای آذربایجان که قیام کرده‌ای، عزم جان‌سپاری جزم کرده‌ای، دوست نداری، رفیق نداری، ایرانی هستی، به غیر از ایرانی، ایران را مددکاری نمی‌تواند بود... ملک مشرف بموت کیانیان با ثقلت دوش‌افکن خود، استناد و پشتگرمی به تو دارد». با این عبارات روشن به نظر می‌رسد که موضوع تجزیه طلبی اتهام بی‌پایه‌ای است که به خیابانی نسبت می‌دهند.  
این قیام را از مناظر مختلف باید مورد بررسی قرار داد و شاید از منظر بتوان دلایل ناکامی این حرکت را هم تجزیه و تحلیل کرد. واقعیت آن است که خیابانی بیش از آنکه در پی یک حرکت نظامی باشد معطوف به اقدامات فرهنگی و فکری بود.  

او اگرچه در پی ایجاد سازکاری برای نظمیه و تاسیس ژاندارمری به سبک جدید بود، اما همان طور که گفته شد او بیشتر در پی ایجاد شرایط برای تربیت معنوی و آگاهی بخشی به مردم بود. در عین حال باید توجه داشت که حزب دموکرات در تبریز که مسوولیت آن به عهده خیابانی بود کمی بعد دچار دو دستگی و اختلاف شد و این مساله در شکست نهضت آزادیستان بدون تاثیر نبود. نکته دیگر که تلاش او بیشتر معطوف به فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود و به همین از تکاپو‌های نظامی قزاقان در تبریز غافل شد و اقدامی هم در جهت خلع سلاح کردن آن‌ها نکرد و با توجه به این‌که نهضت او فاقد یک نیروی نظامی قوی و متشکل بود، مخبرالسلطنه هدایت والی آذربایجان توانست با همراهی رئیس قزاق خانه تبریز بعد از طراحی حمله به نیرو‌های خیابانی در ۲۱ شهریور ۱۲۹۹ این قیام را سرکوب کند.  
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها