به همین دلیل هم در اکثر انقلابها، شاعر همواره در جایگاه یک آرمانخواه حضور تاثیرگذاری در جامعه داشت و در دفاع از مظلوم و به آتش کشیدن خرمن استبداد و به اهتزاز درآوردن پرچم عدل و داد، نقشی برجسته و غیرقابل انکار ایفا میکرد. نمونه بارز آن را میتوان در تاثیرگذاری شعر بر جریان مقاومت فلسطین دید. از گذشتههای دور تا امروز، موضوع فلسطین و مقاومت مورد توجه بسیاری از شاعران آزادیخواه قرار گرفته و شعرهای زیادی با این موضوع سروده شدهاند. همزمان با موج جدید حملات رژیم صهیونیستی به غزه نیز بار دیگر شاعران بهعنوان پرچمداران هنری واکنشهای درخوری به این حادثه داشتند. از زمان عملیات موفقیت آمیز طوفان الاقصی که موجی از شور و هیجان در آزادیخواهان داخلی و خارجی به راه انداخت تا لحظات غمبار حملات اسرائیل به مردم بیدفاع غزه و قتل عام آنها، شاعران همواره تلاش کردند با اشعار حماسی و اعتراضی و هشداردهنده خود همگام با مبارزان مقاومت، گام بردارند. شعر در حوادث غزه، رسانه کوچکی بود به اندازه جغرافیای این محدوده مظلوم که در برابر رسانههای پرقدرت و پرنفوذ جهان غرب ایستاد و در تلاش برای برجستهسازی این واقعه از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد. در این گزارش سراغ تعدادی ازشاعران مقاومت رفتیم و از نگاه آنها جایگاه شعر را در آگاهسازی حوادث غزه و برجستهسازی اخبار و اتفاقات آن بررسی کردیم:
شعر در ذات خود متعهد است
گرچه در منابع غربی شعر مقاومت را به شاعران فرانسوی در زمان اشغال این کشور توسط نیروهای آلمان نازی در جنگ جهانی دوم نسبت میدهند اما بیشک باید بپذیریم آنچه امروز به جریان شعر مقاومت بدل شده، ماحصل هنر معطوف به مبارزاتی است که فلسطینیان از زمان اشغال کشورشان جان بخشیدند. در حقیقت شعر مقاومت، شعر یادآوری است؛ یادآوری وطنی که غصب شده و حتی نامش را هم عوض کردهاند، هویتی که انکار شده و خونهایی که بیگناه به خاک ریخته شده و میشود. شعر مقاومت ایرانی نیز که با تاسی از آرمانهای انقلاب و فرهنگ پایداری رشد و نمو پیدا کرده با حضور جدی در برهههای حساس جنگ و پس از آن، همواره در مسیر آزادیخواهی و مبارزه با ناعدالتی تمرکز کرده و در جنگ غزه نیز نشان داد که در خدمت مقاومت است.
علی داوودی ازجمله شاعرانی است که در این مدت، چندین شعر در خصوص حماسه غزه نوشته است. وی در خصوص اهمیت توجه به شعر فلسطین به جامجم میگوید: فلسطین فصلها و سرفصلهای مختلفی دارد و جالب اینکه از همان آغاز شاعران جهانی به این مقوله واکنش نشان دادهاند. شاعران با ابزار شعر به عنوان سلاح و زبان و هویت قوم عرب، خیلی پررنگ و قوی ظاهر شدند و در واقع گفتمان مقاومت توسط شعر پیش رفته است.
وی افزود: ما در ایران هم شاهد بودهایم که نسلهای مختلف در سالهای متفاوت و در طیفهای مختلف جریانهای سیاسی ـ اجتماعی در زمینه شعر مقاومت بهویژه شعر فلسطین فعال بودهاند لذا الان که به شعر فلسطین در این نیم قرن نگاه میکنیم، نمونههای متنوعی از چهرههای ادبی را شاهدیم که در زمینه شعر فلسطین وحدت نظر دارند. نوار غزه را یک اسارتگاه تعریف میکنند که بیش از دومیلیون و۳۰۰هزارنفر انسان بیگناه در فضایی اندک به اندازه ۳۶۰کیلومتر مربع زندگی میکنند، نه کشورهای مصر و اردن به آنها پناه میدهند و نه در اسرائیل راه حضوری دارند. مردم غزه سالهاست برای راه فراری از این اسارتگاه و رساندن صدای مظلومیت خود به مردم جهان تلاش میکنند. هرچند رسانههای غول پیکر غرب به اندازهای قدرتمند هستند که اجازه رسیدن صدای آنها به مردم را نمیدهند. نمونهاش را در این یکماهه اخیر بهخوبی میشود دید. وقتی حماسه حماس که فقط با هدف ایجاد روزنی برای فرار از اسارتگاه یا شاید رساندن صدای مظلومیت غزه به مردم جهان رخ داد، صهیونیسم با بهرهگیری از همه ابزار رسانهای خود مانع رسیدن این صدا به گوش مردم شد و حتی جای مظلوم و ظالم را عوض کرد. به حدی که وقتی بمبارانهای غزه شروع شد برخی آن را دفاع از خود تعریف کردند. اینجا بود که هنرمندان آزادیخواه جهان به میدان آمدند و با هنر به جنگ رسانهها رفتند. شعر در این خصوص از جایگاه والاتری برخوردار بود، چراکه تنها ابزاری است که صهیونیسم در آن توانایی خاصی ندارد.
شعر یک رسانه قدرتمند
با وجود آنکه شعر زبان رسایی دارد اما آیا شعر مقاومت میتواند در این جدال رسانهای به برتری برسد، این سوالی است که از افشین اعلا میپرسیم.
این شاعر و نویسنده نامی ایرانی به جامجم میگوید: رسول اکرم(ص) میفرمایند «اللهم ارن الاشیاء کما هی» یعنی خدایا امور را آنطور که هست به من بشناسان. یک هنرمند ضمن اینکه با ابزار تخیل و سایر جنبههای انتزاعی هنر فکر میکند اما در بدو امر باید حقیقت و ماهیت یک رویداد یا سوژه را بهدرستی بشناسد و نگاه جهتدار نداشته باشد. در مسأله فلسطین اگر صرفا نگاه ما این باشد که فلسطین برای ما عزیز است به این جهت که جزو آرمانهای انقلاب بوده و از ابتدای انقلاب تاکنون ایستادگی کرده، هنوز به آن پایبندیم، این نگاه نمیتواند بسیاری از مخاطبان ما را با نسل امروز همراه کند. به همین دلیل هم این سؤال را پیش آوردند برای مخاطبان که آیا دفاع از فلسطین ارزش داشت که آنقدر ما هزینه دهیم. ما امروز با نسلی مواجهیم که نمیدانم از سر جهل یا عمد با قضیه فلسطین مقابله میکند. به عوامانهترین شکل ممکن یک اصل مترقی را زیرسؤال میبرند. امروز میبینیم حتی گروههای اپوزیسیون مخصوصا سلطنتطلبها میگویند ما در کنار اسرائیل ایستادهایم و تبلیغات سوء علیه فلسطین راه میاندازند و در داخل برای عدهای تبدیل به یک نماد میشوند؛ بدون آنکه فکر کنند مطیع حرفهایشان شدهاند اما هیچکس سؤال نمیکند چرا حتی محمدرضاشاه پهلوی هم با وجود ارتباطی که با صهیونسیمها داشت، هرگز حاضر نشد بهوضوح آنها را به رسمیت بشناسد و در خیلی از مواقع تاریخی، مواضع ضدصهیونسیتی گرفته است؛ حتی خودش گفته که صهیونیستها به اراضی فلسطین بسنده نخواهند کرد و حتی به اراضی ما هم چشم دوختهاند. برخی اینها را فراموش میکنند، چون تاریخ را نمیخوانند. آن کسی که خود را واقعا سلطنتطلب میداند یا رضا پهلوی که خودش را جزو رهبران اپوزیسون میداند، اگر واقعا به مشی پدران خود پایبند است، باید بداند که حتی آنها نیز حاضر نبودند موضعی علنی به نفع اسرائیل در مقابل اعراب بگیرند؛ چون این یک حق کاملا مشروع و آشکار بود. بعد از جنگهای شش روزه و آن اجبار و تحمیلی که به اعراب برای سازش وارد شد، این حقیقت را طی یک قرارداد نانوشته همه نادیده گرفتند. بنابراین ما از یک اصلی دفاع میکنیم که کاملا حقیقی، حیاتی و گرهخورده با فرهنگ، آیین و انقلاب ماست. ما نمیتوانیم در قبال یک دروغ بزرگ به نام اسرائیل ساکت بنشینیم یا آن را تایید کنیم، این دقیقا افول تاریخی ملت ماست نه فقط از انقلاب اسلامی، بلکه از تمدن، تاریخ و افتخاراتمان هم افول کردهایم. این وظیفه هنرمندان است که این ابعاد را برای جامعه تبیین کنند. هنرمند ابتدا باید بداند که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی از یک اصل مترقی دفاع میکند نه یک اصل حکومتی و سپس آن را بهدرستی برای مردم تبیین کنند.
علی داودی نیز در اینخصوص معتقد است: شعر فلسطین به اندازه تاریخ اتفاقات سیاسی و اجتماعی قدمت دارد و به همان اندازه شاعران با آن آشنا هستند. یکی از دلایل عمده آن این است که شعر در گذشته در جامعه فلسطین جایگاه مهمی داشته و همچنان این جایگاه را حفظ کرده است، علیرغم گسترش رشتههای هنری، شعر در این فرهنگ و قوم جایگاه ممتازی دارد. دلیل دیگر هم این است که از همان ابتدای درگیری و جنگافروزی سران رژیم صهیونیستی و مهاجرت یهودیان به سرزمین اشغالی، شاعران اولین کسانی بودند که نسبت به تحولات اجتماعی و جمعیتی واکنش نشان داده، وارد میدان شدند و در این زمینه نقش مهمی داشتند.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر نقطه اشتراکی که همه آثار حول آن شکل گرفته، جایگاه انسانی و مظلومیتی است که فلسطینیان درگیر آن هستند، گفت: برای ما فلسطین مظهر عدالت و درستی و درواقع قبله اول مسلمانان است و جمعیت و قومی هم که در آنجا به آنها ستم شده، مسلمانان هستند اما اساسا موضوع شعر فراتر از اینهاست و مقوله انسانی را در نظر گرفته است، لذا ما چه در شعرهایی که امروز تولید شده یا شعرهایی که در ۵۰ یا ۶۰ سال پیش تولید شده، این تاکید را میبینیم. تاکید ما این است که هیچ انسانی حق ندارد به انسان دیگری اعم از اینکه مسلمان باشد یا نباشد، ظلم کند و در این شعرها دنبال میشود.
جای خالی نقشه راه
حالا دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که در حوزه مقاومت، شاعران ما همواره جزو اولین هنرمندانی بودند که دل در گرو حق دادند و در مسیر آزادگی آنچه در توان داشتند به منصه ظهور نهادند. آنها در هماره تاریخ، زبان گویای مظلومیتها بودند و تلاش کردند که به هر نحو ممکن، صدای عدالتخواه ستمدیدگان در هرکجای جهان باشند.
در اتفاق اخیر نیز شاهد بمبارانی از ترواشات ذهنی شعرایی بودیم که در در دفاع از مردم غزه از هیچ تلاشی فروگذار نبودند اما نکته مهمی که از آن غفلت میشود، این است که برد و گستره جغرافیایی انعکاس این اشعار کجاست. چقدر شعر شاعر با کولهباری از تجربه و صرف ساعتها زمان در میان مخاطب داخلی و خارجی تاثیرگذار بوده است؟
علی داوودی این انعکاس را بسیار ضعیف میداند و معتقد است متاسفانه حلقه مفقودهای میان شعر و مخاطب وجود دارد که باید برای آن فکر کرد و نقشه راهی داشت. او میگوید: متاسفانه شعر مظلومانهترین هنر در کشور است و با وجود قدمت، تاثیر و اهمیتی که در میان مردم دارد، جدی گرفته نشده است. شما به حوادث و رویدادهای داخلی و خارجی نگاه کنید، شاعران همیشه در خط مقدم همه بحرانهای اجتماعی هستند و حتی گاهی بیشتر از گروههای موظف اجتماعی انجام وظیفه میکنند. شعر از سال ۴۲ که صدای انقلاب به گوش رسید تا همین امروز، شاهد اشعار قابل دفاعی است اما سؤال اینجاست که این اشعار تولید، چقدر در میان مخاطبان منعکس میشود. شاعران وظیفه تبیین رویدادها را دارند و همواره وظیفه خود را بهدرستی انجام دادهاند اما سؤال اینجاست که نظام فرهنگی ما چه کار کرده است. اشعار شعرای انقلابی در کجای جهان منتشر شده است؛ آیا یک بیت از استاد قیصر امینپور در جهان منتشر شده است. باور کنید یک بیمعنایی و یک بیانگیزی وجود دارد و اگر برخی هنوز در شعر مقاومت ورود دارند به علت عرق و تعهد خودشان است. در کشورهای دیگر کارهای خیلی خوبی میشود اما آیا یک مسئول متعهد داشتیم که اشعار را ترجمه و در سطح جهان منتشر کند. ما در شعر انقلاب هزینه زیادی دادیم اما کجای جهان دیده شده است. در جهان فروغ را میشناسند، شاملو را میشناسند اما اخوانثالث را که واکنشهایی به جنگ داشته بهخوبی نمیشناسند.
وی با اشاره به اینکه وظیفه شاعر تولید درست و واقعبینانه شعر از یک حادثه است به حدی که بر مخاطب تاثیر بگذارد و او را با خود همراه سازد، گفت: شاعر در بحث انتشار آن هیچ تخصصی ندارد. فردوسی هم وقتی شاهنامه را نوشت، خودش آن را تکثیر نکرد. این وظیفه متولیان فرهنگی است که متاسفانه برنامهای برای آن ندارد. البته نه تنها در شعر بلکه در سایر حوزههای مقاومت هم با این چالش روبهروییم، مثلا درخصوص داعش، ما بودیم که مبارزه کردیم و از جان مایه گذاشتیم اما در ابعاد جهانی چقدر این موضوع منعکس شد، چقدر درخصوص سردار سلیمانی، سردار همدانی و سایر دلاوران ایرانی برای مخاطب محتوا تولید و عرضه شد. حتی فیلم «به وقت شام» که با آن قدرت ساخته شد، حتی در کشورهای عربی دیده نشد. هنرمندان ما کم نگذاشتند و همه تلاششان را کردند اما متولیان فرهنگی ما در مسیر انتشار درست، بهموقع و گسترده ضعیف عمل میکنند. این موضوع در کشورهای دیگر اینچنین نیست. باور کنید کوچکترین اتفاق را سیستم فرهنگی جهان غرب به سرعت برجسته میکند. کشورهایی مثل کرهجنوبی که ادیبان و هنر غنی ندارند در کنار الجی و سامسونگ، حالا فرهنگشان را جهانی کردهاند. جومونگ را بارها در کشور خودمان پخش کردهاند. مردم بیشتر از حماسهسازان ایرانی، جومونگ را که یک افسانه است، میشناسند و این ضعف است.
یکی از اضلاع، مفقود است
ضلع مفقوده مثلث نظام فرهنگی، هنر و مخاطب، در نگاه افشین علا نیز وجود دارد. او نیز معتقد است که با وجود جایگاه رفیع شعر و ادب فارسی اما در معرفی و تبلیغ آن دچار خلل هستیم.
افشین علا گفت: من بارها و بارها به مسئولان امر در حوزههای فرهنگی گفتم، نوشتم و خواهش کردم. ببینید مواجهه با دشمن بهویژه صهیونیستها که دشمنان اصلی ما هستند فقط در خطوط دفاعی و نظامی تعریف نمیشود. امروز اسرائیلیها زیر پای ما در کشورهای عربی مثل امارات، بحرین و... حضور دارند و با آنها ارتباط مستقیم برقرار کردهاند. اینها همان کسانی هستند که به شکل سنتی با اسرائیل دشمنی داشتند. وقتی آنها توانستند چنین پایگاههای فکری و فرهنگی زیر پاهای ما ایجاد کنند، فکر میکنید این اتفاق یکشبه رخ داده، خیر. سالها آنها کار فرهنگی کردند. چطور بهطور سنتی یک کشور عربی حضور آنها را میتواند بپذیرد. این دولتها کار کردند، نقشه راه و افق فرهنگی داشتند. حالا بگذریم که با این جنایت، اسرائیل حضورش در منطقه سست شده اما سادهاندیشی است اگر فکر کنیم تمام شده است. آنها دست از سر منطقه برنمیدارند. حالا ما چکار کردیم، خوب بنیه نظامی ما قوی است و دستمریزاد دارد و به قول فرمایش مقام معظم رهبری، به جهت این همه اعتلا باید پیشانی و بازوی این نیروها را ببوسیم اما در جبهه فرهنگی ما کاملا ضعیف عمل کردیم. بلند کردن صدا به معنای رساندن معنا بهمخاطب است. اگر همه روزها فریاد بزنیم بر سر اسرائیل به اندازه یک کار هنری غیرمستقیم اما نمیتواند در افکارعمومی تاثیرگذار باشد. چرا بسیاری از جوانهای عزیز و معصوم ما باورشان شود که دفاع از غزه و لبنان یعنی مخالفت با منافع ایران. این دروغ بزرگ چرا بین عدهای جا افتاده است. شاید مسئولان بگویند آنها مهم نیستند، جوانهای مملکت با هر گرایشی مهم هستند، چون در این مملکت زندگی میکنند، درس میخوانند، کار میکنند، بین دوستانشان اثرگذار هستند. الان نظرات جوانان تحصیلکرده یک مرجع فکری است. ما آنها را نتوانستیم قانع کنیم و یک معرفت عمیق درخصوص آرمان فلسطین ایجاد کنیم و این با کارهای نمایشی و تبلیغاتی انجامشدنی نیست. ما باید همانطور که اروپاییها و صهیونیستها از ابزار هنر در حوزههای مختلف بهویژه در موسیقی، سینما و حتی در ادبیات کودک، در تصویرگری، نشریات، هنرهای بصری که ملکه ذهن میشوند بیشترین استفاده را از هنرمندان کردند. اینها هنر را به خدمت خودشان گرفتند اما ما در مقابل خیل مخاطبان اصلی که داوطلب کمک به این جبهه فرهنگی هستند جز به حاشیه بردن آنها چه کردیم.
او با اشاره به اینکه برخی فکر میکنند چون ما شعر مقاومت میگویم و دو روزی در رسانهها منتشر میشود دستهای بازی برای این امر داریم، گفت: باور کنید اینگونه نیست. مسئولان فرهنگی مملکت کوچکترین اعتنایی به نظرات ما ندارند و به طرح و پیشنهادهای ما اصلا توجهی ندارند. این مدیریت فرهنگی که با تغییر هر دولتی متاسفانه همه چیزش، از ریشه عوض میشود و رفتهرفته تبدیل به یک دورههای موقت و بخشنامهای میشود و شامل یک محدوده مشخصی از نیروهایی که به جناحی وابسته هستند. این مدیریت در فرهنگ جواب نمیدهد. ما در فرهنگ باید یک نگاه واقعبینانه از واقعیت جامعه داشته باشیم. جامعه ایران یک جامعه متکثر است. این واقعیت را باید مسئولان فرهنگی بپذیرند. اگر گروههایی از مردم همسو با آنچه ما میگوییم نیستند به معنای تهدید نیست، این یک فرصت است، برای اینکه با تاکید بر نقاط اشتراک و تبیین واقعیتها با زبان هنر آنها را جذب خودمان کنیم. امروز کارکردن در عرصه هنر متعهد، ادبیات هنر اسلامی، دفاع از آرمانها، دفاع از اسلام و ... مثل راهرفتن روی میدان مین میماند، چون به طرز ناجوانمردانهای در رسانههای عدیدهای که در اختیار دشمنان نظام است شاعران و نویسندگان و سایر هنرمندان انقلابی و متعهد را ترور شخصیت میکنند و در عین آنکه خودشان برخوردار از مواهب عدیدهای هستند که از طرف بیگانگان برای آنها در نظر گرفته شده و قبحش را برای خودشان ریختهاند اما به هنرمندان متعهد میتازند که چرا جانب حکومت را میگیرد. انگار یک اصل مسلمی است که هنرمند مستقل در هر شرایطی باید با حاکمیت زاویه داشته باشد. این یک دروغ بزرگی است که به این آقایان باوراندهاند. باید بگویند اگر هنرمندی تشخیص داده که حاکمیتش در جبهه حق و در مسیر درست قرار گرفته آیا باید برخلاف اعتقادات خودش حرف بزند تا مورد پسند کشورهای غربی باشد. این خودباختگی در برابر غرب متاسفانه ریشهدار است و برای درمان این درد باید چارهاندیشی شود و هنر میتواند یکی از ابزارهای بسیار اثرگذار در این حوزه باشد.
کمبودهای عیان
بپذیریم یا نپذیریم هنر ایرانی امروز با مخاطب داخلی و خارجی نمیتواند ارتباط برقرار کند و اصلیترین دلیل آن را باید عقبماندن نهادهای فرهنگی از هنرمندان دید. وقت آن است که راهکاری قابل دفاع طراحی کنیم و نقشهراهی بسازیم تا هنرمندی که تمام تلاشش را برای تحقق مسئولیت اصلی خود یعنی در تبیین صحیح رویدادها به کار میگیرد ثمره آن را ببیند. بهطورمثال در هفتههای اخیر اشعار بسیاری توسط شاعران برای همدردی و مظلومیت مردم فلسطین سروده و ارائه شده است، اما چرا این همه نهاد فرهنگی به فکر آن نیفتاده تا ترجمهای از آنها تهیه و در رسانه انتشار دهد؛ کوچکترین کاری که نهادهای فرهنگی باید به آن توجه جدی داشته باشند.
چه باید کرد
اسرائیل در جبهه نبرد فرهنگی از قدرت بیبدیلی برخوردار است. برنامه گستردهای برای سینما، تئاتر، نشریات، موسیقی، انیمیشن، کتاب و ... دارد و رسانههای بزرگ مطیع آنها هستند، بههمیندلیل هم در برابر همه جنایاتی که در منطقه دارد هرگز در نگاه گستره وسیعی از مردم جهان خیانتکار محسوب نمیشود و خود را مظلوم معرفی میکند. دربرابر این قدرت و توانایی، ما هنوز حتی توانایی هدایت مخاطبان داخلی را هم نداریم؛ اما علت چیست؟ چرا با وجود داشتن رسانه، برگزاری مستمر جشنوارهها و حضور جدی در جشنوارههای مختلف هنری، صدای هنرمند جبهه مقاومت رسا نیست؟ و حلقه مفقوده هنری که هنرمندان عرصه مقاومت با همه تلاش و کوچکترین انتظاری ارائه میدهند به مخاطب نمیرسد؟
علی داوودی در پاسخ به این سؤال به جامجم میگوید: یکی از بهترین کارهایی که میتوان برای انتشار شعر انجام داد ابتدای سخنرانی مسئولان در زمان حضور در سایر کشورهاست. چه عیبی دارد وقتی رئیسجمهور برای سخنرانی به سازمان ملل میرود مطلع کلامش با یک شعر از اشعار شاعران امروز باشد. این امکان وجود ندارد چون هیچکس پیشنهادی نداده است. کار فرهنگی نیاز به یک بستر دارد، نقشهراه میخواهد، شبکهسازی باید داشته باشیم. تا زمانیکه نباشد نمیتوان کاری کرد.
افق نگاهمان را به سمت منطقه و جهان ببریم
افشین علا معتقد است: ما الان اکتفا کردیم به کارهای تبلیغاتی در درون نظام. این شعرهایی که سروده میشود و کارهایی که ساخته میشود مخاطبان محدودی در داخل دارد اما ما با یک جبهه وسیع از دشمنان در خارج از کشور مواجه هستیم و باید افق نگاهمان را به سمت منطقه و جهان ببریم. باید با همه مسلمانها، اعراب، آزادیخواهان، قشرهای دانشگاهی و نخبه جهان غرب و شرق و در یک کلام با همه ملتها و آیینها گفتوگو و تعامل داشته باشیم. امروز در دنیا یک اکثریتی از کشورهای غربی این دروغ، این ظلم را جاانداختهاند که فلسطینیها تروریست هستند و اسرائیلیها مظلوم واقع شدند. از این طرف هم ملتهای مسلمان و بیشتر از همه ایران تاکید دارد این دولت اشغالگر و فلسطین مظلوم است. دو جبهه رودرروی هم قرار گرفتهاند. انگار این دعوا هرگز پایان ندارد، اما فراموش نکنیم ما یک منطقی در قضیه فلسطین داریم که روی آن کار نشده است و این را اولینبار رهبر معظم انقلاب سالها پیش اعلام کردند و با صدای بلند فرمودند جمهوری اسلامی ایران هرگز داعیه این را ندارد که یهودیها باید بمیرند یا به دریا ریخته شوند. ما با دین یهود مشکلی نداریم. جمهوری اسلامی ایران در خصوص فلسطین قائل به حذف ادیان الهی یا جنگ نیست بلکه پیشنهاد ما این است که تمام ساکنان این سرزمین که به زور رانده شدند از این کشور بیایند زندگی کنند. این حکومت جعلی است، دروغ است و با اشغال روی کار آمده است. این منطق کاملبینی است. در جهان معاصر کسی این منطق را ندارد، اما ما در این راستا قدمی برنداشتیم. همانطور که عنوان کردم قبح ایجاد رابطه با رژیمصهیونیستی بین اعراب ریخته شد. کل دنیا کنجکاو هستند ببینند در ایران چه میگذرد، اما در داخل افق نگاه محدود است و نقشه راه وجود ندارد. نهایت توقع از من دو بیت شعر است. این نگاه اثرگذار و فرهنگساز نیست و کمکی به انقلاب و نهضت اسلامی نمیکند. هرچقدر از هنرمندان توقع داشته باشیم تا متولیان فرهنگی جدی نگیرند و اصحاب هنر را طرف مشورت قرار ندهند توفیقی حاصل نخواهد شد. این یک انسجام و یک تفکری میخواهد، حمایتی میخواهد که مستلزم همه دستگاهها و نهادهاست. برای بیان این مهم نیاز به یک نقشهراه داریم.