این جلسه با حضور مرضیه نفری نویسنده اثر، فاطمهالسادات مدنی منتقد، زینبالسادات میرپور مجری-کارشناس و با همراهی جمعی از نویسندگان و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی در کتابخانه خاتمالانبیا برگزار شد.
داستان زندگی مردی به نام سالار
در ابتدای این جلسه، زینبالسادات میرپور، ضمن معرفی نویسنده و دیگر آثار او به نامهای«شبهای بیستاره» و «مجموعه داستانهای شاید عشق باشد شاید عادت» به خلاصه ماجرای کتاب مورد نقد پرداخت و گفت: «جامانده از پسر داستان زندگی مردی به نام سالار است که به دلیل اختلافاتی که با آذر(همسرش) دارد، او و پسر و دخترش را ترک میکند. به دلایلی به زندان میافتد و بعد از آزادی، به پیشنهاد دوستش ذبیح، وارد دارودسته اسماعیل هفتخط میشود.» میرپور سپس افزود: «داستان در اواخر دوره پهلوی و درمنطقه ورامین، پل باقرآباد روایت میشود وسالار دراولینقرارش با اسماعیل هفتخط، متوجه تیرخوردن سهراب، پسرخود میشود و ادامهماجرا به مداواکردن ومخفیکردن سهراب والبته مشخصشدن حقوباطل میگذرد.»
تجربه نزیسته درباره یک لات قمارباز
نفری در پاسخ به سؤال میرپور در مورد موانع پیشرو در خلق این اثر گفت: «یک سوم از کتاب را که نوشتم، احساس کردم دیگر پیشنمیرود. با اینکه کتابهای مختلفی در مورد فرهنگ عامه، فرهنگ قهوهخانه و... خوانده بودم اما تجربه نزیستهام راجع به شخصیت سالار که یک لات قمارباز بود، باعث میشد کار پیش نرود.»
۷۵۰۰ نویسنده زن
فاطمهالسادات مدنی، منتقد جلسه صحبت خودرا با اشاره به تحول عظیم ادبیات بعداز انقلاب۵۷ تاریخچه مختصری درخصوص زنان نویسنده ارائه داد و افزود: شمار نویسندگان زن قبل از انقلاب انگشتشمار بوده اما پس از انقلاب تاکنون به ۷۵۰۰نفر رسیده، بنابراین میتوان انقلاب اسلامی ایران را نقطه جوششی برای بروز استعداد زنان دانست. این منتقد، درمورد جامانده از پسر گفت: «همان ابتدای کتاب، خواندن جمله «قصه، قصه پدر وپسریه» ما را به شاهنامه و کهن الگویپسرکشی میبرد.»
وی سپس از نفری در مورد سرنوشت شخصیت سهراب و چرایی زنده ماندن او پرسید و نفری پاسخ داد: «سهراب نماد رشد و بالندگی انقلاب است و میخواهد انقلاب را به نتیجه برساند. زنده ماندن او به معنای زنده ماندن مسیر و انقلاب است. به همین خاطر نخواستم مانند سهراب شاهنامه کشته شود.»
همیشه قرار نیست پسر به دنبال پدر برود
نفری دراین جلسه، به نقش پررنگ جوانان در برهههای حساس کشور اشاره کرد و با توجه به شخصیت سالار و سهراب گفت: «همیشه قرار نیست پسر به دنبال پدر برود، گاهی برعکس است. بیشتر مبارزان ما در دفاعمقدس کمسنوسال هستند. در صحبتهای امام و رهبری هم تاکید روی جوانان است.»
وقتی زال با پدرش سام همهویتی ندارد
در ادامه، مدنی ضمن اشاره به ساحت و کارکردهای سیمرغ در شاهنامه، به بررسی نقش سیمرغ در شاهنامه و کتاب پرداخت و توضیح داد: «وقتی زال با پدرش سام همهویتی ندارد و به خاطر سرزنش بزرگان در دامنه کوه با سیمرغ زندگی میکند؛ سیمرغ، پری به او میدهد تا هر بار مشکلی پیش آمد آن را آتش بزند و سیمرغ حاضر شود. در اینجا هم سالار، هرجا مشکل دارد به یاد مادرش سیمرغ میافتد.»
نفری نیز شخصیت سیمرغ را نشأت گرفته از حال و هوای مادرانه خویش دانست و درباره دیگر شخصیتهای زن داستان گفت: «در داستانها به ما القا شده که زن ایرانی بدبخت و هیچ کاره است. اینطور نیست، زن میتواند مثل آذر کسی را بدبخت کند و میتواند مثل عالیه باشد و مسیر تکامل را نشان بدهد.»
درباره شخصیت اسد و فرشته
در اواخر جلسه مجری-کارشناس، ضمن اشاره به آیینهای مذهبی ذکر شده در کتاب ازجمله «بنی اسد» در مورد این آیین سنتی در پیشوا و ارتباط آن با واقعه ۱۵خرداد۴۲ در پل باقرآباد توضیحاتی داد. منتقد در پاسخ به سؤال میرپور درباره دیگر شخصیتهای داستان پاسخ داد: «از جمله شخصیتهایی که اگر در داستان نمیآمدند هم اتفاقی برای اثر نمیافتاد شخصیت اسد و فرشته بود. شخصیت آذر هم با آن همه عصیان، بعد از دیدن پسرش زود کوتاه آمد.» مدنی صحبتهای پایانی خود را به نقد شخصیت سهراب اختصاص داد و گفت: «سهراب بعد از زخمی شدن، خانهنشین میشود و دیگر از او خبری نیست. با توجه به داستان رستم و سهراب و با توجه به روضه حضرت علیاکبر(ع) دوست داشتم که این شخصیت پررنگتر ظاهر میشد.»
لازم به ذکر است کانون ادبی راوی گیلان از آذرماه سال۹۹ فعالیت خود را آغاز کرد. در کارنامه فعالیتهای اعضای این کانون که جمعی از بانوان استان گیلان حضور دارند، نگارش رمان، داستان کوتاه، جستار، یادداشت نقد کتاب و برگزیده شدن در جشنوارههای استانی و کشوری به چشم میخورد.