یکی از این رفتارها شاید به نوع سرمایهگذاری شهروندان نسبت به پساندازشان مربوط باشد. یادمان است که در دولت پیشین در یکبازهثابت چند ماهه هجوم شگفتانگیز سرمایه شهروندان به بورس باعث اتفاقات عجیبی شد؛ آنقدر که حالا کمتراعتمادی نسبت به سرمایهگذاری در بورس وجود دارد. این موضوع را میتوان بهنوعی در حوزههای دیگری همچون ارز، طلا و ملک هم به چشم دید. اساسا تفاوتهای نوع زیست و اقتصاد کشورهای مختلف شاید ارزش مقایسه بین این جوامع را بیاعتبار کند. به عنوان مثال در ایران، خودرو بهنوعی کالای سرمایهای محسوب میشود در حالی که در کمتر کشوری است که چنین باشد. فارغ از این پیوستها اما میتوان با نگاهی به سنجههای آماری در رابطه با نوع پسانداز جامعه یا بدتر از آن کاهش پسانداز میان جامعه ایرانی و زمینههای آن به نتایج جالب توجهی هم رسید؛ نتایجی که نشان میدهد همچنان بانکها در صدر محل ذخیره پسانداز احتمالی شهروندان قرار دارند و هنوز هم سپردهها راهی صندوق بانکها میشود. اما با وجودی که برخی مسئولان از این گلایه داشتهاند که سرمایه ارزی در اختیار مردم بسیار است، میدانیم که همین مقدار هم بهنوعی از واهمه کاهش ارزش پولی است؛ پولی که نسبت به گذشته سختتر میتوان آن را پسانداز کرد. به عنوان مثال بررسی دادهها نشان میدهد در سال۲۰۲۱میلادی ۷۸.۶درصد افراد در آمریکا مبلغی پول را بهعنوان پسانداز در اختیار داشتهاند. این شاخص برای اقتصاد ایران در سال ۲۰۲۱، ۴۶.۷درصد است اما نکته جالب اینکه فقط ۲۳.۸درصد این افراد پسانداز پولی خود را در اختیار موسسات مالی قرار دادهاند درحالی که ۶۴.۹درصد افراد در آمریکا پسانداز خود را در اختیار نهادهای مالی قرار دادهاند. یکی دیگر از زیرشاخصهای دسترسی مالی، دسترسی خانوار به استقراض است. به گواه آمارها ۶۶.۲درصد خانوارها در آمریکا از موسسات مالی استقراض کردهاند، درحالی که فقط ۲۵.۱درصد خانوارهای ایرانی موفق به استقراض شدهاند. میتوان این فرضیه را مطرح کرد که تنگنای اعتباری بانکها و موسسات مالی در ایران، اثر بزرگی بر استقراض خانوارها داشته است. میزان این شاخص برای کشورهای هند و ترکیه طی زمان صعودی بوده است. در مجموع به نظر میرسد استقراض خانوار ایرانی از موسسات مالی رسمی در طول زمان سختتر شده است.