اشاره: حدود ۵۰ روز است که اخبار مرتبط با فلسطین به سرخط خبرها برگشته است و بیشتر گزارشها و تحلیلهای رسانهای حول محور مساله فلسطین است که با عملیات طوفانالاقصی آغاز شد و با نتایج درخشان جبهه مقاومت و مردم غزه تداوم یافت تا اینکه رژیم جعلی اسرائیل که با سمبه پر زور و پوشالیاش ادعای نابودی حماس و بازپسگیری همه اسرایش را داشت، نتوانست در مقابل دفاع جانانه مردم غزه تاب بیاورد، دست به دامن کشورهای مصر و قطر شد تا حماس را پای مذاکره بیاورند و درخصوص آتش بس موقت به توافق برسند.
اما حالا که تصاویر غزه مخابره میشود، میتوانیم حجم جنایات صهیونیستها را در این ششهفته ببینیم و جهان با وضوح بیشتری در جریان نمایش سبوعانه رژیم اشغالگر قدس قرار میگیرد و تشویق میشود تا چارهای برای حل این بحران اندیشیده و موانعی را برای نسلکشی آشکار صهیونیستها تعریف کنند تا بلکه پایان این قصه خونین به نفع فلسطین و در ابعاد کلان به سود منطقه باشد. این روایت جانکاه مربوط به امروز و دیروز نیست و حکایت زخم ۷۰ سالهای است که با کنار کشیدن انگلیس از قیمومیت فلسطین و استقلال اسرائیل رنگ خون گرفت و حالا تبدیل به یکی از مهمترین مسائل جهان اسلام شده است؛ موضوعی که متاسفانه در سالهای اخیر با بیالتفاتی برخی حکام عربی و کشورهای اسلامی مواجه و همین رویکرد باعث شدت گرفتن جنایات صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی شده و کرانه باختری و نوار غزه تنها میراث باقیمانده از پهنه گستردهای بود که روزی فلسطین نام داشت و حالا به تصرف شهرکهای صهیونیست نشین درآمده است.
عادیسازی روابط با رژیم غاصب اسرائیل، قصه پرغصه دیگری است که حکایت نمک روی زخم را دارد. سران کشورهای اسلامی که روزی با صف آرایی مقابل رژیم صهیونیستی مانع حضور این رژیم غاصب در منطقه بودند حالا به متحدان نیابتی صهیونیست تبدیل شده و با پروژه عادی سازی اقدام به صلح با دشمن شماره یک امت مسلمان کردند و با اتخاذ مواضع دوپهلو، خنجری بر پیکر زخمی فلسطین فرود آوردند. موضوع فلسطین محک بسیار خوبی برای آمریکا و سایر کشورهای غربی بود تا بهوسیله آن دروغهای حقوق بشریشان که گوش فلک را کر کرده بود به آزمون بگذارند و نتیجه همان است که در دهههای اخیر شاهد آن هستیم بیش از ۱۴ هزار شهید که نیمی از آنها شامل کودکان میشود، ثمره مماشات نهادهای بینالمللی با رژیم غاصب است در صورتی که شرایط پیش آمده و عقبنشینی اسرائیل از دستیابی به اهداف راهبردی میتواند نگاه جدیدی را در خصوص آرمان فلسطین و آزادی مردم این دیار از یوغ صهیونیستها رقم بزند. اتحاد مردم جهان علیه دشمن صهیونیستی و حمایت از مردم فلسطین، مسیر سیاستمداران برای مخالفت با سیاست غاصبانه رژیم اشغالگر را هموار کرده و آنها میتوانند با اتکا به همین قدرت، عرصه را برای سران اسرائیل تنگ کرده و آنها را ملزم به اجرای دستورالعملهای بین المللی کنند.
حضور قدرتمند یمن، حزبا... لبنان و جمهوری اسلامی ایران در کنار ملت فلسطین کمک شایانی به زنده ماندن آرمان قدس کرده؛ اقدامی که این روزها با ابزارهای سیاسی پیگیری میشود و تعاملات دیپلماتیک را در دستور کار قرار داده و نتایج آن در جبهه مقاومت علیه اسرائیل غاصب کاملا مشهود است به طوریکه شرایط بین المللی در تضاد با منافع صهیونیستهاست و کشورهای اروپایی از پشتیبانی اسرائیل پا پس کشیدهاند و خواستار توقف جنایات این رژیم کودککش شدهاند و بحران دیپلماتیک با کشورهایی که روزی دوست و مدافع رژیم جعلی اسرائیل بودند بر مشکلات صهیونیستها افزوده است.
بر همین اساس، گفتوگوی این هفته جام پلاس برای دومین بار به بررسی عملیات طوفات الاقصی و نتایج آن در دستیابی به توقف مقطعی جنگ و آتشبس موقت اختصاص دارد و این بار در گفتگو با ناصر ابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین، موضوعاتی نظیر آینده عادی سازی، راهبرد صهیونیستها در جنگ غزه، هدف اسرائیل از تداوم حملات به مناطق غیرنظامی، نقش جامعه جهانی در حل بحران فلسطین و ... را به بحث گذاشتهایم.
شما میتوانید فیلمهای مرتبط با جام پلاس را در اینجا مشاهده کنید.
اولین سؤال را پیرامون عملیات طوفانالاقصی مطرح میکنم. برخی معتقدند این عملیات راهبرد مشخصی نداشته و یک اقدام نسنجیده بوده است. تحلیل شما در اینخصوص چیست؟
خدمت مردم غیور فلسطین که با تایید غرب در معرض حملات ددمنشانه قرار دارند، سلام عرض میکنم بمبارانهایی که علیه زنان، کودکان، بیمارستانها، تاسیسات زیربنایی، تاسیسات بهداشتی و در یک کلام غیرنظامیان صورت میگیرد. مشکل اساسی فلسطین که ما تحت اشغال قرار داریم و حلقه این محاصره روزبهروز تنگتر میشود. جهان نیز از این مسأله کاملا آگاه است و در این مدت بیش از ۸۰ قطعنامه بینالمللی درباره مسأله فلسطین از سوی سازمان ملل متحد و شورای امنیت صادر شده، اما تاکنون یک مورد از آن هم اجرایی نشده است. از سوی دیگر شاهد بلعیده شدن کرانه باختری با شهرکسازی صهیونیستهایی هستیم که افراد بسیار وحشی هستند، حتی خود رژیم صهیونیستی نیز آنها را تحمل نمیکند و از آنها متنفر است. با روند یهودیسازی مسجدالاقصی مواجهایم؛ دشمن صهیونیستی تمام تلاش حود را معطوف به این کرده است که بر قبله اول مسلمانان سیطره پیدا کند. همچنین با محاصره شدید نوار غزه که آن را به حالت خفگی رساندهاند، مواجه هستیم. مهمتر از همه این موارد آرمان فلسطین است که دشمنان درصددند با انجام اقدامات مختلف، کاری کنند تا مردم آن را فراموش کنند و مسأله فلسطین کمکم از صحنه سیاسی دنیای اسلام حذف شود؛ پروژهای که در حال حاضر در منطقه آغاز شده و با آن مقابله میکنیم یک پروژه آمریکایی ـ استعماری است و میخواهد اسرائیل که یک رژیم بسیار ضعیف شده است را به منطقه ربط داده، آن را به عنوان بخشی از منطقه تلقی کند. روند عادیسازی و توافقاتی همچون توافق آبراهام با این هدف کلید خورد که این رژیم غاصب در قلب جهان اسلام و عرب قرار گیرد و ایران را دشمن و رژیم صهیونیستی را به عنوان دوست در منطقه جلوه دهد. توجه به شواهد موجود و مسائلی که به آن اشاره کردم، حکایت از این دارد که عملیات طوفانالاقصی در وقت مناسبی انجام شد، کاملا به موقع بود، تمام پروژههای صهیونیستی، غربی و متاسفانه رژیمهای عربی خائن را در هم کوبید و از بین برد و مسأله فلسطین که به فراموشی سپرده شده بود را مجددا احیا و وجهه واقعی رژیم صهیونیستی را در منطقه افشا کرد. مدت زمانی که از آغاز عملیات طوفانالاقصی هم گذشت، چهره واقعی این رژیم را علنی کرد و به همه دنیا نشان داد که این رژیم تا چه حد شکننده است که برای برقراری خود، همچنان اقدام به کشتار انسانها میکند، همانطور که شکلگیری و تاسیس این دولت جعلی مبتنی بر قتل بود.
شیوه حامیان آمریکایی رژیمصهیونیستی نیز بر همین سبک و سیاق است و آنها نیز ابایی از قتلعام ندارند و این کاملا مشخص است. خوشبختانه این عملیات ضعف رژیمصهیونیستی را به ویژه در ۴۰ روز گذشته نمایان کرد و نشان داد این همان رژیم قوی گذشته نیست و برای بقا احتیاج به کمک دیگران دارد تا سرپا بماند. از این گذشته ارزش راهبردی خود را برای غرب از دست دادهاست. از همین رو دستاوردهای زیادی را در این عملیات کسب کردیم، اما در حال حاضر رژیمصهیونیستی جنایت زیادی را در غزه علیه مردم غیرنظامی مرتکب میشود و با کمال تاسف دنیا این جنایات را میبیند، اما ساکت است و هیچ کاری انجام نمیدهد.
به یکی از استراتژیهای دشمن مشترک ملت ایران و فلسطین که میخواهند جمهوری اسلامی ایران را در منطقه به عنوان دشمن معرفی کنند، اشاره داشتید. ارزیابی جنابعالی از پشت پرده اینکه میخواهند عملیات طوفان الاقصی را عملیاتی غیرفلسطینی جلوه و به برخی کشورها از جمله ایران نسبت دهند، چیست؟
مسأله فلسطین از سال ۱۹۱۷ میلادی یعنی سالها قبل از شکلگیری انقلاب اسلامی ایران وجود داشت و نقشی که جمهوری اسلامی ایران ایفا کرد، این بود که مسأله فلسطین را به اولویت اول امت اسلامی تبدیل کرد. در حال حاضر شاهد وقوع طوفان بشری در پایتختهای دنیا هستیم که به نفع مردم فلسطین و حمایت از آنها شکل میگیرد. مواضعی که نویسندگان، روزنامهنگاران و مقامات کشورهای مختلف به صورت رسمی و غیررسمی درباره مسأله فلسطین اتخاذ کردهاند، گواه این مدعاست و ثابت کرد فلسطین مسأله اصلی همه ما است. دشمن تلاش میکرد موضوع فلسطین به فراموشی سپرده شود، ولی تحرکات اخیر نشان داد نه تنها از یاد نرفتهاست بلکه در راس اولویتهای ما قرار دارد. این مسأله در تضاد با اهداف غرب است؛ زیرا آنها میخواهند ما را منحرف کرده و به سمت اولویتهای دیگری غیر از مسأله فلسطین سوق دهند. غرب در حال حاضر به کشورهای مختلف از جمله عربستان سعودی فشار میآورد تا روابط خود را با رژیمصهیونیستی عادی کنند. اما این کشور چه نیازی به اسرائیل دارد؟ عربستان سعودی کشوری بزرگ با توانمندیهای بسیار زیاد است که شرایط اقتصادی خوبی هم دارد و از اماکن مقدسی همچون بیتا... الحرام و مسجد نبوی برخوردار است و اصلا نیازی به برقراری رابطه با اسرائیل ندارد. آمریکا، اما به دلیل مسائل و منافع راهبردی خود میخواهد رژیمصهیونیستی را با کشورهای منطقه مثل عربستان سعودی پیوند داده و کشورهای منطقه را از مسأله فلسطین منحرف کند. این همان خطری است که منطقه را تهدید میکند. مسأله مهم دیگر این است که متاسفانه حکام دنبالهروی آمریکا شدند نه ملتها! ملتها هیچ نیازی به حمایت آمریکا ندارند. به خاطر همین غرب سعی میکند ایران را دشمن و رژیمصهیونیستی را دوست مردم منطقه معرفی کند. هدف غرب از این سیاستی که در پیش گرفته، این است که کشورهای منطقه به هیچ عنوان پیشرفت نکنند و ضعیف و وابسته به غرب باقی بمانند و به این وابستگی ادامه دهند. ایران یک کشور متمدن با قدمت ۱۰ هزار ساله است که در تمام زمینهها به قدرت رسیدهاست. توطئه غرب علیه جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل مخالفت ایران با پروژه استعماری و استکباری غرب است؛ وگرنه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور متمدن، هیچ مشکلی با مردم غرب ندارد و مشکل اصلی او پروژههای استکباری و استعماری غرب است. جمهوری اسلامی ایران جایگاه خاصی برای فلسطین قائل است و آنها را اولویت خود قرار دادهاست. ما نیز به عنوان رزمندگان فلسطینی آرمان اصلی خود را فلسطین میدانیم و در کنار آن بر حفظ رابطه اخوت با تمام کشورهای منطقه به ویژه کشورهای همسایه، مخصوصا جمهوری اسلامی ایران متعهد هستیم. رابطه برادری ما با جمهوری اسلامی ایران پیشینه بسیار طولانی دارد؛ چراکه در یک منطقه قرار داریم و طبیعی است که پایههای برادری و همافزایی خودمان با جمهوری اسلامی ایران را تقویت کنیم. دولت آمریکا از هزاران کیلومتر آن طرفتر با تاسیس و حمایت بی قید و شرط از رژیم جعلی اسرائیل، میخواهد آن را به ما تحمیل کند؛ بنابراین عجیب نیست که جمهوری اسلامی ایران در برابر این زیادهخواهی قد علم کند، موضوعی که مورد توافق ما است و در این مسیر همراه ایران هستیم.
اسرائیل حماس را عامل وضعیت فعلی غزه معرفی کردهاست. به نظر شما مردم غزه همچنان از مقاومت حمایت میکنند یا خیر؟
ما به عنوان مردم فلسطین مقاومت را بخش طبیعی و ساختاری مرتبط با خود میدانیم و همواره از آن حمایت میکنیم. بیش از ۱۰۰ سال است (طبق تاریخ این عدد اشتباه است. بنا بر مدارک موجود ۱۹۴۸ با پایان سلطه انگلستان، اسرائیل رسما اعلام استقلال کرد که تا الان که ۲۰۲۳ هست میشود ۷۵ سال) در اشغال هستیم؛ بنابراین خون ما با مقاومت عجین شدهاست. طبق آخرین نظرسنجیها ۹۱ درصد مردم فلسطین جریان مقاومت را تایید میکنند و خواهان حل مسأله فلسطین و احقاق حق خود هستند و دستیابی به مطالبات برحقشان را از طریق مقاومت میسر میدانند، نه از طریق مذاکرات. آنها معتقدند ۱۰۰ سال اشغال فلسطین این مسأله را ثابت کردهاست که غیر از مقاومت، راهی برای احقاق حق وجود ندارد و همه آنهایی که تلاش کردند مسأله فلسطین را از طریق توافقنامه با رژیمصهیونیستی و گفتگو حل کنند، شکست خوردند.
نمونه بارز این مشی سازشکارانه آقای محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین است که الان در سطح یک کدخدا هم نیست. وی را در کشورهای عربی مختار مینامند، ولی سطح کدخدا را هم ندارد. اگر بخواهد از شهری به شهر دیگر برود باید از فرماندار نظامی رژیم صهیونیستی اجازه بگیرد، نه از نتانیاهو از فرماندار منطقه باید کسب تکلیف کند و حد او تا این سطح پایین آمده است؛ بنابراین کسانی که تلاش کردند مسأله فلسطین را از طریق مذاکره و گفتگو حل کنند، شکست خوردند و شاهدیم که در نهایت چه اتفاقی برای آنها رقم خورد. الان اکثر مردم حماس را تایید میکنند (به این دلیل پررنگ کردم که اکثرا باید بالای ۶۰ درصد باشه) ۴۰ درصد مردم فلسطین جنبش حماس را به دلایل مختلف تایید میکنند. برخی از بابت رویکرد ایدئولوژیک آنها و عدهای دیگر نیر بر این مسأله تاکید دارند که حماس یک جنبش مقاومت اسلامی است. پس از حماس، جنبشهایی همچون جنبش اسلامی هستند که مردم آن را تایید میکنند، همچنین جنبش فتح که یک جنبش اساسی و مورد تایید در فلسطین است. البته افرادی که به دنبال تشکیلات خودگردان فلسطین رفتند، جدا هستند. از لحاظ تاریخی این جنبش فتح بود که مقاومت سال ۱۹۶۵ میلادی را به راه انداخت و پس از آن دیگر گروههای فلسطینی مثل جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین که همه چپگرا هستند، شکل گرفت. تعداد طرفداری از گروههای مقاومت بهویژه حماس در غزه بیشتر از کرانه باختری است و این مسأله طبیعی است، زیرا سالهاست که حماس با ساختار غیرنظامی خود نوار غزه را مدیریت میکند.
راهبرد اسرائیل درخصوص تونلهای غزه را چطور تحلیل میکنید؟
درباره این مسأله باید بیان کنم تمام تحلیلگران نظامی و کارشناسان حتی کارشناسان اسرائیلی میدانند نابودی جریان مقاومت در نوار غزه بسیار مشکل و نیازمند زمان است و علاوه بر این هزینه بسیار گزافی دارد. کسی هم نیست که بهای چنین عملیاتی را بپردازد، نه اسرائیل و نه غرب! هیچ یک نمیتوانند بهای چنین عملیاتی را بپردازند. عملیات غزه پایان یافته و اسرائیل نتوانست چیزی از این عملیات به دست آورد. نتانیاهو میخواهد کاری کند تا خود را به عنوان پیروز میدان جا بزند و از این نبرد با چهره پیروزمندانه خارج شود، اما تنها دستاوردی که به دست آورده کشتن غیرنظامیان اعم از زنان و کودکان است و در واقعیت عایدی خاصی نصیبش نشد. آرزوی نتانیاهو این شده که یکی از فرماندهان نظامی مقاومت یا یکی از رهبران سیاسی بلندپایه حماس مثل آقای سنوار را به شهادت برساند؛ بنابراین اسرائیل هیج دستاوردی نداشت و پیروزی را هم به دست نخواهد آورد. تنها پیروزی نتانیاهو، قتل عام مردم و حجم عظیمی از ویرانیهایی است که در غزه به جا گذاشته. اینکه بتواند تونلها را از بین ببرد بسیار مشکل است. در زیر زمین غزه، صدها کیلومتر تونل وجود دارد و اسرائیل به این راحتی نمیتواند وارد آن شده و نابودشان کند، چون بیم آن را دارد که آنجا بمبگذاری شده یا اینکه رزمندگان مقاومت آنجا کمین کرده باشند به خاطر همین شاهدید که پیشروی نیروهای اسرائیل بسیار کند است. ناتوانی از نفوذ به تونلها باعث شده آنها ۳۵ هزار تن بمب را روی سر مردم غزه بریزند. تنها جایی که صهیونیستها موفق به اشغال وورود به آن شدهاند مناطق خالی شرق، غرب، شمال و جنوب نوار غزه است و با قاطعیت بیان میکنم که اسرائیل هیچ دستاوردی را به معنای واقعی کلمه در سطوح نظامی به دست نیاورده است. اینکه برخی میگویند وارد تونلها شوند، درست نیست. محال است مقاومت نسبت به این مسأله ساکت باشد حتی خود دنیا هم نمیتواند نسبت به این مسأله سکوت کند. جنایتی که اسرائیل علیه مردم در نواز غزه مرتکب میشود هم در طولانی مدت امکان پذیر نیست. بالاخره دنیا به حرکت درمیآید و واکنشی در این خصوص نشان خواهد داد. به همین دلیل طرفی که دچار بحران شده، ما نیستیم و این اسرائیل است که دچار بحران شده. شاهد بودید که تظاهرات زیادی در رژیم صهیونیستی برگزار شد و خواستار توقف جنگ شدند، زیرا زندگی در رژیم صهیونیستی کاملا متوقف شده و مردم نمیتوانند در آنجا زندگی کنند. همزمان شاهد تظاهرات در لندن و پایتختهای اروپایی هستیم. اختلاف نظر بین سران رژیم صهیونیستی افزایش یافته و حتی غرب و اسرائیل نیز در این خصوص دچار اختلاف شدهاند، زیرا همه خواهان توقف جنگ هستند و نتانیاهو بهشدت تحت فشار است و از سوی دیگر میخواهد خود را پیروز میدان نشان دهد به همین دلیل دست به این میزان جنایت و کشتار زنان و کودکان زده است و بر سر مردم بمب میریزد. باز هم تاکید میکنم نتانیاهو در میدان رزم با رزمندگان مقاومت نمیتواند به پیروزی دست یابد. این حقیقت را همه اعم از یهود و غیریهود، چه در داخل و چه در خارج درک و به آن اذعان کردهاند.
با توجه به فرمایشات شما ناامید کردن مردم از مقاومت هدف اصلی اسرائیل از این بمبارانهای کور است و دستاورد دیگری از آن نداشته و ندارد؟
اهداف تغییر کرده است. رژیم صهیونیستی در وهله اول قصد داشت مردم غزه را وادار به مهاجرت به مصر کند تا در نهایت آنجا اسکان یابند و به این طریق از دست مردم فلسطین خلاص شود و مسأله غزه را از مسأله فلسطینی تبدیل به مسأله مصری کند، اما وقتی رژیم صهیونیستی دید حی مردم با بمباران هم از جای خود تکان نمیخورند از اهداف اولیه خود عدول کرد و موضوعات دیگری را مدنظر قرار داد و از مردم غزه خواست از شمال به جنوب غزه مهاجرت کنند. این مهاجرت در چند مرحله انجام شد، چون مردم غزه میدیدند در جنوب غزه هم جای امنی برای آنها وجود ندارد. به همین دلیل وقتی ارتش رژیمصهیونیستی وارد نوار غزه شد با مقاومت شدیدی مواجه گردید و زمانی که دید نمیتواند کاری انجام دهد و شکست خورد شروع به بمباران دیوانهوار نوار غزه کرد. برخی از مناطق را یکبار تا چند بار بمباران کرد تا اینکه تمام بیمارستانها بهدلیل بمباران از کار افتادند. همزمان با آن رژیمصهیونیستی از ورود غذا، دارو، سوخت و بقیه نیازمندیها به نوار غزه جلوگیری کرد، اما این توطئهها نیز منجر به شکست شد و عملا سودی برای اسرائیل نداشت و در نهایت رژیم غاصب صهیونیستی نتوانست هیچ پیروزی واقعی را در این منطقه کسب کند. الان شرایط در حدی است که مردم اسرائیل از این وضعیت خسته شدهاند و شدیدا به نتانیاهو فشار میآورند تا جنگ را متوقف کند؛ حتی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز موضع خود را عوض کرده است و ترامپ که یک زمانی از رژیمصهیونیستی حمایت میکرد، این جنگ را دیوانهوار خطاب کرده و خواستار توقف آن شده است.
آقای رئیسی برای حل بحران غزه و مسأله فلسطین ۱۰ پیشنهاد راهبردی به اجلاس سران عضو سازمان کشورهای اسلامی مطرح کرد. ارزیابی شما در اینخصوص چیست؟
مطالبی که آقای رئیسی به آن اشاره کرد همان خواستههای اساسی ماست. ابتدا توقف این جنگ دیوانهوار را خواستاریم. اسرائیل باید بفهمد هیچگاه در این جنگ پیروز نمیشود و حتی اگر حماس را نابود کند، نمیتواند مقاومت را سرکوب کند و این مسأله کاملا مشخص است. دومین مطلب این است که کمکهای بشردوستانه وارد نوار غزه شده و اسرا مبادله شوند و توافقی که صورت میگیرد بر این اساس باشد که ما سلاح خود را داشته باشیم. در حال حاضر همه دنیا روی حل مسأله فلسطین متفقالقول هستند. مشکل غرب با ما طوفانالاقصی نیست بلکه مشکل اصلی اشغال فلسطین و حمایت قدرتهای غربی از رژیمی است که این سرزمین را اشغال کرده است. مشکل ما با غرب این است کشورهایی که نه تنها کاری برای حل مسأله فلسطین نکرده اند بلکه با حمایت از رژیمصهیونیستی به غاصبان کمک کردند تا اراضی بیشتری را ببلعد. مشکل ما فریبکاری دولتهای غربی است که با نیرنگ حکام عرب را فریب دادند. سالها به نام فلسطین مذاکره کردند، اما همزمان که مذاکره انجام میشد به اسرائیل اجازه گسترش شهرکسازی را داده و اراضی بیشتری از فلسطینیان را به خود ضمیمه کردند. الان تمام دنیا اعم از غرب و غیرغرب خواستار توقف این جنگ ظالمانه هستند.
به بحث عادسازی اشاره داشتید. ایده عادیسازی در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد و به نظرتان به سرانجام میرسد یا خیر؟
یکی از مهمترین نتایج عملیات طوفانالاقصی این بود که ایده عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی را از بین برد و نابود کرد. این تعامل و عادی سازی بین مردم نیست و آنها اصلا رغبتی برای رابطه با صهیونیستها ندارند و تنها حاکمان طاغوتی و دیکتاتور که نماینده ملت خود نیستند، مایل به برقراری رابطه با رژیمصهیونیستی هستند. در همه نظرسنجیهایی که در ۲۱ سال گذشته در کشورهای عربی انجام شده است ۸۷ درصد از مردم مخالفت خود با هر نوع عادیسازی با رژیم صهیونیستی را اعلام کردند و از همینرو عادیسازی روابط با رژم فاسد صهیونیستی یک پدیده غیردموکراتیک و نامشروع است، چون مطابق نظر و خواسته مردم نیست و این حکام بودند که اقدام به برقراری رابطه با رژیمصهیونیستی کردهاند. همانطور که بیان کردم ملتها هیچ نیازی به رژیمصهیونیستی ندارند و رابطه با این رژیم را رد میکنند و این حکام هستند که برای بقای حکومت خود دم از عادیسازی میزنند. ببینید حکام عرب به چه ذلتی افتادهاند؛ مثلا کشور مغرب برای به رسمیت شناختن صحرای غربی ـ که جزئی از ملک و زمین کشورش است ـ نیازمند حمایت آمریکاست و آنها میگویند اول رابطه خود با اسرائیل را عادیسازی کنید تا من نیز از اینکه صحرای غربی ملک شماست، حمایت کنم. یا عربستان سعودی که میخواهد از پروژه اتمی برخوردار باشد ابتدا باید با رژیمصهیونیستی عادیسازی کند تا از آمریکا برای انجام این اقدام تاییدیه بگیرد. آمریکا از پروژه عادیسازی بهعنوان یک برگ برنده استفاده میکند تا با آن بتواند منویات خود را به کشورهای و حکام عربی تحمیل کند، به همین دلیل تاکید میکنم هرگونه عادیسازی رابطه با رژیمصهیونیستی از نظر مردم کشورهای عربی و اسلامی بهویژه کشورهایی که عادیسازی کردند مردود است.
مردم این کشورها بههیچوجه عادیسازی را نمیپذیرند. مردم مصر و اردن شاهد مثال هستند بیش از ۴۰ سال است که مصر قرارداد صلح با رژیم صهیونیستی دارد، اما طبق آخرین نظرسنجیها ۹۴ درصد از مردم مصر و اردن مخالف هر نوع رابطه با رژیم صهیونیستی هستند. بهرغم گذشت ۴۳ سال از رابطه صلحآمیر بین مصر و رژیم صهیونیستی هنوز یک نفر یهودی جرات ندارد آزادانه در خیابانهای قاهره قدم بزند و بگوید من یهودی و اسرائیلی هستم، ببیند مردم چه بلایی سر او میآورند بنابراین رابطه بین حکام برقرار شده و ملتها به هیچ عنوان پذیرای این رژیم کودککش نیستند، چراکه معتقدند آنها غاصبان اراضی عربی هستند موضوعی که عملیات طوفانالاقصی حقانیت آن را اثبات کرده و وجهه واقعی دشمنان را بیش از پیش ثابت کرد. عملیات طوفانالاقصی ضربه محکمی به دهان داعیهداران عادیسازی زد و در حال حاضر حاکمانی که خواستار عادیسازی بودند از مردمشان میترسند. به همین دلیل این روند باید ادامه یابد تا برای همگان مسجل شود که دشمن صهیونیستی غاصب است و بههیچ عنوان مشروعیتی ندارد و با عربدهکشی در منطقه نمیتواند خود را بهعنوان صاحب حق جلوه بدهد.
آخرین سؤالم درباره عربستان سعودی است. برخی معتقدند عربستان بهدنبال در دست گرفتن مدیریت فلسطین و مسجدالاقصی است. چنین اتفاقی میافتد؟ اگر این اتفاق بیفتد چه نتیجهای خواهد داشت؟
این مقدسات در ابتدا تحت حمایت و اشراف اردن هستند، اما حمایت اصلی از این اماکن مقدسه به عهده تمام امت اسلامی است. براساس آیات مبارکه قرآن کریم بین مسجدالاقصی و مسجدالحرام ارتباط دینی و قرآنی وجود دارد، بنابراین امتهای مسلمان موظف به حمایت از مسجدالاقصی هستند. عربستان سعودی نیز موظف به حمایت از مسجدالاقصی است، زیرا قبله اول مسلمانان تحت اشغال و سیطره کامل رژیم صهیونیستی قرار دارد لذا به معنای واقعی کلمه باید از این آرمان بلند حمایت کنند، نه در حرف! درحال حاضر این مقدسات ظاهرا تحت اشراف اردن هستند، اما در اصل تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی قرار دارند و افراد اردنی تنها کارمند هستند، چون آنها بدون اجازه صهیونیستها حتی اجازه عبور و مرور در آن منطقه را نمیدهند. این حرفهایی که بیان میکنند فرمالیته و بازی با کلمات است. اگرآنها اشراف بر مسجدالاقصی را میخواهند بیایند و این مسجد را آزاد کنند، چرا تا الان این کار را نکردهاند؟ به همین دلیل نمیتوان به حرفهایی که در رسانهها میزنند اعتنا کرد این سخنان نشاندهنده ذلت و بهانهجویی آنهاست. میخواهند بهانهای بتراشند و با رژیم صهیونیستی وارد رابطه شوند. مثلا امارات گفت میخواهم با اسرائیل رابطه برقرار کنم تا به این وسیله از منافع مردم فلسطین حمایت کنم، حالا عربستان سعودی میخواهد به بهانه حمایت از مقدسات اسلامی با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کرده و عادیسازی کند. از نظر من این حرفها تماما دروغ و یاوهگویی است. واقعیت این است که رژیم صهیونیستی بر قدس و مسجدالاقصی سیطره انداخته و این وظیفه ماست که این مکان شریف را از لوث صهیونیستها آزاد کنیم. ما مردم فلسطین این حرفها را به هیچ عنوان قبول نداریم و همانطور که بیان کردم به مقاومت خود ادامه میدهیم و از کشورهای عربی و اسلامی میخواهیم اگر میخواهند کاری انجام دهند کنار ما باشند و علیه رژیم صهیونیستی و حامیان آنها اقدام کنند تا صهیونیستها و حامیان این رژیم غاصب را از قدس، مسجدالاقصی و اراضی اشغالی بیرون کنیم. آمریکا و اروپا میدانند و به این مسأله اذعان دارند که قدس و فلسطین جزو مناطق اشغالی است، حتی سازمان ملل و شورای امنیت هم بر اشغالی بودن این اماکن واقف هستند پس وظیفه ماست که بهجای بازی با کلمات و بیان حرفهای فرمالیته آنجا را آزاد کنیم. برخی ادعاها مبنی بر اینکه کارهای دینی این مقدسات اسلامی را بهعهده بگیریم دروغی بیش نیست و در نهایت این کارمندان که روزی سعودی یا اردنی بودند، به مرور زمان تبدیل به کارمندان رژیم صهیونیستی میشوند و این مسأله امری کاملا طبیعی است؛ بنابراین حرفهایی که عربستان سعودی و اردن میزنند بازی با کلمات است و هیچ معنایی ندارد.
اگر نکته یا فرمایشی باقی مانده بفرمایید.
سالهاست که مردم فلسطین در برابر دیدگان دنیا تحت جنایات وحشیانه قرار دارند و دنیا کاری انجام نمیدهد. بیش از ۴۰هزار نفر از ملت فلسطین در غزه شهید و زخمی شدهاند یا زیر آوار هستند. در این مدت به اندازه 2.5 بمب اتمی مواد منفجره استفاده شدهاست، اما مردم فلسطین نمیخورند و مقاومت به مسیر خود ادامه میدهد و کسی نمیتواند آن را از جای خودشان تکان دهد، شما شاهد بودید که سال ۱۹۸۲ میلادی بیروت توسط رژیم صهیونیستی اشغال و سازمان آزادیبخش فلسطین و گروههای دیگر از آنجا اخراج شدند، ولی در نهایت چطور شد؟ نهایت این بود که حزبا... ایجاد شد و روی صحنه آمد. تا وقتی اشغال باشد مقاومت هم خواهد بود. این را به شما اطمینان میدهم مقاومت ادامه مییابد و دشمن نیز این مسأله را فهمیده و به آن اذعان دارد، ولی با کمال تاسف میخواهند باطل را نگهداشته و حق را زائل کنند که نخواهند توانست.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد