فاطمه هم حال و هوایش فرق میکند. درست است که نخستین تجربه مادریاش نیست و پیش از این بار امانت به دنیا آوردن حسن(ع) و حسین(ع) سید جوانان اهل بهشت را بر دوش کشیده اما این بار قرار است فرزندی را به دنیا بیاورد که رسالتی عظیم بر دوش دارد! دختری که نه فقط فخر زنان عصر خویش است بلکه نام و حماسهسازیاش درطول زمان جاری است و آزادگان جهان را به حیرت وامیدارد. یک زن که ایستادگی و استقامتش اعتبار واژه «مردانگی» را زیر سؤال برد!
سومین نوه حضرت رسول
آسمان مدینه انگار ازهمیشه درخشانتر است. فرشتهها از عرش الهی گاهگاهی به زمین سرک میکشند تا ببینند این مولود آسمانی کی قرار است بر زمین پا بگذارد و دنیا را به قدوم پاکش متبرک کند. جان جهان، رسول انس و جان محمد مصطفی(ص) هم گرچه برای سومینبار است طعم شیرین پدربزرگ شدن را زیر دهان مزه میکند اما اینبار فاطمه برایش دختر آورده است؛ دختری که زینت پدر است و بناست پرچمدار و قافلهسالار نهضتی شود که دین جدش را از گزند تحریفها و مصادرهبه مطلوب کردنها، امان بخشد.
قد خم کردن صبر به احترام صبر زینب(س)
صبر هم دربرابر صبرزینب(س)کممیآورد. دختریکه باتمام عواطف دخترانهاش از دورانخردسالی مصائب را یکییکی پشتسر میگذارد. خردسال است که دست نوازش رسول خدا(ص) جد بزرگوار از سرش کوتاه میشود و پس از آن مصائب بزرگتر امالمصائب حضرت زینب کبری(س) آغاز میشود. هنوز پیکر رسول خدا(ص) روی زمین است که فتنه جانشینی در سقیفه بنیساعده جان میگیرد. از همانجاست که بذر فتنههای بعدی کاشته میشود و خاندان رسول خدا با مصائب تازهای دست و پنجه نرم میکنند؛ مصائبی که ظرف مدت کوتاهی از رحلت رسول اکرم(ص) به شهادت مادر حضرت زینب(س)، حضرت فاطمه زهرا(س) منتهی میشود تا در سنین خردسالی، ضرباتی سهمگین را بر پیکر نحیف دختر فاطمه و علی وارد سازد. اما این پایان ماجرا نیست.
ماجرای نامگذاری حضرت زینب(س)
مگر میشود مادرت فاطمه(س) باشد و پدرت علی(ع) و جدت رسول خدا صلیا...علیه و برگزیده خدا نباشی؟! زینب برگزیده خدا بود، همچنان که نامش را هم خدا انتخاب کرد. نقل است حضرت زینب(س) وقتی به دنیا آمدند، مادر ارجمندشان حضرت فاطمه زهرا(س) او را خدمت پدر آوردند و گفتند: این مولود را نامگذاری کنید. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: من بر رسول خدا(ص) سبقت نمیگیرم وحضرت رسول (صلا... علیهوآله) به مسافرت رفته بودند. چون سه روز گذشت و آن حضرت از سفر آمدند، حضرت علی(ع) عرض کردند: یا رسول ا...، خدای متعال دختری به فاطمه عطا فرموده و نامی برای او تعیین فرمایید. حضرت فرمودند: من از خدا پیشی نمیگیرم. جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به پیامبر رسانید و عرض کرد: خداوند نام این کودک را «زینب» اختیار کرده است.
زینت پدر
زینب بهمعنای زینت پدر(زین اب) است. حضرت زینب(س) وارث فصاحت، علم، شجاعت، ایمان وقدرت مناظره امام علی(ع) است و درجریان واقعه عاشورا و حوادث پس ازآن بارها شجاعت و فصاحت به ارث رسیده از پدرش علی(ع) را به تصویر کشید. همچنان که در مجلس ابنزیاد، زینب(س) خطبهای خواند که آنان که دوره حضرت علی(ع) را دیده و سخنان ایشان را شنیده بودند، اینگونه روایت میکنند: «زینب(س) دختر علی(ع) را در آن روز دیدم، به خدا سوگند زن باحیایی که تا آن روز سخنورتر از او ندیدم. گویی کلمات از زبان گویای امیرالمؤمنین(ع) جاری بود. او به مردمی که همهمه میکردند و میگریستند، اشاره کرد و فرمود: ساکت شوید! ناگهان نفسها در سینهها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد.» راوی این خطبه از کسانی بود که حضرت علی(ع) را ازنزدیک دیده و سخنرانیهای آن حضرت را شنیده بود. معنای دومی که اهل لغت برای «زینب» بیان کردهاند؛ درخت تنهای تنومند، تنهای در بیابان است.
شخصیتی که بخش عظیم آن ناشناخته مانده
وقتی زینب به معنای زینت پدر است، بنابراین برای شناخت حضرت زینب(س) باید حضرت علی(ع) را شناخت. اگر پدر را نتوانیم بشناسیم، بنابراین شناخت حضرت زینب(س) میسرنیست. تاریخ تنها راوی بخش کوچکی از شخصیت والای حضرتزینب(س) است و بخش عظیمی از این مقام والا در لابهلای هزار توی تاریخ مغفول مانده است. همچنانکه هنوز که هنوز است علما و اندیشمندان به کنه وجود جد بزرگوار و پدر و مادر ایشان پی نبردهاند و هر قدر در سیره این بزرگواران عمیق شویم، باز هم نکات بیشتری برای آموختن و پرداختن وجود دارد. در شب عاشورا، یکی از وصایای امام حسین(ع) به خواهرشان حضرت زینب(س)، این بود که حضرت زینب(س) این امام معصوم را در نماز شبشان دعا کند. درحالی که همه ما به امید اجابت دعا زیر قبه امام حسین(ع) دستهایمان را رو بهسوی بارگاه الهی بلند میکنیم، امام حسین(ع) با آن عظمت و جایگاه از حضرت زینب(س) میخواهند دعایشان کنند. همه از امام حسین(ع) التماس دعا دارند و ایشان از خواهر.
او که بهجز زیبایی نمیبیند
دیدن فرق شکافته پدر و تشت خونین مسمومیت برادر هم پایان مصائب دختر علی نبود.انگار تمام این مصیبتها مقدمهای بود برای مصائب بزرگتری که قرار بود در روز عاشورا و واقعه کربلا به چشم خود ببیند. زینبی که با دست خود فرزندانش را راهی میدان نبرد کرد و با آنکه بر پیکر بیجان یکایک شهدای بنیهاشم حاضر میشد، برای آنکه شرم برادر را نبیند برسر پیکر فرزندان خودش نرفت. روزی که به فاصله یک صبح تا غروبداغ دربدترین شرایط ممکن دهها نفرازعزیزانش پیش چشمانش پارهپاره شدند. واقعهای که کمر امالمصائب حضرت زینب(س) را برای همیشه خم کرد. با تمام اینها اما وقتی به مجلس ابنزیاد میرسد در پاسخ به گستاخیهای او میگوید «ما رأیت الا جمیلا».