روزی روزگاری، قدرتهای شیطانپرست ثروتمند تمدن اروپایی، همگی جمع گشتند و به بهانه یک «مرگ غیرمنتظره»، که در همین روزها و روزگار لبخند شیطانی بود که دفتر رسانهای رئیسجمهور فرانسه اعلام کرد: مکرون رئیسجمهور، در کاخ سلطنتی الیزه، با سردستههای جنبش زنان... ملاقات... و از طرح انقلابی آنان حمایت کرده و با لبخند تمدنی اروپایی... اظهار داشته است زنان ایرانی، باید از قید و بندهای ایدئولوژیک آزاد گردند و با جامعه جهانی همسو و همصدا شوند و...! رئیسجمهور فرانسه، مکرون، که خود را نماینده اول و آخر تاریخ حیات سیاسی فرانسه، بعد از «انقلاب کبیر» میداند و دائم از ارزشهای اروپایی و فرانسوی، تمجید و ستایش میکند و بهگونهای سخنسرایی میکند که همه اندیشههای مذهبی شرقی و تولدیافته در خاورمیانه بزرگ اسلامی، نمیتواند به شکوفایی و پیشرفت ارزشهای زنانگی در جامعه کمک کند و به همین خاطر، یا آنان را به زندان ایدئولوژیک هدایت میکند یا سدی دربرابر آزادی رفتارهای آنان، میشود!چرا در جهان اسلام، اندیشهورز، متفکر و تاریخنگاری، با قدرت، خطاب به مکرون و «تمامیت ارزشهای انقلاب کبیر» فرانسه، نمیگوید: شما متمدنین فرانسوی، خونریزیهایی که در میان مسلمانان جهان انجام دادهاید... هیچگاه هیتلر، در تصرف فرانسه انجام نداد و مرتکب نگشت. جنایات و ستمگریهای وحشتباری که «ارتش فرانسوی» برآمده از «انقلاب کبیر»، در الجزایر از خود بهیادگار گذاشته است، یکی از بدترین ... کشتارها و جنایات سیستماتیک و دولتی است که درنیمهدوم قرن بیستم، صورت گرفته است و مفهوم «زندگی» و «زن» و «آزادی» را، لگدکوب منافع تبعیض نژادی و دزدیهای استعماری ساخته؛ و همه آبروی تاریخ فرانسه را، به باد داده است!چرا از این همه صف کارشناس و تحلیلگر و مفسر مسائل روابط بینالملل، سخن وکلام حقخواهانه و ضدستمگری و شکنجههای بزرگ و کشوری، منتشر نمیشود و«تمدن فرانسوی» شکنجهگر الجزایر و فلسطین و لبنان و مدیترانه را آماج تیرهای انتقام و روشنگریهای انسانی و حقوقبشری قرار نمیدهند؟
در روزگار شیرین حکومت ژنرال دوگل، ابرهای سیاه تلخبار، باران مرگ و شکنجه و آزار و تحقیر را، برسراسر سرزمین الجزایر، فروریخت و بیش از نیممیلیون مسلمان را خاکستر ساخت تنها و تنها به این بهانه... که «دموکراسی فرانسوی» در الجزایر گسترش پیدا کند و تبدیل به حاکمیت و دولت گردد.و در همین روزگار شیرین پاریسیها، دو آزمایش هستهای و دهشتبار، در صحرای الجزایر، توسط دولت ژنرال دوگل انجام شد؛ و اطراف و گرداگرد صحرا را، لبریز از تشعشع پایانناپذیر رادیواکتیو کرد؛ که پاریس به پیشرفت هستهای و قدرت اتمی، دسترسی یابد.تاریخ فرانسه و سیاستهایش درخاورمیانه بزرگ با تکبر و غروری به اندازه برج ایفل، چنین میگوید: هرچه «شیرینی» و «خوشحالی» هست؛ باید برای فرانسویان و«اروپاییان» باشد و هرچه «تلخی» و «بدحالی» برای مردم خاورمیانه و فلسطینیان.