کسانی که به اماکن دینی حتی غیر اسلامی رفتهاند؛ قطعا جمعآوری صدقات را در اینگونه مراکز مشاهده کردهاند.در معابد هندو در کشورهایی مثل هند و برمه مردم اهدای صدقات را ارکان اصلی دفع بلایا وعامل پیشگیری از حوادث تلخ و سوانح کشنده به حساب آورده وبا پرداخت پول، میوه، غذا و لباس به نیازمندان و درخواست دعا از آنها با اعتماد به خواص این گونه ادعیه دنبال کار و زندگی و کسب خود میروند.در اروپا روزهای یکشنبه کلیساها به مراکز کمک به فقرا، گرسنگان و نیازمندان تبدیل میشود. دیدن فوج فقرا مقابل ورودی و خروجی این گونه مراکز به حقیقت پیمیبرند که حتی دراروپا وامریکا و برخی از ممالک آسیایی فقرا ونیازمندانی وجود دارند که برای امرار معاش و سیر کردن شکم خود و خانوادههایشان به کمکهای مردم و مراکز خیریه و خیرین وابسته هستند. صدالبته موسسات خیریه در قالبN.G.Oها باحضور وحمایت خیرین وبخشی از کمکهای دولتی حامیان اصلی و واقعی فقرا ازفقر مطلق آنها جلوگیری میکنند.مردم بهاندازه تواناییهایشان در کلیساها و مدارس برای نیازمندان لباس وغذا و حتی سرپناه تهیه میکنند. جمعیتهای اقلیت دینی دراین کشورها مانند مسلمانان و لایههایی از مسیحیان و بوداییان نیز همدوش با اکثریت جمعیت این جوامع به کمک به این اقشار میپردازند. طبخ غذا درشهرداریهای مناطق و توزیع آنها بین نیازمندان یکی از اقدامات اساسی و موثر اقلیتهای دینی مخصوصا مسلمانان است. مردم ما حتی در اقشار کم درآمد ونیازمند کمک به فقرا یک وظیفه اخلاقی با وجوب شرعی شناخته میشود. طبخ غذا درایام مذهبی مثل ماه مبارک رمضان و اطعام نیازمندان یک سنت دیرینه وماناست. توزیع مواد اولیه غذایی خام بین نیازمندان همراه با پوشاک و سایر نیازمندیهای فقرا حرکاتی تاریخی و ماندگار در جوامع مسلمان یا با جمعیت کمتر و در اقلیت صورت میگیرند. دولتی شدن مساعدت به نیازمندان، نقش و علاقه مردم به حمایت از اهل استحقاق را کمرنگ میکند تا آنجا که دیگر کمتر میتوان این رفتار اجتماعی را در جامعه ملاحظه کرد. آموزش و فرهنگسازی نکردن، ایجاد و تقویت فرهنگ یاری به نیازمندان را در محاق قرار داده است. با ایجاد پیوند کاربردی بین مدارس و مساجد، میتوان بدون مجروح کردن شخصیت نیازمندان و تضعیف اعتماد به نفس آنها، ضمن شناسایی نیازمندان واقعی به آنها یاری رسانده و از گسترس فرهنگ گداپروری جلوگیری کرد.