درواقع اگر این عددها بازتاب دهنده همه واقعیت نباشند اما به طور قطع، نمایانکننده بخشی از واقعیات هستند؛ این که جامعه ایرانی به صورت اعم و جمعیت دانشآموزی به طور اخص با مجموعهای از اختلالات روانشناختی دست به گریبانند.
این موضوع بهانه خوبی برای آغازطرحهای ملی وبزرگ مقیاس درحوزه سنجش سلامت روان است؛ کاری که امیر تجلینیا، مدیرکل امور تربیتی و سلامت روان وزارت آموزش و پرورش در گفتوگو با ایرنا از آغاز آن خبر داده است. اقدامی که در دستور کار قرار دارد و استارت آن نیز خورده، غربالگری سلامت روان دانشآموزان با حضور۷۰ هزار رابط مشاور در مدارس ابتدایی و متوسطه است؛ یک غربالگری برای دانشآموزان پایه های اول، دوم و پنجم ابتدایی و نیز دانشآموزان هفتمی، هشتمی و دهمی که نمایندگان مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم هستند. آنچه که غربال میشود نیز مجموعهای از اختلالات روانشناختی است که به گفته تجلینیا، مسائلی همچون بیشفعالی، پرخاشگری، افسردگی و آسیب به خود را شامل میشود؛ گرچه چالشهای روانشناختی دانشآموزان کشورمان فقط در همین موضوعات خلاصه نمیشود.
روایت رنج روانی دانشآموزان
در سال ۱۳۹۴ دقیقا هشت سال قبل، ۹ دستگاه دولتی که با حوزه سلامت روان مرتبط بودند با هدف دستیابی به یک همکاری نظام یافته با یکدیگر ائتلاف کردند که طرحی موسوم به « نماد» از دل آن بیرون آمد که عنوانی اختصاری برای « نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان » بود. نماد میکوشید تا در سایه این ائتلاف، در موضوع آسیبهای اجتماعی که دانشآموزان درگیر آن شده اند مداخلات سریع، بموقع و موثری را انجام دهد. به این ترتیب طرح نماد در سال های تحصیلی ۹۶-۹۵ و ۹۷-۹۶ در مدارس کشور به اجرا درآمد که نتایج قابل بحثی از آنها استخراج شد. البته نماد قرار بود تا سال ۱۴۰۰ همه مدارس کشور را تحت پوشش قرار دهد که اینچنین نشد؛ بنابراین رویای نماد برای افزایش آمادگی کشور برای واکنش سریع در فوریت های اجتماعی دانش آموزان نیز به طور کامل محقق نشد. بااین حال اماطرح غربالگری سلامت روان دانشآموزان که این روزها آغاز شده، متکی بر اصول طرح نماد است و همان اهداف را دنبال میکند که دادههای در اختیارمان بر ضرورت تداوم نماد صحه میگذارد. آمارهایی که معاون مدیر کل دفترسلامت روان وزارت بهداشت دراسفند۱۴۰۰رسانهای کرد یکی ازهمین دادههاست که اکنون نیز میتواند مورد استناد باشد؛ آمارهایی استخراج شده از پیمایشی ملی که نشان داد «در گروه سنی ۱۵ تا ۱۸ سال کشور، اختلالات اضطرابی و رفتاری بیشترین شیوع را دارد.» این پیمایش آشکار کرد که «شیوع اختلالات روانپزشکی در دختران ۲۰.۶ و در پسران ۲۴.۳ درصد است و در گروه سنی ۶ تا ۹ سال ۲۲.۲درصد، در گروه سنی ۱۰ تا ۱۴ سال ۲۳.۱ درصد و در گروه سنی ۱۵ تا ۱۸ سال ۲۱.۷درصد؛ در حالی که شیوع این اختلالات در دانشآموزان شهری ۲۳ درصد و در ساکنان روستاها ۱۶درصد بوده است.» درکنار این آمارها گفتههای معاون سابق پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش نیز سندی دال برجدی بودن این اختلالات است زیراعلیرضا کاظمی میگوید: «۳۰درصد دانشآموزان کشور نیازمند توانمندسازی هستند و یک درصد دانشآموزان نیز از آنجا که درمعرض آسیبهای روانی و اجتماعی شدید قرار دارند نیازمند درمان هستند.» مدیر یک مدرسه متوسطه اول در گفتوگو با جامجم رنجهای روانی که بخش بزرگی از دانشآموزان کشورمان را درگیر کرده تایید میکند. او می گوید:« دانشآموزان این مقطع که گذر از دوره کودکی را تجربه میکنند با مشکلات ناشی از بلوغ زیستی و جسمی روبهرو هستند. همچنین درگیریهای مختلف ذهنی که ناشی از همین دوران گذار است، دارند که منجر به مواجه شدن آنها با انواع آسیبهایاجتماعی میشود؛ مخصوصا که اغلب دانشآموزان در این گروه سنی با خانوادههای خود ارتباط مناسبی ندارند و درک متقابل میانشان شکل نگرفته و در نتیجه آسیبهای ناشی از وقت گذرانی با گروه همسالان را تجربه میکنند.»
کمبود مشاور و مضیقه وقت
«معلمان نقش گستردهای در سلامت روان دانشآموزان دارند. آنها میتوانند از طریق آموزشهای خود مراقبتی و مهارتهای پایه زندگی به ارتقای سواد سلامت روان دانشآموزان کمک کنند و با شناسایی یا غربال بچههای دارای اختلال آنها را به سطوح بالاتر درمانی ارجاع دهند.» اینها گفتههای معاون مدیرکل وقت دفتر سلامت روان وزارت بهداشت در سال۱۴۰۰ است، کسی که نقشی ایدهآل برای معلمان درمدرسه قائل است.اگرهرمعلم چنین مهارتی را دارا میبود مدارس تبدیل به گلستان میشد اما بسیاری از مدارس کشورمان از مشاور که نیروی تخصصی در حوزه سلامت روان است محرومند؛ چه رسد به این که تکتک معلمان خودشان غربالگر سلامت روان باشند. طبق آخرین آمار رسمی که اصغر باقرزاده، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش ارائه داده، مدارس کشورمان باکمبود۲۷هزارمشاور روبهرو هستند؛ درحالی که مشاوران موجود نیز بر اساس شواهد و قرائن، فرصت سرخاراندن ندارند. نرگس ملکزاده، کارشناس مسائل آموزش و پرورش در این باره به ما میگوید:«مشاوران مدارس درحال حاضر بیشترین تمرکز خود را برهدایت تحصیلی دانشآموزان و مسائل درسی آنها گذاشتهاند، درحالی که درچند سال اخیر بسیاری ازمشاوران به سبب کمبود معلم، مشغول تدریس شدهاند.» با این حال اما گرچه اوضاع مان این گونه است که شرح آن رفت ولی سلامت روان دانشآموزان نمیتواند و نه باید مورد غفلت واقع شود؛ چرا که دانشآموز مشکلدار، در اندک زمانی تبدیل به بزرگسالی با مشکلات مزمن می شود که مفید به حال اجتماع نخواهد بود.»