محبت شدید حاج قاسم به بانوی آسمانی صدیقه شهیده سلاما...علیها و در ولادتش هدیه شهادت به تعدادی از محبان حاج قاسم اتفاقی است؟ این جنایت احمقها، شبیه بارها ویران كردن مرقد مقدس اباعبدا...صلواتا...علیه است. بیانگر قدرت شهیدی كه از مزارش امواج حیات تهدیدگر ظلم بر میخیزد و كافران را بیشتر میهراساند.
بیداری و تأمل
من كاری ندارم همسر آقای كیانیان خواهر چه كسی است و دوست ندارم به سبب تخطیهای منزجر كنندهاش، داراییاش را منكر شوم. به چشم من این خطایی روشن است كه آدم در مرگ كسی بجای تسلی، پشت جملات بیتقوا و گویای موضع سیاسی ناحق پنهان شود و روز تسلیت را روز نقد و نیش عقدهگشایی نوشتارهای كینه توزان به حساب آورد. و بعد آن را كودكانه شبیه گفتار پریشان مجرمی در بازجویی در پیش مردم و مخاطبان توجیه نماید. در این متن هم كاری به گذشته سیاسی او طلبگیاش وكمونیستی و پیكار و مجاهدینیاش ندارم و حقیقتا ایشان را در این منظر نمیشناسم. فقط میدانم محبوس بوده و توبه كرده و آزاد شده و بیمانعی كار دلخواهش را ادامه داده و در فضای جمهوری اسلامی رشدكرده و از این بیشتر هیج جای دنیا سهمی نمییافته. حد توانش را در بازیگری میشناسم. او بدهكار خدا، رسول خدا و انقلاب اسلامی است. حتی در صورت بختیاری تصور نكردنی در سینمای قبل از انقلاب او به یك دهم این سهم هم دست نمییافت. اما با متنی كار دارم كه كه در روزنامهای از او دیدم. متنی كه چهها از بیعدالتی ندارد و روشهایی كه آمیزه از بازی و پرسونا و ریا و وهن است.این روشهای ناسالم و زیر جلكی و سر دیگران كلاه گذاشتن و ناصادقانه ، آن قدر كهنه و مربوط به دوران پهلوی است كه توهین به مخاطب است: این كه بگوید من هم نظر مثبت و هم منفی را درباره طهماسب گذاشتهام و از این دست توجیهات بچه مدرسهای در شآن آدمی نیست.
بازیگرانی که در نقش خود گم می شوند
مشكل جای دیگری است. مشكل در ایستادگی جمهوری اسلامی برابر یك جهان مدرن و نارضایتی مدرنها از انقلاب اسلامی است. حق كجا نشسته؟ در سمت اسلام یا آمریكا؟ پرسش نهایی در این جنگ جز این نیست. فساد درون حكومت هم در كنار شیطان مینشیند نه در سمت آقای دولابی كه سمت خداست. كیانیان نمیدانم از كدام گونه سلبریتیهاست. بازیگری كه بازیچه است یا نیست؟ هرازگاهی یكی ازسلبریتیهای مخالفخوان و بازیچهای بازیگر درعالم سیاست، هنر، رسانه، سینما و...، كنشی، واكنشی، های وهویی، بازی و نمایش و جنجالی بر میانگیزد و البته كسانی كه از احوال این قوم باخبرند میدانند show off جزیی از زندگی بازیگرانهای است كه گاه بازیگر خود گم میشود در نقش و خود را میبازد و نمیداند خودش كدام است. صورتكها گوناگون و صدا یكی است. ما بازیگریم اما در نقشمان گم شدهایم. ما به بازی به دیده شدن به نمایش عادت كردهایم و تا فراموش نشویم هركاری میكنیم. آنان دچار یك ریاكاری مزمن درونی درمان ناپذیرند. زیرا آنان نیز در معرض فالهمها فجورها و تقواها هستند و اما نمیشنوند یا خود را به ناشنوایی میزنند. سر خدا را نمیتوان كلاه گذاشت. خوب هاشان، البته گاه به نقطهای خیره میشوند و از خود میپرسند به كجا میروند؟
بازیهای حرام صهیون
صدای آقای دولابی را میشنوند كه حالا به نحو تلخی فاصله نجومی با حقیقت آن پیدا كردهاند و باهرچكش در حراج كریستی و شركت در بازی حرام مناسبات پولی و مالی سرمایه سالاری جهانی دركانونهای ترا ریخته و بیاصل و نسبی چون دبی و شهرهای بیریشه و كشوری كه به دست سرمایه یهود میچرخد وكارش انتقال دلار و پولشویی و در اصل تشكیل شعبه وال استریت و اسرائیل دوم و كشوری، به قول مصطلحات« مكث»، تراریخته برای مداخلات منطقهای و نیابتی در دل سرزمینهای مسلمانان است. تاوقتی ازاسرائیل بنا به دلایل مختلف كاری برنمیآید این كشور جذاب تراریخته با هنر و اقتصاد و فرهنگ و لشكر سلبریتیهای تراریخته برابر انقلاب اسلامی، كارها بكند. و تا كارها بكند. یك دولت عربی اجارهای نیاز است كه فقط صورتك دولت داشته باشد و همه چیزش خریدنی و فروختنی باشد حتی شرفش، و بیشرافتی یك بازیچه زیر یوغ چیرگی شیطان در او باشد كه اسیر دست قدرت جهانی پشت پرده است بدینسان موضوع صورتك از موجودیت روباتیك یك روشنفكر غربگرا تا یك بازیگر غربگرا تا یك سیاست پیشه و رفرمیست غربگرا تا یك استاد بیسواد و اهل شوآف غربگرا و...و بالاخره كشوری غرب زده، ساختگی و شیطانگرا، موضوعیت مییابد.
اپوزیسون خدمتگزار شیطان
ویژگی این همه بر ساختگی برای ایفای نقش اپوزیسیون خدمتگزار شیطان بزرگ است. امارات وهمه نهادهای آن در میان ما كارش همین است. منظورم آن نیست كه هر سلبریتی و كسی كه به دوبی سفر میكند با آلنهیان در خیانت به اسلام ساخته. چه بسا جهل سبب شود كه مسافر دوبی نداند بر كدام سفره پهن شده و كدام حراج و با چه عقبه نهان سرمایه وحشی یهود و بازی روچیلدها و چه اهداف ضد اسلام و حق، نشسته و در خدمت كیان است. ظاهرا تابلو سپهری و عكس كیارستمی چكش میخورد اما باطنا همجنس بازی پست مدرن تبلیغ میشود و باز باطن این بازی همان قهقهه شیطان ددمنش سرمایه جهانی صهیونی و شاهزاده ادلسون است كه هم امارات را باسرانگشت تدبیرش میچرخاند و هم ترامپ و بایدن را باهم. سلبریتیهای ایرانی در این لشكركشی بنیاسرائیلی كه جای خود دارد.!انقلاب ایران در محاصره پرسوناهای شیطانی اقتصاد و سینما و سیاست سرمایه داری متأخر جهانی استكه پشتش یهودیت صهیونی نهان است. حتی اگر باماسك رئیس جمهور مسیحی آمریكا، این شطان بزرگ و رآس جامعه نمایش جهانی باشد.
صورتک های ریا
همه انقلابها با صورتك و نقاب نمایش از یك سو و ازسویی هم با پدیده ریا سروكار دارند ـ این دو، ریا و پرسونا یكی نیستند و در هر انقلاب بنا به وضع وجودی آن انقلاب نیروهای نقابدار و ریاكار اشكال گوناگون به خود میگیرند. شناخت این دو پدیده و نفی عملی آن، ازضرورتهای هر انقلاب اصیل و زنده است. هر چند كه ریاكار بس پوچتر است. صورتك ریاكار كه برداشته شود دیگر هیچ نمیماند. ما با هیچی نداری و تهیگی روبهرو میشویم. وقتی پرسونای ریاكار بر میافتد. گلشیفته فراهانی یا مهدی نصیری، زیبا كلام، پرستویی، كیانیان، كرباسچی و...هرشهروند دیگر میتواند پرسوناها یعنی نقاب و نقش اجتماعی و حقوقی گوناگون بر چهره طبیعی خود داشته باشد. پرسونا متعلق به همه شهروندان است. اما امر مذموم از نقطه ریاكاری میروید. در انقلاب گفته شده در روم قدیم پرسونا از زبان تئاتر وارد مصطلحات حقوقی شد..... مثل این بود كه قانون نقشی را به شهروند «بسته» باشد. و او ناگزیر بشود آن نقش را در صحنه جامعه بازی كند. مشروط به آن كه صدا صدای خودش باشد.مراد این بود كه«این یك من طبیعی نیست كه وارد محكمه قانون میشود، شخصی است دارای بعضی حقوق و تكالیف و مخلوق قانون كه به دادگاه میآید.» بدون این پرسونا، فردی بجا میماند فاقد حقوق و تكالیف كه شاید بتوان او را یك «انسان طبیعی» نامید. اما فقط به عنوان موجودی بشری یا homoبه معنای اصلی كسی كه بیرون از حیطه قانون و جامعه شهروندان قرار دارد و در پیكر سیاسی و مدنی كشور مطلقا جایی برای او نیست. موضوع آن است همانقدر كه ریا انقلاب اسلامی را از هرسو محاصره كرده و زخم میزند شورنقاب برافكندن از ریاهم ممكن است به امری شیطانی و نه بازگشت به سلامت روح بلكه عبور از ریا به وقاحت بیرحمانه و بیحیایی درگرویدن عریان به شیطان بدل گردد و نه به بهبود حال بلكه وخامت مرض قلب و قساوت در جنگ بیپرده با حق!!!