همانگونه که پیدایش رسانههای مبتنی بر وب برافزایش تبلیغات وبهتبع آن مخاطب تئاتر مؤثر بوده، پیدایش شبکههای اجتماعی بر تغییر ترکیب ذائقه مخاطب وبهتبع آن سلیقه هنرمندان تئاتر، تاثیرات غیرقابل انکاری داشته است.عدم آمادگی جریان تئاتر کشور و مسئولان نظارتی و هدایتگران عرصه تئاتر برای رشد مخاطب تئاتر براثر پیدایش شبکههای اجتماعی و عوامل دیگر دردهه اخیر، باعث پیدایش نوعی تنزل سلیقه وابتذال در تئاتر کشور شدهاست. حمایت رسانههای رسمی از تئاتر ارزشمند و مسألهمحور میتواند به کادرسازی و الگوسازی در تئاتر کشور و اصلاحبخشی ازآسیبهای دهه اخیر بینجامد.
پدیدارشناسی شبکههای اجتماعی
ورود رسانه به هرعرصهای باعث تغییرات ماهوی و عرضی در آن شدهاست، بهطور مثال اختراع ضبطصوت از یک طرف بر شیوههای تولید و توزیع موسیقی تاثیر گذاشت و ازطرف دیگر بر محتوا و شیوههای صداسازی، تحریرها و... .درعرصه تئاتر هم پدیدار شدن رسانههای مختلف در سطوح گوناگون، چه عمیق و ماهوی و چه جزئی و سطحی بر تئاتر تاثیراتی گذارده است. بهطور مثال با پیدایش تلویزیون از یکطرف استفاده از تبلیغات بر مخاطبان تئاتر افزوده و اقشار جدیدی را به مخاطبان اضافه کرد و از سوی دیگر قالب جدیدی به نام تلهتئاتر پدید آمد که در آن به خاطر قطع ارتباط زنده و اضافهشدن قاببندی دوربین و کارگردانی تلویزیونی تغییرات ماهوی نسبت به تئاتر صحنهای را شاهد بودیم. در عصر حاضر مهمترین تغییر در رسانهها پدیدار شدن شبکههای اجتماعی است. شبکههای اجتماعی از یک جهت خود بهعنوان رسانههای غیرمتمرکز و غیررسمی تاثیراتی را در عرصههای مختلف داشته و از سوی دیگر رسانههای رسمی را به واکنش وادار کرده و در نوع فعالیت آنها تاثیراتی داشته است. مهمترین رخداد سالهای اخیر در حوزه تئاتر این بود که تبلیغات تئاتر بیشتر در بستر شبکههای اجتماعی متمرکز شد، با این رخداد حجم تبلیغات بالا رفته و ارتباط مستقیم بین مخاطبان و گروههای تئاتری برقرار شد اما همین امر باعث شد تبلیغات از رسانههای رسمی به رسانههای غیررسمی و بدون امکان نظارت نهادهای مسئول، منتقل شود. در این فرصت سعی داریم تا تاثیرات انتقال تبلیغات از رسانههای رسمی به غیررسمی را در محتوا، فرم و حواشی تئاتر کشور بررسیکنیم.
تئاتر و نیاز به جذب مخاطب
هنر تئاتر در ایران دو وجه جدا دارد، یک وجه نمایشهای آیینی و بومی محلی است که بیواسطه با عامه مردم ارتباط برقرار میکند، لذا یک بخش از محتوای آن در تعامل با مخاطب و تحت تأثیر سلیقه و فهم مخاطب شکل میگیرد و بخش دیگر محتوای کلان آن است که توسط انگارههای آیینی تعیین و تأمین میشود. این نمایشها بهرغم رشد و تغییر در تکنیکها در اصول ثابت بوده و محتوای اصیلی را همواره با خود حمل میکنند و اگر زمانی دچار انحراف بشوند جامعه هنری و گاه متدینین، معترض تولیدکنندگان آن میشوند اما بازهم رسانه تأثیرات اندک خود را در بخشی از نمایش آیینی داشته است. بهطور مثال شخصیتهای نمایش آیینی مانند سیاه، مبارک و عمو نوروز بازتابهایی در رسانههای اجتماعی داشته و گاه به مثابه فعال رسانهای حاضر شده و برخی هنرمندان با استفاده از این شخصیتها به تولید محتوای رسانهای پرداختهاند که تفاوتهای بسیاری با محتوا و حتی فرم رایج در نمایش آیینی مرسوم دارد. به هرحال این عرصه هنوز از تاخت و تاز شبکههای اجتماعی آسیب چندانی ندیده است و مهمترین دلیل آن هم این است که نمایش آیینی هنوز نیاز به جذب مخاطب جدید از طریق شبکههای اجتماعی ندارد، برعکس تئاتر حرفهای که تمام استفاده خود از رسانههای جدید را برای جذب و خلق مخاطب بهروز کردهاست.وجه دیگر تئاتر در ایران، تئاتر به معنای غربی آن است که به اصطلاح به آن تئاتر حرفهای گفته میشود. این تئاتر شامل تئاتر صحنهای و خیابانی است که وقتی حرف از تئاتر حرفهای میزنیم منظور همان تئاتر صحنهای است، چرا که تنها به اینگونه از تئاتر میتوان به مثابه شغل نگاه کرد که مهمترین تاثیر را درجریانات تئاتری و اجتماعی هم همین بخش دارد. با ورود تئاتر به ایران درابتدای قرن۱۴شمسی تنها روزنامههای رسمی و مجلات هنری بودند که گاه بخشی را برای تبلیغات یا رپرتاژ خبری برای یک تئاترخاص اختصاص میدادند. اغلب نمایشهای کوچک وغیردولتی بدون تبلیغات روزنامهای و حداکثر با تبلیغات خیابانی فعالیت میکردند.
نقش تبلیغات بر جذب مخاطب تئاتر
در دهه ۵۰ کمکم پای تبلیغات تئاتر به تلویزیون در حد معدود باز شد اما باز همان تبلیغات سنتی خیابانی از طریق پوستر بود که میداندار تئاتر بود؛ لذا بخش تبلیغات به عنوان یکی ازجوایز جشنوارهها تثبیت شد و تا امروز نیز طراحی پوستر تئاتر یکی از جوایز جشنوارههای اصلی را به خود اختصاص میدهد. ازنیمه دوم دهه۸۰ و با جریان پیدا کردن نمایشهای آیینی مانند خورشید کاروان، پای تبلیغات نمایشهای بزرگ و پرهزینه به تلویزیون نیز باز شد، ولی این امکان فقط به نمایشهای آیینی و با موضوع انقلاب و دفاعمقدس اختصاص داشت و باز نتوانست تغییری در روند مخاطبان و به تبع آن در محتوا و فرم تئاتر به وجود آورد اما در همین دهه افزایش ضریب استفاده مردم ایران از اینترنت و رشد خبرگزاری و سایتهای تخصصی هنری باعث رشد تبلیغات تئاتر و گرایش بیشتر مخاطبان به این اثر شد. در همین سال نمایشهایی مانند «خنکای ختم خاطره» با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد. رشد نسبی مخاطب در دهه ۸۰ دستاندرکاران را به این فکر انداخت که زمینه فعالیت بخش خصوصی را نیز فراهم کنند و با ورود بخش خصوصی تغییر فرم و محتوی گسترده و عامهپسند شدن بخش مهمی از نمایشها کلید خورد.مهمترین تأثیررسانههای مبتنی بر وب درتئاتر امکان استفاده ازاین بستر برای تبلیغات گستردهتر و همچنین پدید آمدن بستری به نام تیزر بود، از این قرار که مخاطب مانند آنچه در فیلمهای سینمایی پیشتر رخ میداد پیشنمایشی از یک اثر تئاتر را در قالب تیزر تبلیغاتی دیده و سپس به دیدن اثر ترغیب میشدند؛ لذا تئاتر این دوره برخلاف دهه ۷۰ که معنامحور و سرشار از انگارههای روشنفکری و استعاری بود به سمت فرممحوری و استفاده از رنگ و فرم و حرکت متمایلشد.
تاثیر شبکههای اجتماعی بر تئاتر
با آغاز دهه ۹۰ با فراگیری شبکههای اجتماعی بهسرعت تبلیغات تئاتر به سمت این رسانهها حرکت کرد و در کمتر از چند سال اینستاگرام بهعنوان اصلیترین رسانه تئاتر ایران مطرح شد؛ بهگونهای که وقتی در سالهای ۹۶ و ۹۸ مدت کوتاهی اینترنت بینالملل قطع شد، تئاتر بهطور کامل تعطیل شد و درسال۱۴۰۱ این تعطیلی با فیلتر شدن اینستاگرام، چند ماهی تداوم داشت و تنها با فراگیر شدنVPN و بازگشت رونق به اینستاگرام بودکه بار دیگر فروش تئاتر رونق گرفت.مخالفان شبکههای اجتماعی، ابتذال و ترویج فساد اخلاقی را به عنوان دلیل این مخالفت بیان میدارند. در عرصه هنر تئاتر نیز میتوان عنوان ابتذال را به صورت روشن و قابل تحلیل نتیجه تأثیرات شبکه اجتماعی دانست. اولین نتیجه قرار گرفتن اینستاگرام به عنوان بستر تبلیغات تئاتر این بود که بین گروههای تازهکار و غیرحرفهای و بزرگان و هنرمندان صاحب مکتب، یک تساوی اولیه برقرار بود و حتی بالعکس، افراد کمسواد و بیهنر دربستر شبکههای اجتماعی هم وقت بیشتری برای فعالیت داشته و هم امکان خودنمایی با استفاده از جذابیتهای مبتذل را داشتند؛ درحالی که هنرمندان اصیلتر به واسطه اشتغالات جدی، کمتر در این فضا فعال بوده و به قواعد این شبکه ناآشناتر بودند؛ لذا موازنه موفقیت تبلیغات و فروش گیشه که سالها در اختیار بزرگان تئاتر بود، در این دهه به نفع گروههای غیرحرفهایتر به هم خورد، تا جایی که برخی آثار ارزشمند و فاخر با شکست گیشه مواجه شده یا برخی هنرمندان قدیمی دست به دامن بازیگران و گروههای جوانتر شدند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند.تأثیر دیگر اینستاگرام در عرصه تئاتر، مستقیما به الگوریتم فعالیت این پلتفرم برمیگردد، ساختار شبکههای اجتماعی به خصوص اینستاگرام بر سلبریتیسالاری استوار است. افراد مشهور با گرفتن تیک آبی و تایید هویت میتوانند مخاطب بیشتری را با سرعت بالا جذب کنند بالطبع مطالب این افراد نیز بازدید بالاتری را جذب میکند؛ لذا حضور هرکدام از این چهرهها دریک نمایش میتوانست موفقیت تبلیغاتی و تجاری آن اثر راتضمین کند، پس پای سلبریتیها یعنی بازیگران وحتی نابازیگرانمشهوردرفضای مجازی به تئاتر بازشده واین افراد جای بازیگران توانمند واصیل را گرفتند.
سلبریتیها و فراموشی اصالت درام
هر چند موسیقی، نور، رنگ وحرکت در تئاتر جایگاه بالایی دارد ولی اصالت، همواره با درام بوده است. قدرت قصهپردازی و موقعیت بدیع یک اثر نمایشی نقطه رجحان آن اثر نسبت به سایرین بوده و در طول صدها و هزاران سال این روند جاری بوده است؛ اما با ورود سلبریتیها به تئاتر در ایران اتفاق دیگری رقم خورد و آن به حاشیه رفتن سالاری دیرینه درام بر تئاتر بود که اصل و اساس تئاتر را نیز تشکیل میداد؛ چراکه مخاطب تئاتر جدید برای دیدن سلبریتیها به سالن میآمد و برایش ضعف و قوت داستانی، چندان اهمیتی نداشت. ابتذال محتوا و معنای تئاتر نیز از همینجا شروع شد، یعنی جایی که تولیدکنندگان خود را بینیاز از موقعیت بدیع و درام، قدرتمند دیده و دست به دامن شهرت سلبریتیها شدند. از طرف دیگرهنرمندان جوان که با افزایش مخاطب تئاتر به این عرصه گرایش پیدا کرده بودند برخلاف دهههای گذشته که از بزرگان و آثار ماندگار هنر درام الگو میگرفتند، این باراز آثار هنرمندان کممایه و قصههای سخیف و مبتذل نسل جدید الگوبرداری کرده و نمایشهای سالنهای کوچک نیز سرشار از موقعیتهای غیربدیع وقصههای دمدستی شد؛ لذا برای ایجاد حداقل جذابیت دست به دامن تابوشکنی، فحش، ناسزا و عنصر جذابیتهای جنسی شدند.
رسانههای اجتماعی و محتوای تئاتر
یکی از مهمترین ویژگیهای رسانههای اجتماعی عنصر تقلید است؛ کافیاست یک اثر هنری موسیقی پاپ یا پدیدهای اجتماعی در شبکههای اجتماعی به اصطلاح «وایرال» شود تا بلافاصله بخش اعظمی از مخاطبان به تقلید از آن برخاسته و سعی در دیده شدن بیشتر، کنند؛ این پدیده در تئاتر هم تأثیر مستقیم دارد. با دیده شدن اثر نمایشی با یک موضوع خاص و تکرار آن در شبکههای اجتماعی به سرعت سایر هنرمندان به تقلید از آن پرداخته و سعی در تولید اثر مشابه یا استفاده از عناصر مشابه دارند؛ لذا با موفق شدن آثاری با موضوع خیانت، رابطههای نامشروع و... در ابتدای دهه نود به سرعت این موضوعات در تئاتر نیز گسترش یافت و به بخش مهمی از محتوای تئاتر کشور تبدیل شد. بیحوصلگی و عجول بودن مخاطب نیز یکی از نتایج رشد شبکههای اجتماعی است. مخاطب شبکههای اجتماعی حوصله خواندن مطالب طولانی یا فیلمهای بلند را ندارد. برخی شبکههای اجتماعی بسترهایی برای بارگذاری فیلمهای ۳۰ تا۹۰ ثانیهای را به عنوان شاخصه اصلی خود فراهم کردند. پلتفرمهایی مانند توییتر یا x نیزمبنا را بر کوتاهگویی گذاشتند و همین امر نشانه این بود که از یک طرف این شبکهها متوجه کمحوصلگی انسان معاصر هستند و از طرف دیگر بر این امر دامن میزنند؛ مبنا قرار دادن این بیحوصلگی در تئاتر یعنی اینکه چالش و کشمکش را که مبنای درام است کم کرده و سادهگویی و سطحینگری و جذابیتهای غیر از درام را جایگزین آن کنیم؛ لذا همزمان نمایشهای گیشهپسند کوتاه شده و به زیر یک ساعت تقلیل پیدا کرد و هم فرم این نمایشها از کشمکش و جدال که ذات درام است، به جذابیتهایی مانند متلکگویی، ناسزاگویی، تحریکات جنسی و... گرایش پیدا کرد.
تئاتر و مقولهای مسألهمحور
یکی از ویژگیهایی که یک اثر هنری را متمایز میکند، مسألهمحوری آن اثر است. داشتن مسأله ومسأله عمیق و ارزشمند یک اثردراماتیک رامتمایز میکند؛وقتی به تماشای یک اثرهنری مینشینیم که مسأله عمیقتری دارد؛ بنابراین هم لذت عمیقتری میبریم و هم پالایش روانی ماندگارتری درما رخ میدهد. بین یک اثر هنری که مسألهمحوری آن عشق، توحید، عدالت، مبارزه با جهل و...است با اثری که مسألهای ندارد یا مسألهاش درحد غرایزی مانند خشم و شهوت تقلیل پیدا کرده است، تفاوتهای معناداری وجود دارد؛ تحت تأثیر شبکههای اجتماعی، درمسألهمحوری نمایشها ابتذال مضاعفی حاکم شده و بسیاری از نمایشها هیچ مسأله مهمی ندارند و مخاطب درنهایت،احساس پوچی و وقتگذرانی از تماشای آثار دارد.نتیجهگیری وتحلیل نهایی رسانه همواره عرصههای مختلف هنررا تحت تأثیر قرارداده است. رسانههای جدید وتعاملی مانند شبکه اجتماعی اما بهواسطه ذات تعاملی و نداشتن استانداردهای فنی و محتوایی از آزادی بیشتری در ارائه محتوا برخوردار بوده و دچار ابتذال معنایی و فرمی شدهاند واین ابتذال درعرصههای مختلف به خصوص درتئاتر تأثیر داشته است. ازآنجا که تبلیغات تئاتر در۱۰سال گذشته مبتنی بر فضای اینستاگرام بوده است این رشته هنر بیشترین تأثیر را از تغییرات رسانهای داشته و از حیث محتوا و فرم آسیب جدی دیده است به گونهای که باسرعت به سمت ابتذال حرکت کرده است. به هرحال نمیتوان استفاده هیچ رشته هنری یا هر صنفی از یک رسانه را محدود کرد و اساس ایجاد محدودیت و ممیزی در عصر حاضر چندان توفیقی نخواهد داشت؛ اما ضمن نظاممند کردن نظارت محتوایی تئاتر، ارائه خدمات ویژه توسط رسانههای رسمی مانند صداوسیما و خبرگزاریهای مهم به آثار ارزشمند میتواند به اصلاح فضای تئاتر و الگوسازی از آثار مسألهمحوربینجامد.