قلمروگشای خون دوست!!

آن گنده‌لات چین و ماچین، آن نوه قوبلای‌خان معروف به تموچین، آن سردار جنگی که همه قبایل را متحد ساخت و با همه مدل ساخت و پاخت کار یک جهان را به تنهایی ساخت، آن وحشی خونریز، فرزند یسوکای بهادر، جناب چنگیز. وی خان مغولان بود و سر‌سلسه حکومت‌شان و به اندازه‌ای خون مردم را در شیشه کرد که سازمان انتقال خون دوران او بی‌نیاز از کمک‌های مردمی شد.
کد خبر: ۱۴۴۱۴۷۸
 
آورده‌اند که رییس قبیله قیات و نیرون در حوالی سال ۱۱۵۵ میلادی فرزندی به دنیا آورد که ای کاش نمی‌آورد. اسمش را تموچین گذاشت و تا ۵۳ سالگی هم این فرزند با همین نام شناخته می‌شد ولی یک روز از خواب بلند شد و دید اسمش به اندازه کافی لرزه بر اندام دیگران نمی‌اندازد برای همین دنبال اسم خفن‌تری گشت و عاقبت خودش را چنگیز نامید. حالا شاید به خاطر این‌که خون جوانان ما می‌ریخته از چنگ او اسمش چنگیز شده باشد ولی برخی هم معتقدند این یک اسم مغولی است به معنی «پادشاه قوی» یا «پادشاه پادشاهان».
ازابتدای زندگی وی اطلاعات زیادی در دست نیست؛ زیرا در آن زمان قوم مغول در گمنامی به سر می‌بردند و با فرمانروایی چنگیز، آوازه آنها بلند شد. بعد از اینکه تموچین، چنگیزخان شد، برای زندگی او روایت‌هایی افسانه‌ای ساختند که از جمله آنها وجود لکه خون در دست او هنگام تولد بود. با این حال، در برخی نسخ خطی و غیرخطی آورده‌اند که او دوران خردسالی بسیار سختی داشت و در ۹ سالگی، پدرش یسوکای را از دست داد؛ یعنی رقبای یسوکا، با مسمومیت، او را از دست خانواده‌اش درآوردند!! چنگیزخان _که باز یادآوری می‌کنیم همان زمان نامش تموچین، به معنای آهنگر بود_ از آن پس روزگاری سخت را از سرگذراند؛ در این زمان تموچین و خانواده او توسط دشمنان در «دره انون» رها شدند تا در اثر سختی جان دهند. زندگی دراین دره برای آنها بسیار سخت می‌گذشت. تموچین مجبور شد از راه شکار زندگی خانواده خود را تامین کند تا زنده بمانند. در همین دوره بود که روحیه خشن و جنگ‌طلبانه او به واسطه مبارزه برای بقا رشدکرد. مادر تموچین با نام «هوالون اوجین»، او را برای به‌دست‌گیری فرمانروایی مغولان ترغیب می‌کرد و مربی اصلی او برای دستیابی به این هدف بود. البته او پسر واقعا آرامی بود و خیلی هم حرف گوش‌کن! فقط معلوم نیست چرا مشهور است که او در نوجوانی، برادرش را به خاطر غذا، کُشت!
چنگیزخان مغول بزرگ‌ترین پادشاه کشور مغولستان محسوب می‌شود. او که بیشتر قبایل ساکن در مغولستان را با خود متحد کرد و در جهانگشایی‌های خود تمامی جغرافیای آسیا را به تصرف درآورد، با تشکیل یک امپراتوری بزرگ، مرز قلمروی خود را از چین تا روسیه گسترش داد. نام چنگیزخان و حمله او به ایران، با تاریخ این کشور پیوند خورد و جانشینان وی سلسله‌ای با نام ایلخانان مغول در ایران تشکیل دادند که تا ظهور تیمور گورکانی برپای همی بود. به عبارت ساده‌تر وی عطش سیری‌ناپذیر مفرطی درباره گشاییدن در همه کشورها به روی خودش داشت! 
برای همین زحمات بیش ازاندازه است که برای مغولان، او اولین وآخرین امپراتور است؛ مردی که اقوام ازهم‌پاشیده شمال دیوار چین را به هم پیوند داد و بزرگ‌ترین امپراتوری تاریخ جهان را ساخت. نام او درتاریخ، با وحشی‌گری، خون‌ریزی و کشتار انسان‌ها گره خورده‌است. برخی مورخان، چنگیزخان را مسئول قتل بیش از۴۰میلیون نفر می‌دانند؛ آماری که البته چندان دور از واقع نیست!
یک بار یکی ازاو پرسید که وقتی همه رامی‌کشی،می‌خواهی برچه کسانی حکومت کنی؟ چنگیزخان هم که برخلاف تصورات فردی بسیار دانا و حاضر جواب بود، سریع جواب آن مرد را داد و جسد وی را هم سریع دفن کرد و از آن به بعد هیچ‌کس درباره زحمات شبانه‌روزی چنگیزخان بابت قتل‌عام همه مردم روی کره زمین از او سوالی نکرد!!
می‌گویند یک بار چند بازرگا‌ن مغولی را لب مرز ایران کشتند. حالا این‌که چه رفتاری کرده بودند که به قتل رسیدند، کسی چیز خاصی بر‌کاغذ نیاورده است. همین بهانه شد تا چنگیزخان پس از تسخیر چین، یک حمله کوچکی هم به ایران داشته باشد؛ حمله‌ای که نهایتا به قتل چندصدهزارنفرمنجرشد و چندین کتابخانه سوخت و خلاصه اتفاق را هم آن زیرک به خوبی در چند جمله گفت که: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.
newsQrCode
برچسب ها: مغول چین تاریخ
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها