اینین زن وقتی هفته گذشته در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: یک سال است که با منصور ازدواج کردهام. وقتی با آشناشدم به من گفت که پسری منزوی است وخیلی دوست ندارد که در جمع ظاهر شود. میگفت از مهمانی و دورهمی خوشش نمیآید. من هم تصور نمیکردم که او در این حد باشد. با خودم گفتم احتمالا خیلی اهل مهمانیهای بزرگ و پارتی نیست. چون خودم هم اهل مهمانیهای بزرگ نبودم، برای همین اعتراضی نکردم. اتفاقا استقبال هم کردم و گفتم که من هم مثل خودت هستم. ولی تازه بعد از اینکه زندگی مشترکمان آغاز شد، متوجه رفتار بیمارگونهاش شدم. منصور در هیچ جمعی حاضر نمیشد؛ حتی در جمعهای خانوادگی! خیلی تعجب کردم. حتی به خانه مادرم هم نمیآمد. یا مثلا در جمعهای خانوادگی خودشان هم حاضر نمیشد. میگفت وقتی پدر و مادرم یا پدر و مادر خودش در خانه تنها هستند، به آنجا برویم و سری به آنها بزنیم. بارها خواهرها و برادرهای من یا خودش دور هم جمع شدهاند، ولی منصور به هیچ وجه حاضر نشد که بیاید. چندین بار خودم به تنهایی رفتم. ولی دیگر خجالت میکشیدم . نمیدانستم به بقیه چه بگویم؛ اینکه شوهرم دوست ندارد شماها را ببیند یا در جمعتان حاضر شود. سر این موضوع خیلی با او جروبحث و دعوا کردم ولی فایدهای نداشت. منصور حتی یک بار هم به خاطر من حاضر نشد به مهمانی خانوادگی بیاید، چه برسد در جمعهای دوستانه؛ سعی کردم این موضوع را تحملکنم، ولی دیگر نتوانستم. در یک سال فقط عذاب کشیدم و بارها سر همین مساله جلوی بقیه آبرویم رفت. منصور ارزشی برایم قائل نیست وگرنه به خاطر من هم که شده کمی کوتاه میآمد و حداقل برای دلخوشی در یک مهمانی شرکت میکرد. حالا که او تا این اندازه نسبت به من بیتفاوت است، من هم دیگر نمیخواهم او را ببینم و به زندگی مشترکمان ادامه دهم. در ادامه، شوهر این زن نیز به قاضیگفت: آقای قاضی من از همان روزهای اول آشناییمان این موضوع را به همسرم گفتم. ولی تصور میکرده که شوخی میکنم یا چیز زیاد مهمی نیست، در صورتیکه به او بسیار تاکید کردم من اهل هیچ مهمانی یا دورهمی نیستم. در جمع راحت نیستم. دوست دارم بیشتر اوقات در خانه بمانم. اگر هم جایی بروم نباید تعداد زیادی مهمان حضور داشته باشد. او هم گفت که خودش هم اهل مهمانی نیست و دوست دارد همیشه هرجا میرویم خلوت باشد. ولی بعد از ازدواج متوجه شدم که حرفهایش با رفتارش فرق داشته است. او مرتب از من میخواهد به مهمانی برویم. خانواده خودش و من پرجمعیت هستند. او هم از من میخواهد وقتی همه دور هم جمع شدند ما هم در جمعشان حاضر شویم، در صورتیکه من از همان ابتدا به او گفته بودم اهل هیچ مهمانی نیستم. در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
اول خود را بشناسید
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص گفت: زن و مرد برای این که یک انتخاب درست برای ازدواج داشته باشند، نیاز است تا ملاکهای منطقی و واقعبینانهای را در نظر بگیرند. اگر انتخاب درست باشد و زوجها مهارت رابطه را بلد باشند، آرامش در زندگی مشترک تجربه میشود. در زندگی مشترک باید به دنبال خوشبختی، آرامش و حال خوب بود. در مسیر تصمیمگیری عاقلانه شاید فرد احساس رنجش، یاس، دلسردی، یا حتی خشم و عصبانیت در زندگی کند اما این احساسات نباید رفتار او را به کنترل خود درآورد. عواطف را باید شناخت و تشخیص داد زیرا قرار نیست این احساسات، زندگی افراد را برای همیشه کنترل کند. برای تغییر مثبت باید انتخابی مثبت داشت و یک زوج برای داشتن ازدواج مثبت و موفق باید مهارت انتخاب همسر را بلد باشند. زن و مرد باید با استفاده از قدرت تاثیر مثبت، اهداف و تصمیمات سازنده زندگی زناشویی خود را به نحو مطلوب کنترل کنند و پیش ببرند. آنها برای زندگی مشترک به خودشناسی نیاز دارند. باید در اولین گام، خودآگاهی داشته باشند. در بررسی معیارهای انتخاب همسر بهتر است زن و مرد این را بدانند که باید اول خود را بشناسند و ضعفهای خود را درک و روی آنها کار کنند. که خودشان را به کمال برسانند و اینگونه نباشد که بخواهند با ازدواج، ضعفهای خود را برطرف کنند. در مرحله بعد سعی کنند که تیپهای شخصیتی خود را بشناسند. بعد از آن بر اساس شناختی که از تیپ شخصیتی خود دارند، یک فردی را انتخاب کنند که مناسب او باشد و متضاد تیپ شخصیتیاش نباشد.