او درمزرعهای زندگی میکند که پرواز کردن قدغن است و تنها خانم بوقلمون بهعنوان شخصیت ضدقهرمان داستان اجازه پرواز دارد. ببعی عاشق پرواز، یکی از شخصیتهایی است که سعی میکند این قانون را نقض کند که در ادامه این پویانمایی شاهد فرآیند تلاش او برای رسیدن به هدفش هستیم. همین موضوع بهانهای برای گفتوگو با دو کارگردان این فیلم پویانمایی حسین صفارزادگان و میثم حسینی و محمدمهدی مشکوری، تهیهکننده شد که در ادامه از نظر میگذرانید.
اگرچه از سریال این پویانمایی استقبال خوبی شد اما چه دغدغهای در پس ذهنتان بود که تصمیم به ساخت نسخه سینمایی ببعی گرفتید؟
حسین صفارزادگان: ما برای ساخت نسخه سینمایی دو هدف عمده داشتیم؛ اول اینکه بتوانیم عنوان ــ برند ــ سریال ببعی را زنده نگه داریم و بتوانیم بیشتر به آن بپردازیم که باز هم بر اساس مخاطب سنجی و استقبال بچهها صورت گرفت. هدف دوم بتوانیم در حوزه کودک یک کار موفق سهبعدی انجام دهیم که محتوای خوبی داشته باشد، چون مدتهاست از فروغ دهه ۶۰ فاصله گرفتیم و در نهایت سالی یک کار عروسکی یا پویانمایی موفق داریم. بنابراین، به نظرمان رسید به دلیل وفادار بودن مخاطبان بتوانیم نسخه سینمایی ببعی را بسازیم و بیشتر روی بحث سینمای کودک کار کنیم.
به نسبت سریال ببعی چه شخصیتهایی به این پویانمایی اضافه شدند و آیا ما در این فیلم سینمایی همچنان خانواده ببعی را میبینیم یا خیر؟
ما سعی کردیم در نسخه سینمایی الگوی اصلی خانواده ببعی سریال را حفظ کنیم اما با تغییر موقعیت شهری به روستا همسایههای جدیدی برایشان خلق کردیم. بنابراین، در نسخه سینمایی بهجز خانواده ببعی، سه شخصیت ماما و مومو بهعنوان دوتا بچه گاو (خواهر و برادر) و کرکی نیز بهعنوان یک بچه سنجاب اضافه شدند که دمش آسیب دیده و نمیتواند خوب بپرد. همه اینها تبدیل به یک گروه میشوند و دنبال پرواز کردن هستند و در این داستان در گروهی هستند که باعث میشوند ببعی در مدرسه پروازی خلبان شود و در مسابقه نهایی شرکت کند و بتوانند اول شوند.
با توجه به اینکه سازمان اوج راهبردهای فرهنگی مشخصی را دنبال میکند، چه ویژگی موجب شد راغب به ورود به بخش سرمایهگذاری این پویانمایی شود؟
این موضوع را از دیدگاه خودم میگویم، شاید علت حضور در این پروژه بخشی از دغدغههای سازمان اوج نیز بوده که چرا باید از آن حمایت کنند. در گفتوگوهای کوتاهی که داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که نقطه حیاتی و راهبردی آنها برای حمایت خود کودکان هستند. در واقع این سازمان مجموعه حمایتی است که سعی میکند با دیدگاههای مذهبی و سیاسی کارهایی را تولید کند که بسیاری از تولیدکنندگان فیلم نمیتوانند در این ساختار کاری تولید کنند اما به دلیل اینکه در فصل سوم سریال ببعی حمایت اوج را داشتیم، برای آنها تجربه جذابی بود که در بخش سینمایی هم سرمایهگذاری کنند. دیدگاه سازمان اوج که بخش کودک و نوجوان هم داشته این است که در این حوزه وظایفی دارد و ما هم در زیرمتن محتوای خود سعی کردیم رگههایی از این درخواستها را حفظ کنیم؛ یعنی وقتی نسخه سینمایی ببعی را میبینید، خطمشی اصلی امید و تلاش را بهعنوان نیاز کودک امروز در آن مشاهده میکنید.
با توجه به اینکه ساخت سریال با تکنیک کاتاوت بود و شما در نسخه سینمایی از تکنیک سهبعدی استفاده کردید، چقدر این فرآیند طول کشید و چه چالشهایی در این رابطه داشتید؟
چندان مرسوم نیست که یک فیلم سینمایی در سه سال تمام شود و همیشه فرآیند تولید بیش از چهارسال طول میکشد، چون فقط یکسال فیلمنامه کار میبرد اما با توجه به تعهدی که به سرمایهگذار داده بودیم، به این کار سرعت دادیم و خوشبختانه سه ساله به پایان رسید. نزدیک به ۱۲۰ نفر نیرو در این پروژه داشتیم که ۸۰ نفر کاملا مستقیم و درون پروژه بودند و ۵۰ نفر هم بنا به ضرورت، به شکل دورادور در شهرهای مختلف مانند کرمان و مشهد کار میکردند. این مسأله به کارمان مقداری سرعت داد و کمک کرد تا عقب نیفتیم.
آیا فکر میکنید پویانمایی ایران به حد و اندازه عرضه در بازارهای بینالمللی رسیده یا خیر؟
با توجه به جمعیت کل کشور حتی اگر عرصه ورود پویانمایی خارجی را باز بگذاریم، بهشدت نیازمند تولیدات محتوای داخلی هستیم. آنچه بهعنوان محتوای خارجی تولید میشود، چندان به فرهنگ و گرایشهای ملی ما ربطی ندارد و تمام کشورها سعی میکنند چنین راهبرد و سیاستی را در تولیدات فرهنگی خود دنبال کنند. بهعنوان مثال اگر به تاریخ کشورها در زمینه پخش پویانمایی نگاه کنید، میبینید در بعضی اصلا پویانمایی «سیندرلا» پخش نشده و اصلا اجازه ورود به آنها ندادند، چون با نیازهای آنها از نظر فرهنگی فاصله داشته است. در حال حاضر در بازار منطقهای ما حدود ۱۵۰ میلیون نفر هستند که میتوانند از این خوراک فرهنگی استفاده کنند. متأسفانه بهدلیل فقدان زیرساختهای لازم و چرخه درست در سینمای کودک تقریبا همه سرمایهگذاران سراغ کارهایی میروند که بازگشت سرمایه داشته باشد و چندان به فکر بحثهای فرهنگی نیستند.
با توجه به تأکید روی مؤلفههای فرهنگی، چقدر در این پویانمایی از نشانههای زیستبوم خودمان استفاده کردید؟
این پروژه نه از نظر طراحی و نه از ریشهای سراغ فرهنگ داخلی خودمان نرفته و چند دلیل منطقی داشتیم؛ اولین دلیل این است که در رقابت با محصولاتی که در این ژانر ارائه میشود باید مخاطبان داخلی را حفظ میکردیم و چون مشابهت برای چشم مخاطبان مهم است، سعی کردیم چیزهایی را در حد نشانه برای آنها حفظ کنیم که جزو سلیقه آنهاست. پس از آن هم سعی کردیم در محتوا مسائل مورد نظر مانند فرهنگ خانواده، احترام به والدین و جامعه را بگنجانیم و این موضوع را در زیر لایههای متن حفظ کنیم.
جایگاه پویانمایی ایران را بین آثار خارجی چطور ارزیابی میکنید؟
در سطح تکنولوژی در سطح بینالمللی حرف برای گفتن داریم و نام بچههای ایرانی در تیتراژ کمپانیهای بزرگ پویانمایی دنیاست. بنابراین اگر مشکلی باشد بیشتر مربوط به سرمایهگذاری است و این درحالی است که میلیاردها تومان در زمینه فرهنگی و تبلیغات هزینه میشود و بهعنوان مثال، پوستر برای دروغ نگفتن در سطح شهر میزنند اما کارکرد لازم را ندارد ولی میبینیم که یک پویانمایی سیا ساکتی برای بستن کمربند در رانندگی ساخته میشود که تا سالها روی فرهنگ رانندگی مردم تأثیر میگذارد.
میثم حسینی، کارگردان مشترک «ببعی»: بر قله فنی و تکنیکی تولید پویانمایی ایستادیم
میثم حسینی دیگر کارگردان پویانمایی بلند «ببعی» است که این روزها در جشنواره فجر چهل و دوم اکران میشود. برخلاف داستان ساده و قابل هضم ببعی برای گروه سنی کودک، تولید این پویانمایی در بخش فنی و تکنیکی بسیار زمانبر و سخت بوده است. از اینرو با این کارگردان نیز همراه شدیم تا از دغدغههای فنی و تکنیکی ساخت این پویانمایی صحبت کند.
چه شد که تصمیم گرفتید کنار حسین صفارزادگان کارگردانی مشترک این اثر را برعهده بگیرید؟
من و آقای صفارزادگان از گذشته با هم همکار بودیم. پیچیدگی و سختی و ماراتن طاقتفرسا برای تولید یک اثر پویانمایی موجب میشود دو نفر برای واگذار کردن مسئولیتها کنار هم کارگردانی را بهعهده بگیرند. بهواسطه تجربه بیشتر در زمینه فنی و سهبعدی بیشتر در این زمینه کار میکنم و آقای صفارزادگان هم مباحث محتوایی را پیش میبرد.
با توجه به مهارت شما در بخش فنی، چقدر هوش مصنوعی میتواند به پویانمایی کمک کند و پویانمایی ایران چه جایگاهی در دنیا دارد؟
با توجه به اینکه در پویانمایی بهطور کامل با رایانه سر و کار دارد، میتوانیم آن را بیشتر از سینما، هنر صنعت بدانیم. میزان مهارت انسانی، سرمایهگذاری و بودجههایی که به پویانمایی اختصاص داده میشود، موجب میشود بدانیم در کجای دنیا ایستادهایم.
خوشبختانه توانایی فنی بچهها روز به روز بیشتر میشود و قلههایی فتح شده اما آنچه موجب رقابت پویانمایی ما با دیگر پویانماییهای خارجی میشود، نوع سرمایهگذاری و پخش است. هوش مصنوعی در حال حاضر در تولید پویانمایی استفاده میشود اما زمانی میرسد که شما میتوانید با چند کلمه پویانمایی سهبعدی بسازید ولی معتقدم جای متخصصان را نمیگیرد اما نوع حرفهها را تغییر میدهد و متخصصان کارهای تکراری انجام نمیدهند.
ما داستانهای کهن بسیاری داریم که میتوانیم از آن الهام بگیریم و چرا پویانمایی ایرانی کمتر سراغ این قصههای کهن ادبی رفتند؟
شاخه تخصص بیشتر دستاندرکاران تولید پویانمایی، فنی و مهندسی بوده و به همین دلیل با ادبیات و اساطیر ایران چندان آشنا نیستند. بخش دیگر مربوط به متولیان امور فرهنگی و سازمانهاست که مسائلی را در اولویت قرار دادند که ساخته شده است و علاوه بر این هزینه تولید پویانمایی زیاد است و سازمانها معمولا براساس خطمشی مورد نظر خودشان یک اثر را تولید میکنند.
با توجه به پیچیده نبودن داستان، شما طراحی استوری برد برای پویانمایی خود داشتید؟
بله، حتی اگر شما پویانمایی را با یک شخصیت پیش ببرید، باید یک مسیر و راه داشته باشید. نقشه اصلی تولید سینمایی استوری برد و استوری ویل است و ببعی با توجه به تعدد شخصیتها از این قاعده مستثنا نیست. به لحاظ فنی روی ظاهر بصری و نوع روایت داستان ببعی کار شده اما سادگی در اجرا بیشتر مربوط به محتوای ارائه شده به کودکان است، نه مسائل فنی.
محمد مهدی مشکوری، تهیهکننده ببعی: دیدگاه اولیه تولید «ببعی» برای ارائه در بازارهای جهانی بود
ایده سینمایی ببعی از زمانی شکل گرفت که سریال ببعی روی آنتن تلویزیون، مخاطب وفادار پیدا کرد. جذابیت سینمایی ببعی برای هر سرمایهگذاری این است که پشت کار، مخاطبان وفاداری وجود دارد و سازمان اوج با اعتماد به گروه از ما حمایت کرد. ژانر این پویانمایی بلند، کودک است که در سینمای ایران چندان برای این رده سنی فیلم ساخته نمیشود. محتوای اثر بهگونهای است که مخاطبان کودک بهراحتی امکان رمزگشایی دارند. بر اساس نظرسنجیهایی که در صداوسیما از مخاطبان گرفتیم، تمام نیاز مخاطبان را در نسخه سینمایی به کار بردیم. ترویج کتابخوانی، امیدآفرینی، انجام کار گروهی و حفظ کیان خانواده جزو مواردی بود که در این کار سعی کردیم رعایت کنیم. ببعی، موزیکال هم هست و شش کلیپ موسیقی در آن استفاده شده و تولید چنین کاری خیلی سخت است، چون معمولا دوبلورهای ما خواننده نیستند. در بخش موسیقی و دوبله از هوش مصنوعی خیلی استفاده کردیم که در بخشهایی به هنرمندان کمک میکند و گاهی هم این آفت را دارد که هنرمندان دیگر کاری را خلق نمیکنند. وقتی ببعی تمام میشود، تیتراژ انتهایی فیلم بلند، همان تیتراژ ابتدایی سریال است که نوعی همذاتپنداری با اثر در مخاطبان کودک اتفاق میافتد. صنعت پویانمایی ایران قابلیت صادرات دارد و اگر استانداردهای بینالمللی را رعایت کنیم، نگاه ما در تولید پویانمایی ببعی از همان ابتدا ارائه در بازارهای جهانی بوده است. هزینه تولید در ایران به نسبت کشورهای خارجی بالاست و با فروش حداقلی، بازگشت سرمایه اتفاق میافتد و این قابلیت فقط در صنعت پویانمایی است و ما در هیچ کار دیگری نمیتوانیم آن را صادر کنیم، چون درگیر خرده فرهنگها هستیم.