فیلمنامههای پرداخت شده با شخصیتها و موقعیتهای باور کردنی و تاثیرگذار، ویژگی مهم دو فیلم قبلی ربیعی بودند و در احمد هم در کنار تلاش فراوان فیلمساز و گروه سازنده فیلم در بازسازی ۲۴ ساعت اول پس از زلزله مهیب و فاجعه بار بم، باز هم مهمترین ویژگی فیلم، فیلمنامه و شخصیتهای قابل پرور و پرداخت شده آن است.
شهید حاج احمد کاظمی سردار نام آشنای دوران دفاع مقدس که در زمان زلزله بم فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عهده داشت، شخصیت مرکزی فیلم است که در اولین ساعتهای پس از زلزله، اولین مسئولی است که خود را به بم میرساند و سعی میکند با همه آنچه که در اختیار دارد و ندارد مجروحان حادثه را در فاصله ۲۴ ساعت از فرودگاه تخلیه کند. در این ۲۴ ساعت مهم سرنوشت ساز، شخصیتهای دیگری هم در کنار حاج احمد کاظمی معرفی میشوند که در پرداخت درست و موثر شخصیت شهید تاثیر بسیاری داشته اند.
اولین برخورد شخصیت اصلی فیلم با فاجعه زلزله، تصویری دلخراش از حضور زخمیها و بازماندگان زلزله در بدترین شرایط ممکن در فرودگاه بم است.
شوکی که در اولین سکانس برخورد کاظمی با عمق فاجعه به مخاطب وارد میشود، زمینه را برای شروع موثر درام اثر آغاز میکند. باید راهی برای تخلیه سریع مجروحین پیدا شود. علم و مختصات الگوریتمی میگوید به ۴ تا ۵ روز زمان نیاز است. اما حاج کاظم میگوید ۲۴ ساعت. منحنی کشش فیلمنامه در اینجا روی تلاش برای محقق شدن این خواسته به ظاهر محال شخصیت اصلی فیلم متمرکز میشود و کسی که در اینجا میتواند به فضاسازی روایت و ایجاد موقعیت جدید و قابل باور کمک کند دکتر رهنما کارشناس بحران و نجات است که فیلمساز پس از معرفی شخصیت او که میخواهد با اتکا به اصول علمی به حاج احمد کاظمی ثابت کند که تحقیق ۲۴ ساعت محال است، هیچگاه رهایش نمیکند و تحول بطئی و زیر پوستی او را در برخورد مستقیم با تبعات فاجعه تا آخرین لحظات فیلم پیگیری میکنند. او در جایی برای جلب توجه و خوشحال کردن دختری خردسال و مادر از دست داده، در نقش اسب فرو میرود.
ربیعی اجازه نمیدهد که فیلم دچار افت کشش و خلاء دراماتیک شود. اگرچه در جاهایی مثل نجات دختر بچه در آستانه برخورد با هواپیمای در حال برخاستن از باند، یا نجات معجزه آسای سرنشینان هلیکوپتر در آستانه برخورد با هواپیمای روی باند، فیلم از حرکت در مسیر ایجاد و گسترش وقایع بدون غلطیدن به وادی رویدادهای تصادفی و صرفاً هیجان انگیز منحرف میشود، اما فضاسازی کلی فیلم به گونهای است که اتفاقات متعدد و پی در پی در فاصله ۲۴ ساعت از ورود حاج کاظم منطق روایی خود را به واسطه حضور شخصیتهای پرداخت شده و قابل باور حفظ میکند. نگاه کنید به شخصیت عباس مدیر هلال احمر در زلزله بم که به جای فرامین رییس هلال احمر، از دستورات کاظمی پیروی میکند و برخورد حاج احمد با او بر سر ناهماهنگی اش با مافوق و مطلع نکردن او از تصمیماتش در چگونگی کمک به زلزله زدگان بم یا شخصیت پرستار زن که خانوادهاش را زیر آوار رها کرده و به کمک زلزله زدگان آمده و کاظمی پس از شنیدن ماوقع از زبان پرستار در یک نمای دونفره موفق و فکر شده گویی دیگر توان کمر راست کردن و برخاستن ندارد. شخصیت استاد پرواز هلیکوپتر هم که تصمیم میگیرد شبانه برای آوردن پتو به کرمان برود، یکی دیگر از افراد موثر در پرداخت شخصیت حاج احمد کاظمی است. ضمن اینکه حضور او، یکی از مجموعه تعلیقهای موثر موجود در متن فیلم را برای جذب مخاطب ایجاد میکند و شهید کاظمی را در موقعیتی جدید و دشوار ظاهرا در استیصال کامل قرار میدهد.
«احمد» در نگاهی کلی، فیلمی است که سعی میکند شخصیت مرکزیاش را نه در شمایل ابر مردی که فقط به دنبال انجام کارهای محال است، بلکه در اندازههای انسانی که سعی میکند با استفاده از تجربههای عرصه نبرد به کمک زلزله زدگان بشتابد معرفی کند؛ کمکی که برای او به مثابه مبارزه برای زنده نگه داشتن آدمهایی است که مرگ در یک قدمی آنها قرار دارد.
فضاسازی فرودگاه بم که بازماندگان زلزله رادر خود جای داده، به گونهای است که گویی در نبود برج مراقبت، حاج احمد کاظمی و همکارانش در میدان نبرد، هم مشغول هدایت هواپیماها و هلیکوپترهای امدادی هستند و هم نگاهی جدی و عمیق به آدمهایی دارند که گویی در میدان رزم با کمترین امکانات ممکن زمین گیر شدهاند و دست توانایی باید آنها را از معرکه برهاند. فضاسازی احمد و تداعی شدن دوران دفاع مقدس در بسیاری از سکانسها به نوعی مکمل فیلمنامه دقیق و فکر شده آن است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد