اما ازآنجا که مسائل درسی همچنان در اولویت قراردارد، آموزشوپرورش از ۱۵اسفند قصد دارد طرح ارتقای مهارتهای تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه را در پایگاههای منتخب اجرا کند. خلاصه اتفاقی که قرار است در این پایگاهها رخ دهد آموزش شیوههای مطالعه مؤثر، روشهای یادگیری، آموزش برنامهریزی و ارائه برنامههای مطالعاتی، روشهای ایجاد انگیزه، آموزش نحوه پاسخگویی به سؤالات مفهومی و امتحانات نهایی است؛ در واقع باز هم تمرکز بر موضوعات تحصیلی. البته آنطور که مدیرکل امور تربیتی، مشاوره و مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزشوپرورش میگوید: «این طرح پاسخی است به منویات رهبر انقلاب و تاکیدات شخص بر لزوم کیفیت بخشی به مدارس دولتی و ارتقای عملکرد تحصیلی و معدل دانشآموزان» که در جای خودش مورد نیاز است ولی کفاف همه نیازهای دانشآموزان در دوران تحصیل را نمیدهد؛ همان نیازهایی که در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش ذکر شده و دانشآموز تراز انقلاب اسلامی را کسی میداند که در طول تحصیل حداقل یک مهارت آموخته باشد تا پس از کسب دیپلم توانایی یافتن شغل و کسب حلال را داشته باشد.
موانعی که باید حذف شود
پرورش و توانا کردن کودکان و نوجوانان تا آن درجه که بتوانند از پس زندگی خویش برآیند، رسالت آموزشوپرورش است. براساس این رسالت، ضمن فراگیری آموزشهای پایه باید استعدادها و خلاقیتهای دانشآموزان در طول دوران تحصیل شکوفا شود تا برای جامعه خیرعمومی داشته و موجب ارتقا و پیشرفت جمعی شوند اما در دهههای اخیر به علت تمرکز فوقالعاده بر تحصیلات تکمیلی و تعریف دانشگاه بهعنوان تنها مسیر یا مطمئنترین راه برای رسیدن به رشد اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی، نسبت آموزشهای پایه در مدرسه با بازار کار تا حد زیادی کمرنگ شده و نقش نظام آموزشوپرورش با اشتغال و توانمندسازی مورد غفلت واقع شده است. یکی از مسائلی که به این موضوع دامن زده، کنکور است. به این معنی که رسالت آموزشوپرورش عملا در قبولی دانشآموزان درکنکور تعریف شده که بسیاری از مباحث تربیتی و توانمندسازی را تحت الشعاع قرار داده است. نحوه انجام هدایت تحصیلی در مدارس نیز یکی از مسائل بحثبرانگیز است، زیرا شیوه فعلی حتی با وجود برخی اصلاحات در سالهای اخیر همچنان مبتنی بر تشخیص توانایی دانشآموزان از طریق نمره است. به اعتقاد نقادان سیاستهای آموزش و پرورش در چنین سیستمی لحاظ کردن نیازهای ملی، بینالمللی و آیندهنگری در مورد وضعیت اشتغال در بازار کار آینده، موضوعی بدون اولویت جلوه میکند که در تولید جمعیت جوان «نیت»، مؤثراست. این دو موضوع البته فقط دو مثال از موانع عینی در فرآیند توانمندسازی بچهها در مدارس است که ذیل موضوع کلی«بازنگری در ایدههای حکمرانی آموزشی» مورد توجه کارشناسان و صاحبنظران قرار دارد. در این نگاه، آموزشوپرورش، وزارتخانهای عریض و طویل معرفی میشود که بیشترین کارمندان دولت را در خود جای داده و مسائل مالی در آن همواره محل چالش است به طوری که نزدیک به ۹۷درصد بودجه آموزشوپرورش صرف حقوق و دستمزد میشود. این درحالی است که در دهههای اخیر راهحلهایی که برای برون رفت از مشکلات مالی استفاده شده مباحثی همچون خصوصی سازی، توسعه مدارس غیردولتی، فروش داراییها و خرید خدمات بوده، یعنی راهحلهایی که خودشان مسبب مشکلات دیگر بودهاند. از اینروست که کارشناسان میگویند کشور نیازمند تجدیدنظر در ایدههای حکمرانی آموزشوپرورش است به طوری که با بازبینی در مسأله تأمین مالی بتواند خودش را از روزمرگی خلاص کند و با دیدی آیندهنگرانه به رابطه میان آموزش پایه(مدرسه) و اشتغال بیندیشد.
نسلNEET
نسل «نیت» به اندازه نسل «ضد» شناخته شده نیست ولی مسائل و چالشهایش به اندازه این نسل مهم است. «نیت»ها کسانی هستند که نه آموزش میبینند، نه کار میکنند و نه مهارتی دارند. از قضا نیتها که جمعیتی قابل توجه نیز هستند کودکان، نوجوانان و جوانان را در برمیگیرند که همگی مداوم یا مقطعی، رخت دانشآموزی بر تن داشتهاند و پشت میز و نیمکتهای مدارس نشستهاند. این افراد که آموزشهای پایه را بهصورت معیوب، بیهدف و بیبرنامه تجربه کردهاند با افزایش سن به آدمهایی تبدیل میشوند که به سبب توانمند نبودن در چرخه فقر و محرومیت قرار میگیرند. از این رو در نقدی که اخیرا بر «سیاستهای آموزشوپرورش در رابطه با توانمندسازی دانشآموزان» به رشته تحریر درآمده، این وزارتخانه یکی از اجزای نظام اجتماعی معرفی شده که برای دو مؤلفه آموزش و اشتغال باید برنامه داشته باشد. به این ترتیب مدرسه بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای کشور باید بالا بردن سطح دانش و آگاهی کودکان و نوجوانان را در دستورکار قرار دهد و امکان ادامه تحصیل مفید و اشتغال مناسب را برای آنها فراهم کند تا نسل نیت جان نگیرد و در جامعه ریشه ندواند.