زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، شهید آیتا... سیدباقر صدر که امید جهان اسلام در نجف به عنوان شاگرد و ذخیره علمی پس از آقای خوئی عظیمالشأن شمرده میشد، کلاسهایش را تعطیل کرد و به همه شاگردان برجسته خود از جمله مرحوم آیتا... شاهرودی دستور داد همه هم و غم خود را برای کشف راهحل فقهی مسائل عملی جمهوری اسلامی صرف کنند و نقل میشود در همان سالها در آیین حج در عرفه، وقتی آقای سیستانی از علمای قم پرسیدند سرگرم چه اموری هستند و ایشان پاسخ دادند به تدریس متداول دروس خارج حوزوی مشغول هستند با تعجب و اعتراض فرمودند حالا زمانی است که باید در رفع نیازهای فقهی اداره نهادهای گوناگون و مسائل متعدد حکومتی جدید فعالیت کنند. این همان نگاه امام (ره) و رهبر معزی است که متاسفانه به سبب عدم آزاداندیشی و دستان تفرقهانداز این جریان آزاداندیشی و گفتوگوی مفید فقیهانه و علمی حوزه و دانشگاه محقق نشد.ماجرا تنها تطبیق ناگزیر قوانین مصوبه قوه مقننه با احکام ا... نیست بلکه استواری بر فقه اکبر در همه شئون زندگی امروزی و عرضه هر علم نافع ضروری جهان در هر زمینه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... به ساحت تفقه صحیح است تا هرآنچه که تایید شد به علم دارای صلاحیت برای بهکارگیری در ساختن جامعه سالم و اسلامی بدل سازند.
نگاه فرهنگی به روایات
میخواهم نگاهی فرهنگی به روایات نسبت علم و مسئولیت و عمل صالح حکومتی و اجتماعی در گنجینه روایی امام صادق(ع) بیندازیم تا به عنوان فردی نادان دارای مطالبه علم از متخصصان، فقیهان بزرگوار و مراجع عالیمقام بپرسم، پاسخ به این پرسشهای اساسی تکلیفی به عهده کیست جز آنان؟ و وقتی چنین دریایی از گوهر راهگشا وجود دارد که تنها امکان رهایی ما از فساد گریبانگیر و اغتشاش در اداره امور کلان است، چرا فقها استواری عمل حکمرانی بر فقه اکبر را زمینهسازی نمیکنند و به یاری ولیفقیه برای سالمسازی امور کلان قیام نمیکنند؟ عالمان حداقل حق بیش از ۸۰ میلیون از ملت را به گردن دارند . از علم شروع کنیم و قبل از آن به وضع علم در عصر امام صادق(ع) بپردازیم.در اثر ارجمند جعفر بن محمد امام صادق(ع) میخوانیم عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع)( درود خدا بر آنان) دوران رشد گسترده علوم خاندان وحی علیهمالسلام بود. قرنها به لحاظ تحولات علمی، اعتقادی و کلامی به دو دوره بخش میشود. دوره اول با رحلت رسولا...(ص) و ماجرای سقیفه بنیساعده، آغاز میشود و تا نخستین سالهای قرن دوم هجری میگسترد و دوره دوم عصر امامت امام جعفر صادق(ع) است.خصوصیت دوره نخست « تاثیر تعیینکننده تحولات سیاسی بر جریانهای اعتقادی» است و در دوره دوم فرقهها از حال و هوای صرفا سیاسی در آمده و بر سازمانهای کلامی مستقلی تکیه میکنند. مکاتب فکری مختلف در این دوره است که سر بر میآورند و مکتب اعتقادی، علمی و فکری امام صادق(ع) نقش دفاع از حقیقت نگاه اسلام ناب در برابر دیگر هویتسازیهای علمی را به دوش میکشد. در کانون یا مستقل از فرقههای منحرف و تفکرات دیگر، علم و نقش علم و تعریف علم از سوی امام صادق(ع) قرار دارد.
رشد اصول محکم مکتب اصیل اسلامی
اختلاف فکری در این دوره و مدعیان علم چنان رشد کرده بود که اگر اصول محکم مکتب اصیل اسلامی و اتکا به تفقه اصیل قوام نمیگرفت، اسلام در دریای هجوم تفکرات بیریشه مستحیل میشد و به اسم اسلام انواع اجتهاد رای و اصلاح واهی خودرای، گمراهی و سرگشتگی و تحریف کتاب مقدس چون یهودیت و مسیحیت رایج میشد.این پدیده امروز همچنان معتبر است و بدوناتکا به کتاب فرقان و نیز علم امام معصوم و فقه اکبر خاندان وحی، اداره کشور اسلامی طعمه مدرنیته غرب و شرق و تفسیر به رای رفرمیست خودبنیان و شرکآلود خواهد شد.در کانون این ستون استوار امام صادق(ع)، خود علم و علم وسیع و بزرگ او قرار دارد و خوب است پژوهش اساسی با این نگاه در باره علم در تفقه جعفری در وجه ضرورتهای مبنایی حکمرانی انجام شود.
کاشف حکم الهی و درک حقیقت
در دیدگاه امامصادق(ع) جایگاه عقل و علم در زندگی فرد، اجتماع، شناخت، انتخاب مسیر و تشخیص صحیح از ناصحیح و در بنا نهادن همه امور باید بر وجود فرد و جامعه سایهگستر باشد. این علم، علم نیست مگر کاشف حکم الهی و درک حقیقت به شمار آید. ایشان میفرماید: آدمی به عقل، کامل میشود و عقل راهنما و سبب بینایی و کلید حل مشکلات امور انسان(فرد انسان و اجتماع انسان است). و هرگاه عقل از نور معنوی نیرو گرفته باشد، انسان، عالم و نگهدارنده علم و متذکر و هوشمند و زیرک فهیم خواهد بود(کافی جلد ۱،ص ۲۵). انسان و جامعه انسانی با علم به ریشه هر حالت والا دستمییابد و به عالیترین مرتبه صعود میکند :
العلم اصل کل حال سنی و منتهی کل منزله رفیعه
علم اصل هر حالت والا و منتهای منزلتهای رفیع است. پس مرتبه عالی رشد جامعه ابتناع همه امور آن بر علم و دانایی و تفقه است. این علم باید متکی به علم معصوم باشد.علم معصوم در سخن امام صادق(ع) همان است که خداوند به وسیله روح القدس که از علم علم امر است، بی پیامبراکرم صلوات ا...علیه وآله وامامان معصوم علیهم السلام میفرستد.
وازطریق این روح علم وفهم دریافت میکنند.علم انسان در گسست ازاین علم نوری،همواره ظنی و آلوده به باطل وسرگشته و ناتمام خواهد بود. این است اهمیت علم در سایه فقاهت جعفری وقرآن وروایات۱۴معصوم(ع).علم مسئولیتزاست و با عمل همدوش است.
مسئولیتشناسی در فقه
از اینجا اهمیت مسئولیتشناسی در فقه اکبر امام صادق(ع)، مسئول بودن و آماده پاسخ به خداوند در مسئولیت اساس نظام دینی حکمرانی است. مسئولان مطلقا آزاد نیستند و در مقام عبد و نیز پاسخگو به مردم انجام وظیفه میکنند و عمل خودرأی و آزاد و دلخواه مسئولان، مجازات آتش و نیز جرم دنیایی در نظام اسلامی دارد.امام صادق(ع) میفرماید: العلم مقرون الی العمل فمن علم عمل و من عمل علم و العلم یهتف بالعمل فان اجابه والا ارتحل عنه. علم با عمل قرین و همراه است، هرکه علم داشت باید عمل کند و هر که عمل کند باید براساس علم باشد (باید بداند). علم عمل را صدا زند، اجابت کرد بماند؛ والا کوچ و رحلت میکند.به این سان در کار کل حکمرانی و اداره هر نهاد کشوری از اقتصاد و هر جزء آن و سیاست و همه نهادهای سیاسی و فرهنگی ولو یک اداره باید عمل براساس علم باشد و علم اصلی در اینجا همان علم به هدایت قرآن و اهلبیت وحی است. عرضه عمل به فقه معصوم(ع) در نسبت علم و مسئولیت و عمل در کلام امام صادق(ع) مسئولیت نیز تعریف شده است .
علم در زندگی اجتماعی
روایات امام صادق(ع) به انواع مسئولیت انسان در ارتباط با عمل مبتنی بر علم در زندگی فردی، اجتماعی و حکمرانی بهطور جدی تاکید دارد؛ مسئولیت در برابر خداوند متعال، قرآن مجید و امامان معصوم و مسئولیت در برابر نفس و در برابر جسم و اعضای بدن و در برابر اجتماع و انسانهای دیگر. روایات مسئولیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کلام امام صادق(ع) چنان وسیع و پر حجم است که حیرت برمیانگیزد و به آن انواع مسئولیتهای دیگر چون مسئولیت برابر ضعفا یا ظالمان و قدرتهای جائز و مسئولیت برابر خمس و خانواده و یتیمان را باید افزود. سخن درباره مسئولیت حکمرانان و روسا در تحفالعقول، کافی، وسائل و... مبسوطا بحث شده است. به هر رو در کلام امام(ع) سرچشمه مسئولیت فردی و اجتماعی مسئولیت برابر خداست و حق محور مسئولیت است و نباید به باطل تن داد. این امر در تفقه صحیح سیاسی و حکمرانی نقش حیاتی دارد. در نتیجه استدلال رفرمیستها در گردن نهادن به اباطیل مدرنیته و گسست از فقه و ناممکنی امر دینی در حکمرانی در قرن بیستویکم واصل قرار دادن نظام جائز جهانی و سازش با آن پوچ است:
ان من حقیقه الایمان ان توثر الحق آن ضرک علی الباطل و ان نفعک
از حقیقت ایمان آن است که حق را برگزینی. اگرچه زیان داشته باشد و باطل را رها کنی، اگر چه به سود تو باشد. تردیدی نیست که حکومت در راهنمایی امام صادق(ع) باید عملش مبتنی بر علم باشد و مجموعهای از مسئولیتها را بپذیرد و جدی بگیرد. محور این مسئولیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حکمرانی حق متعال است و حق در جامعه و اجرای عدل در وسع انسان عصر غیبت امری چشمپوشیناپذیر در کلام امام صادق(ع) است.