جریانهای اصلی در حوزههای دیگر مانند سینما و ورزش و حوزههایی که مردم بیشتر به آنها علاقهمندند، نمود پیدا کرده است. چنین حوزههایی برای متولیان امور فرهنگی اولویت دارد و توجه آنان به همان حوزهها معطوف شده است و عملا کتاب و کتابخوانی را فراموش کردهاند.راه اجرایی شدن مطالبات رهبری در حوزه کتاب و کتابخوانی، وارد شدن این امور به سیاستگذاریهای کلان فرهنگی است. تا زمانی که نقش محوری ادبیات در ایجاد امنیت، ارتقای سطح فرهنگی جامعه، ترویج دانش و بسیاری از حوزههای فرهنگی و اجتماعی دیگر درک نشود و به ادبیات به اندازهای که شایسته آن است، اهمیت داده نشود هرچقدر هم نویسندگان ما بهصورت خودمحور آثاری را بنویسند و تولیدات فرهنگی ارزشمندی داشته باشند، نمیتوانند جریانساز باشند.در این راستا حمایت دولتی از ادبیات برای ایجاد یک جریان بزرگ و چشمگیر ضروری است و دلیل کاستی ما در ادبیات همین بیتوجهی است. ما در حال حاضر در حوزه ادبیات داستانی دچار نوعی ایست قلبی شدهایم که باعث شده حتی نویسندگان شاخص ما در طیفهای مختلف فکری فارغ از اینکه در کدام دسته و گروه قرار میگیرند و اندیشهشان به کدام نحله فکری نزدیک است، حرفی برای گفتن نداشته باشند؛ در صورتیکه میدانیم در کشورهایی چون آلمان، ادبیات بسیار مورد توجه است و نویسندگان کشورهای دیگر را برای دورههای یک ماهه به کشورشان دعوت کرده و در مراکز مختلف، زمینه آشنایی و تبادل تجربه نویسندگان خود و دیگر کشورها را فراهم میکنند و برای نویسندگان خود سفرهای خارجی تدارک میبینند و به شکلهای مختلف از آنان حمایت کرده و همین مسأله باعث میشود ادبیات رشد کند و همچنان که گفتم رشد ادبیات به رشد همه حوزههای اجتماعی منجر خواهد شد. برای اینکه بتوانیم کتاب خوب را ترویج و حمایت کنیم، نیازمند سیاستگذاری کلان فرهنگی هستیم و سیاستگذاریهای کلان، خود نیازمند کارشناسی است. باید گروههای کارشناسی متشکل از صاحبنظران تشکیل شود و خروجی این نشستها باید راهکارهای عملی باشد ولی کار فرهنگی اگر منوط به گزارشهای پایان سال و ارائه بیلان کار شود، این کارهای نمایشی منجر به کارهای بنیادین نخواهد شد. همانگونه در دوران صفوی حمایت همهجانبه از نویسندگان، شاعران، هنرمندان و معماران و عالمان دینی باعث رشد و اعتلای فرهنگ و هنر شد، نویسنده امروزی ما هم اگر ببیند که مورد حمایت است، سعی میکند نقایصش را برطرف کند و خود را ارتقا ببخشد ولی عملا بحث کتاب خوب نتوانسته به نخبهپروری منجر شود.من خود در جشنوارههای ادبی که برگزار میشود، شاهد وجود استعدادهای فراوانی در شهرستانهای کشور با وجود کمبود امکانات بودهام ولی این افراد بعد از جشنوارهها به حال خود رها میشوند و هیچ جریانی برای جذب و آموزش و ارتقای این استعدادها حتی در سطح بینالمللی وجود ندارد. ما در حوزه ترجمه بسیار ضعیف عمل میکنیم و شاید اگر همین آثار خوبی که امروز نوشته میشود، ترجمه شود، ادبیات ما بتواند در سطح منطقه و جهان هم مطرح شود.