حاج آقا ملائکه روایت میکرد در سفری که به بیروت داشته، شاهد قرائت مدح معروف رضوی توسط عربزبانان هممذهب بوده است:«ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم/ تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت برندارم / منم خاک درت، غلام و نوکرت/ مران از در مرا، به زهرا مادرت / رضا جانم رضا…رضا جانم رضا» به بهانه میلاد فرخنده امام رضا(ع) با حاج علی ملائکه همصحبت شدیم. او که بیش از ۳۰ سال است نغمهسرای بارگاه ملکوتی امام ثامن است، افتخارش همراه کردن دل دوستداران اهل بیت(ع) با فرهنگ شیعی است. او از خادمان بارگاه منور امام هشتم و مداحان آستان ملک پاسبان ولی نعمت مان حضرت علی بن موسی الرضا(ع) از ارادت خود به امام مهربانی میگوید.
چگونه وارد عرصه مداحی برای اهل بیت(ع) شدید؟
پدر بزرگم روضهخوان محافل روضه خانگی بود و من به واسطه ایشان از کودکی با مداحی و روضهخوانی آشنا شدم. از سال ۵۳ با استفاده از روضههای ایشان شروع به مداحی کردم و با جوانهای محل هیات «جوانان علی اکبر(ع)» را راهاندازی کردیم. در حال حاضر تکیه علی اکبریهای نوغان در محله دریا دل مشهد ادامه همان هیات است. ما جوانان فعال در هیات در مبارزات انقلاب اسلامی نقش مؤثری ایفا کردیم. بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی و در دوران سربازی برای سربازان پادگان شاهرود مداحی و مناجاتخوانی میکردم. سال۶۱ با همراهی مرحوم حاج آقای بختیاری در محله دریا دل، انجمن اسلامی جوانان پیرو خط امام را با ۱۸عضو راهاندازی کردیم. بعد از مدتی برای آموزش بیشتر مداحی نزد اساتید بزرگوارم آقایان مَحرَم و محمدنیا رفتم. بعد از آن جلسات جلساتی مانند دعای کمیل و ندبه انجمن اسلامی را برگزار میکردیم. همچنین برای انجمن اسلامی اصناف مشهد برنامه داشتم که همه آنها به لطف خدا و برکت نام سیدالشهدا بود.در تمام مدت دفاعمقدس در جبهه حضور داشتم و در آنجا نیز برای رزمندگان مداحی میکردم. در آن دوران با سایر رزمندگان دور هم جمع میشدیم و دعای ندبه، توسل و کمیل میخواندیم. ماه محرم هم که میشد توسل و سینهزنی میکردیم. جنگ که تمام شد در شهر و محله جلسات آموزشی تشکیل دادیم. در آن جلسات خدمت آقایان خوشچهره، ثابت، اکبرزاده و مرحوم حاج آقای موید بودم. درحال حاضرهم در محضر اساتیدی چون حاج آقای شفق، رسایی و ذوقیان هستم و به فرهنگ حسینی خدمت میکنم.
ماجرای مدیحه سرایی در حرم مطهر رضوی چه بود؟
از سال ۱۳۷۰ با برنامه زیارتنامه خواندن وارد حرم مطهر رضوی شدم. آن زمان برای دربانی ثبتنام کردم و خوشبختانه پذیرفته شدم. زمانی که مشغول خدمت شدم دیدم یک مداح یک گوشهای میایستاد میخواند و بقیه جارو میکردند گفتم چرا فقط یک نفر میخواند همه با هم بخوانیم و این همخوانی را حرم راه انداختم. بعد از آن گروه سرودی به نام «گروه همخوانی آستان قدس رضوی» راهاندازی کردم که ۲۰ سال تمام مناسبات آستان قدس رضوی را با همین گروه سرود پوشش میدادیم. یکی از برنامههایی که خیلی معروف شد، دعای مخصوص تحویل سال است. خلاصه آنکه این گروهی که دربانهای حرم مطهر راه انداختند، معروف شد و باعث شد که کشیکهای دیگر هم تشویق شوند. به لطف خدا و عنایت امام رضا(ع) از سال ۷۱ تاکنون خطبههای عاشورای حرم و شام غریبان شهادت امام رضا(ع) را میخوانم. قرائت این خطبهها نیز به صورت همخوانی است. علاوه براین از همان زمان تاکنون مراسم شمعگردانی با من بوده است. من همه این توفیقات را لطف امام رضا(ع) میدانم. البته لطف دوستانی چون آقایان شیخپور و رضایی نیز در آغاز و ادامه توفیق خدمت بیتأثیر نبوده است.یکی دیگر ازکارهایی که درحرم انجام دادیم، قرائت زیارت بعد از نماز است.همچنین قرائت زیارت امینا...،جامعه کبیره و دیگر برنامههای دعا را با مدیریت آقای رضایی راه انداختیم و شکر خدا با تدارک برنامههای متنوع برای زائران امام رضا (ع) با استقبال خوب مردم به خصوص نمازگزاران مواجه شد.
چه شد که یکی از مدیحه سرایی های شما درباره امام رضا (ع) تا این اندازه مشهور شده است؟
۳۰ سال است که در حرم مدیحهسرایی میکنم. هر سال هم سعی کردم از شعر و آهنگ جدیدی استفاده کنم که با سال قبل متفاوت باشد. گاهی شعر را عوض میکنم و گاهی ملودی را و بعضی وقتها باید به روز باشیم. اما یکی از مدیحههایی که خیلی علاقهدارم و بینالمللی شده «ای صفای قلب زارم» است. در سالهای اخیر که به لبنان رفته بودم، دیدم این شعر را که به فارسی است، لبنانیها هم میخواندند. مداح عربزبان که در آن جمع حاضر بود گفت این آقا که میهمان ماست، مداح حرم امام رضا(ع) است و برای آنها ای صفای قلب زارم را خواند. بعد از من دعوت کردند و همان جا آن شعر را خواندم. در همان سفر و در ضاحیه لبنان به منزل یکی از شهدای حزبا... لبنان رفتم. آقایی از مداحان لبنانی آنجا حضور داشت که مرا شناخت و خواست همین قطعه را برای آنها بخوانم. وقتی خواندم و مجلس تمام شد، مادر شهید با حالی گریان به مداح لبنانی گفت به این مداح مشهدی بگویید سه ماه پیش دخترم خواب دیده که اینجا مجلسی برپاست و یک نفر از حرم امام رضا آمده و دارد برای امام رضا روضه میخواند؛ این آمدن شما را ما از سه ماه پیش خبر داشتیم. مردم امام رضا(ع) را دوست دارند و هر کس که به اهل بیت وصل باشد به همین واسطه او را دوست دارد. پس اگر کاری کنیم که از اهل بیت جدا شوند، ما مقصریم. آنها دست ما را گرفتهاند و ما نباید رها کنیم. باید سعی کنیم در مسیر اهل بیت باشیم؛ در مسیر آنها قدم برداریم و خودمان را متخلق به اخلاق اهل بیت کنیم. اینگونه نباشم من که نام مداح اهل بیت را یدک میکشم، داخل مجلس مدح اهل بیت(ع) به گونهای باشم و بیرون به شکل دیگری.
و خاطرهای از خدمت به فرهنگ رضوی... .
سرودی به نام «یا علی مولا» بود که توسط یک گروه هشت نفره از اعضای جلسه انصارالزهرای فلکه ۱۷ شهریور اجرا میشد. این سرود در بین مردم بازخورد عجیبی داشت. مرحوم آیتا... واعظطبسی، تولیت آستان قدس رضوی ما را صدا زدند و گفتند شما امروز دل امامرضا(ع) را شاد کردید، من هم میخواهم دل شما را شاد کنم. هرچه میخواهید بگویید. گفتم این بچههای ما دربان نیستند، خدمت میخواهند. همانجا شش حکم دربانی دادند واعضای آن گروه دربان حرم شدند. معتقدم در تمام این مدت امامرضا(ع) نوکرپروری کردند.
شغلم در و پنجرهسازی است
بهعنوان مداح اهلبیت(ع) و خادم امامرضا(ع) معتقدم باید طوری زندگی کنم که سرمشق دیگران باشم. فامیل من میگویند این آقا خادم حرم و مداح امامرضا(ع) است، پس اگر خطایی از من سر بزند گناهم سنگینتر است، چون پای اهلبیت(ع) در میان است. من بهعنوان مداح و خادم امامرضا(ع) باید سعی کنم از دیگران وارستهتر باشم. طوری باشم که الگو قرار بگیرم. بههمیندلیل سعی کرده ام برای خانواده، عروس و داماد به گونهای باشم که از من راضی باشند. وضعیت زندگی من خیلی عادی است و در منطقهای معمولی زندگی میکنم. برای من مهم این است که به مردم خدمت کنم. در محله پنجتن و نزدیکی منزل ما مسجد قمر بنیهاشم(ع) قرار دارد. همه هدف من خدمترسانی به مردم از آن مسجد است. درآن مسجد تجربه هایم را در اختیار مردم قرار میدهم. برای مردم منطقه کار فرهنگی میکنم. در همه مناسبتهای مذهبی برنامه داریم. چون مردم منطقه محروم هستند و توانایی مالی خاصی ندارند تلاش میکنیم در برنامه های مذهبی طرح اطعام و پذیرایی داشته باشیم. من باور دارم که برای موثر بودن در زندگی مردم باید رفتار و گفتارم یکی باشد.یک خاطره ای تعریف کنم که نشان از محبت مردم به امامرضا(ع) دارد. در یکی از سفرها به استان مازندران اتفاق جالبی برای من رخ داد. درشهرساری که آن روزها بسیار گرم بود به همراه خانواده و مادر و خواهرم مسافر بودیم. برای تهیه نان به یک نانوایی مراجعه کردم. دو نان باکیفیت و بزرگ روی دیوار بود. گفتم از آن نانها نمیشود به من بدهید؟ گفت آنها مال شاطر است.گفتم من پولش رامیدهم، به شاطر بگویید دوتا نان دیگردرست کند.شاطر ازپشت آمدوگفت شما زیارتنامهخوان حرمی؟ گفتم: بله. گفت: بهبه خوشآمدید، نانوایی ما را بابرکت کردید، لطف آن آقا تنها دادن آن نانها نبود، ما را مهمان آب خنکی کرد و دعوتی هم بهعملآورد. همه اینها به برکت وجود امامرضا(ع)است. مثلا بعضیها میگویند ما امینا... شما را در حرم خیلی دوست داریم. حرم معنویت خاص خودش را دارد و دعا هم که درحرم خوانده میشود معنویتش دوبرابرمیشود.شایداگر این امینا... جای دیگر خوانده شود، آنقدر جذابیت نداشته باشد اما این فضای حرم است که باعث میشود این جذابیت دوبرابر شود و اینها همه لطف حضرترضا(ع)است. دل زائر به ضریح وصل میشود،به ولایت، به خود آقا امامرضا(ع)، اینها برکت زندگی من است.حرفه وشغل من مداحی وروضهخوانی نیست.من برای دلم میخوانم.مداحی عشق من است. اگرجایی رفتم مداحی وکسی هدیهای داد رد نمیکنم اما شغلم نیست. وظیفه خودم میدانم. شغل و کارم درو پنجرهسازی است والان هم بچهها هم در همین حرفه هستند.