فرآیند زودهنگام انتخاب نهمین رئیسجمهور کشور، شرایطی را فراهم کرده است که فرازونشیبهای انتخاباتی نیز زودتر از موعد اعلامی آغاز شده، شاهد انتقادات تندوتیز و مشاجرات حزبی باشیم تا حدی که تخریب رقبا از گعدههای دوستانه و جلسات غیررسمی به شبکههای اجتماعی و مردم رسیده است، البته در بزنگاههای انتخاباتی و زدوخوردهای تبلیغاتی برای حذف رقبا همواره توصیهکنندگانی برای یادآوری رعایت مسائل اخلاقی و وحدت جامعه بودند. رهبر معظم انقلاب اینبار نیز مثل همیشه نامزدهای حاضر در عرصه انتخابات ریاستجمهوری را مورد خطاب قرار داده و خاطرنشان کردند: «در این حرکت عظیمی که انجام میگیرد و در رقابتهای پیش روی انتخابات بین نامزدها باید اخلاق حاکم باشد. بدگویی کردن، تهمتزدن و لجنپراکنی کردن کمکی به پیشرفت کارها نمیکند و به آبروی ملی هم لطمه میزند.»
آیتا...خامنهای با بیان اینکه صحنه انتخابات صحنه عزت،حماسه ورقابت برای خدمت است؛نه صحنه کشاکش برای بهدست آوردن قدرت گفتند: برادرانی که وارد میدان رقابت انتخابات میشوند، این نکته را بهعنوان یک وظیفه بدانند؛ خداوند نیز دلها را هدایت خواهد کرد و به بهترین گزینه انشاءا... رأی خواهند داد و یک رئیسجمهور شایسته برای ملت ایران تعیین خواهد شد.» تبیین فرمایشات معظم له دلالت بر این امر مهم دارد که رهبر معظم رهبری کاندیداها و حامیان آنها را از بدگویی نهی کردند اما شواهد موجود حکایت از این واقعیت تلخ دارد که این مطالبه بحق رهبر معظم انقلاب از سوی برخی جریانها نادیده گرفته شده و شاهد سیاهنمایی و وارونه جلوه دادن برخی از حقایق هستیم، رفتاری که فرامتن آن باید مورد توجه رأیدهندگان باشد و ملت فهیم ایران باید از همین روزها اخبار انتخابات را رصد کرده و این اصل را مورد توجه قرار دهند که کدام کاندیدا و جریانی برای دستیابی به قدرت و به زیر کشیدن رقیب حاضر است از هر خط قرمزی عبور کرده و از هر ابزاری برای تخریب دیگران استفاده کند، زیرا در این صورت میتوان به این اطمینان خاطر رسید که هرکدام از نامزدها و حامیانشان پس از تصدی مسئولیت تا چه حد به قانون و وعدههایشان پایبند هستند.
الزامات مطالبهگری از نگاه رهبر انقلاب
دستهای پشت پردهای که در نقش گردانندگان صحنههای انتخاباتی وارد عمل شدهاند،بعضا با غفلت از مبانی اخلاق و تقوای سیاسی و همچنین عدم اصالتبخشی به حفظ شأنیت و شخصیت نظام اطلاعاتی، اقدام به افشای مواردی در کف فضای مجازی و افکار عمومی میکنند که نتیجه آن دلسردی از انقلاب اسلامی و مسئولانی است که در طول این ۴۵ سال با مجاهدت خود درخت تناور نظام را بارور کردهاند و حالا همه زحمات این اشخاص مخلص به دلیل بیتقوایی برخی تشنگان قدرت به مسلخ میرود در حالی که مسأله مطالبهگری و پرچمداری جریان انقلاب از این حق همواره مورد توجه قرار گرفته است تا مسئولان بدانند که در محکمه مردم هستند و افعال و اقوال آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد. در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، مطالبهگری میتواند مسائل اساسی انقلاب و آنچه مصلحت کشور است را به افکار عمومی منتقل کند و تصمیمگیری در حوزههای اصلی کشور را موکول به خواست عموم مردم و خلاقیت اصناف و اقشار مختلفی چون دانشجویان کند. به عقیده معظم له مسأله مطالبهگری از برکات انقلاب اسلامی و در هسته منظومه فکری امام خمینی(ره) بوده است. انقلاب اسلامی بود که توانست مسائل سیاسی را برای عموم مردم مهم و حائز اهمیت قلمداد کند تا حدی که هر فرد در کشور خود را واجد اظهار نظر سیاسی، سوای از درست و غلط بودن اظهارنظرها بداند. مطالبهگری، متضمن آرمانخواهی و پیگیری مسائلی است که در بردارنده استقلال، جمهوریت، عدالت، رفع فساد و ...است بنابراین مسئولان نیز موظف هستند این مطالبات را در اولویت بررسی و رفع و رجوع قراردهند. از نکات مهم فرمایشات رهبری در حوزه مطالبهگری این است که مطالبهگری تند و همراه با بدگویی نباشد. خوی مطالبه با اعتراض همراه است و قاعدتا مستلزم سطحی از ناراحتی و خشونت است اما هنگامی که این اعتراض تبدیل به خشونت کلامی، تندخویی و پرخاشگری شود، میتواند مسیر مطالبه را منحرف کرده و وارد فضای دعوا و درگیریهای میان افراد و گروهها کند. همچنین از تأکیدات مؤکد ایشان این است که مطالبهگری طوری نباشد که اعتراض و پرخاش به اصل نظام اسلامی قلمداد شود و متعاقبا دشمن بتواند بر موج این مطالبهگریها سوار شده، خواستههای بحق مردم را به خشونت تبدیل کند و مطالبهگری را از عملی مقدس در راه تحقق آرمانها و اهداف، به سمت اهداف نامبارک دشمنان کشور ازقبیل تفرقه وچنددستگی وهرج ومرج سوق دهد.مطالبهگری میتواند علاوه بر پیگیری مشکلات عمومی کشورونظارت دیدهبانهای عمومی ازاقشار واصناف مختلف مقوم جمهوریت درنظام اسلامی باشد.این قبیل نظارتهای عمومی میتوانند شمایل مردمسالاری دینی را با حضور مردم در صحنههای اصلی خواستن و پیگیری مشکلات و تحقق آرمانها و اهداف نشان دهد؛ چرا که یکی از تفاوتهای اصلی میان دموکراسیهای مرسوم غربی و مردمسالاری مدنظر گفتمان انقلاب اسلامی، بودن مردم در میدانها و عرصههاست و انقلاب اسلامی این حضور را محدود در انتخابات و رأیگیریهای مرسوم نکرده است و به این ترتیب نقش مردم در سیاستورزی کشور افزایش مییابد. از سوی دیگر شفافیت، از اصول حکمرانی مدنظر رهبری انقلاب است. ایشان به نقل از امیرالمؤمنین علی(ع) معتقد هستند که امور حکمرانی در همه امور، الا مسائل جنگی، باید شفاف و مشخص باشد. شفافیت میتواند در فعال ساختن هستههای مردمی در امر مهم نظارت کمک و مردم را وارد عرصه نظردهی ونظرخواهی درامورحکمرانی کشورکند.حالا با عنایت به تاکیدات مقام معظم رهبری درخصوص اهمیت توجه به اصل مطالبهگری شرایط امروز را با اصل این مضمون مهم مقایسه میکنیم تا شاید در پاسخ به این موارد بتوان نقش مسموم برخی افشاگریها با کلیدواژه شفافیت را بیان کرد؛ اصل شفافیت و مطالبهگری چه ارتباطی با افشاگریهای بیقاعده و بیضابطه این روزها و سالها داشته است؟ آیا افشاگریهای این چنینی میتواند به پاسخگو کردن مسئولان در قبال مردم کمک کند؟ اصلا موارد افشاگری در حوزه مسائل حکمرانی و حکومتداری است؟ اینگونه افشاگریها لزوما به معنی مطالبهگری است یا مسألهای است که میتواند ذیل شفافیت قرارگیرد؟ مروری بر تحرکات انتخاباتی این روزها موید این مطلب است که بخش اعظمی از افشاگریها با اهداف خاص سیاسی افراد و زدن برخی نهادها صورت میگیرد و هدف غایی طراحان آن، بدنامی و بیآبرویی افراد یا گروههای خاص است و این افشاگریها هرگز با هدف شفافیت امور و آگاهسازی مردم از مسائل کشور، موکول کردن تصمیمگیریها به خواست عمومی مردم و به رسمیت شناختن جمهور مردم در مسائل کشور نیست و کمکی به تحقق اهداف و آرمانهای اساسی کشور و انصراف مسئولان از ارتکاب به فساد نمیکند؛ از همین رو آنچه بیش از هر مولفه دیگری باید مورد توجه باشد این است که نهادهای نظارتی در سطوح مختلف باید تمهیدات قانونی شفافی را برای جلوگیری از تهدید، تنش، بداخلاقیهای تبلیغاتی و مواردی از این دست که متاسفانه به وفور هم یافت میشود، در نظر بگیرند تا کاندیداها و حامیان آنها با در نظر گرفتن مصالح کلی نظام در مسیر قانون رفتار کرده و متوجه این موضوع باشند که بیتوجهی به قانون و تخریب نامزدها ممکن است هزینههای غیرقابل جبرانی را برای آنها داشته و منجر به حذف آنها از رقابتهای انتخاباتی شود.
حرکت در مسیر تخریب رقبا به نام شفافیت
یکی از مشکلاتی که در این مقاطع زمانی خودنمایی میکند این است که برخی با نقاب شفافیت میخواهند همه مرزهای اخلاقی را درنوردیده و فرصت ارزیابی و انتخاب را از مردم و کاندیداها سلب کنند. افشاگریهایی که طی ماهها و روزهای منتهی به انتخابات صورت میگیرد، قابلیت این را دارد که زمینه اعتراض و خشونت در جامعه را فراهم کند و برخی از این اقدامات به قدری مورد استقبال معاندان قرار میگیرد که آنها، این دست مطالب را دستمایه گزارشهای جعلی و دروغین خود کرده و متاسفانه اسباب لازم برای بیآبرو شدن افراد و بعضا دستگاهها و نهادهای قانونی و انقلابی را ایجاد میکنند و در نهایت میبینیم که عوارض ناشی از این افشاگریهای غیرقانونی به اعتماد مردمی خدشه وارد کرده و اصل مشارکت در انتخابات را که از توصیههای اکید مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام است را تحتالشعاع قرار میدهد. بدون تردید رفع فساد و افزایش کارایی مسئولان و نهادها یکی از مهمترین خواستههای همه اقشار است اما دقیقا در بزنگاه انتخابات که یکی از مهمترین میدانها برای آزمون مردمسالاری است، هیاهویی درخصوص فلان فساد یا اقدامات مخرب فلان کاندیدا بلند میشود و این هجمهها، سوالات زیادی را درخصوص فساد و ناکارآمدی به اذهان مردم وارد و آنها را نسبت به افراد و نهادهای نظارتی بدبین میکند و نتیجه آن در ناامیدی مردم و سلب اعتماد آنها نسبت به برخی گروهها مشاهده میشود، البته طرح این مطالب نافی، اهمیت شفافسازی نیست و میتوان گفت که افشاگری جزءلاینفکی از نظامی است که خواستار ایفای نقش مردم در صحنههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده و از ابتدای انقلاب درصدد ترویج گفتمان مردمنهاد بوده است اما نباید فراموش کرد که کلیدواژه شفافیت یا مطالبهگری که بعضا با انتشار اسناد محرمانه، شخصی و خانوادگی کاندیداها یا حامیان محوری آنها از سوی برخی افراد و پروژهبگیران مجازی مطرح میشود، هیچ سنخیتی با اصل مطالبهگری ندارد و صرفا سخنپراکنی و بیحرمتی با چاشنی تهمت و دروغگویی به اصل نظام است که افکار عمومی را مورد هجمه قرار میدهد.افشاگریهای این روزها که در سالهای اخیر بر بسترهای مجازی چون توییتر و اینستاگرام به اوج رسیدهاست، یک سناریوی آشنا دارد که طی آن پشت پرده برخی اقدامات، تصمیمگیریها و مفاسد نهادهای حاکمیتی عیان میشود و فضا را برای گمانهزنی و تحلیل در اختیار ادمینهای کانالهای تلگرامی و برخی رسانههای غیرهمسو قرار میهد تا سیلی از اتهامات مبهم را متوجه یک شخص یا مجموعه تحت حمایت وی کنند. صرفنظر از آنکه آیا مسکوت ماندن موارد افشا شده، میتوانست در رویه اصلاح قرار گیرد یا خیر؟ آیا بیآبرو کردن افراد، کمکی به کاهش فساد موثر کرده است؟ موارد افشا شده را میتوان مصداق فساد دانست یا نوعی فرافکنی برای رد گم کنی و غبارآلود کردن فضا به نفع کاندیدای رقیب است؟ مضاف بر اینکه افشاگریهای انجام شده آب در آسیاب دشمن ریختن و زمینه بروز بسیاری از بیاخلاقیها و بیتقواییهای سیاسی شده است که شاید تنها عامل وقوع آن نوعی تسویهحساب در جنگ احتمالی قدرت است که از زبان فعالان رسانهای مطرح میشود و نیت اصلی طراحان آن پشت این تریبونها مخفی مانده است. این مسأله وقتی بغرنجتر میشود که میبینیم جریانها و شخصیتهایی وارد این جدال سیاسی شدهاند که جزو السابقون انقلاب اسلامی هستند و در رویدادهای بحرانزای دهههای اخیر کنار یکدیگر صفآرایی کردهاند تا از اصل انقلاب و آرمانهای جمهوری اسلامی پاسداری کنند و در حال حاضر به بهانه انتخابات با کلیدواژه افشاگری به صورت هم پنجه میاندازند و هیچ ابایی از این موضوع ندارند که این اقدامات شنیع، خوراک رسانهای مطلوبی را در اختیار دشمن مشترک همه دلدادگان انقلاب اسلامی گذاشته و تبدیل به حربهای تهدیدآمیز علیه اصل نظام و جبهه انقلاب میشود.