اینها کودکانی هستند که درآن طرف تصویر به درخواست وحمایت والد یا والدین خود، اقدام به تولید چنین پستهایی میکنند اما باید بدانید، اغلب روانشناسان معتقدند کودکبلاگری نوعی ازکودکآزاری است.درواقع، بهرهکشی ازکودکان درعصر حاضر دیگر از کودکان کار گذشته وباظهور فضای مجازی، شاهد کودکبلاگری وکسب درآمد ازاین راه هستیم.درحقیقت هیچ تفاوتی به لحاظ مفهوم بین کودکی که درفضای مجازی با ظاهری شیک فعالیت میکند با کودکی که اصطلاحا سرچهار راه با ظاهری نامناسب کسب درآمد میکند، وجود ندارد و به هر دودسته این کودکان واژه کودککار اطلاق میشود.ملیکا ملکزاده، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی به جامجم میگوید:«کودکانی که در زمینههای مشخص به صورت مستمر دررسانههای اجتماعی فعالیت دارند درگروه بلاگرها قرار میگیرند.کودککار کودکی است که به واسطه مشکلات اقتصادی- فرهنگی یا توسط باند و مافیا به مدت طولانی و مستمر به کار گرفته میشود. تشابه یک کودککار واقعی و یک کودککار مجازی در این نکته است که هردو علیرغم میل باطنی و رضایت خود به کار گرفته شدهاند.»
درآمدزایی با کودکبلاگری
ملکزاده با اشاره به اینکه خیلی ازافراد به اشتباه تصور میکنند کودکآزاری فقط به معنای بدرفتاریهای فیزیکی با کودکان است، میگوید: «کودکآزاری به چهارگونه عاطفی(روانی)، بدنی، جنسی و بیتوجهی دستهبندی میشود. یک کودک که درک و منطق او هنوز به درستی شکل نگرفته، والدین او بدون توجه به این موضوع مهم، جهت کسب منافع شخصی(همچون معروفیت، کسب درآمد و ...) از فعالیتها و جنبههای مختلف زندگی کودک یا در حوزه خاصی برای مثال از مهارتها و توانمندیهای او تولید محتوا میکنند. والدین چنین کودکانی دارای فقر فرهنگی هستند و متاسفانه بعضی از این والدین صرفا به جهت جذب فالوئر یا کسب درآمد بیشتر اقدام به فرزندآوری میکنند. این رفتارها مصداق بارز کودکآزاری روانی است و چنین فعالیتهایی باعث مشکلات هویتی و شخصیتی برای کودک میشود. یعنی در فرآیند شکلگیری هویت کودک، اختلال ایجاد میشود.»
طرز تفکر مادران کودکان بلاگر
جالب است بدانید، اغلب مادران کودکان بلاگر، خود را افرادی روشنفکر میدانند و معتقدند که باید مهارتها و توانمندیهای فرزند خود را به نمایش بگذارند. این روانشناس میگوید:«والدی که از سلامت روان برخوردار باشدازجسم،روان و حریم شخصی کودک خود محافظت میکند و به راحتی کودک خودرابرای رسیدن به مقاصد و جاهطلبیهای خودبه بازی نمیگیرد.مادر آگاه، متناسب با سن وظرفیت کودک خود با او رفتار کرده واطلاعات میدهد؛همچنین به عنوان یک تسهیلگر به طورصحیح کودک خود رادر جهت رسیدن به خودشکوفایی همراهی میکند. مادری که مهارتی ندارد، ازجایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار نیست، مورد غفلت قرار گرفته، به آرزوها وخواستههایش نرسیده واحساس ارزشمندی نداشته است،ممکن است از هویت کودکش به عنوان یک نقاب برای خود استفاده کرده وبه جایگاه اجتماعی واقتصادی مناسب دستیابدوازاین طریق تلاش کندضعف عزتنفس وکاستیهای خودرا جبران کند.پژوهشهایی که دراین باره انجام شده،نشان میدهدکه عوامل زیادی همچون:مشکلات روانشناختی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فرد در این امر دخیل است.»
این مفهوم آزادی نیست
یکی ازویژگیهای کودکان، توانایی فوقالعاده آنهادرتقلید والگوبرداری است.ملکزاده با اشاره به این موضوع میگوید: «همانگونه که کودکان اگر شاهد رفتارهای خشونتآمیز یا محبت و مهربانی باشند، آن را در رفتارشان منعکس میکنند، با مشاهده اشتیاق و تمایل والدین به این شبکهها و همسنوسالان خود که دراین فضا فعالیت دارند، آنها هم از این رفتارها تقلید میکنند اما نکته اینجاست که استفاده و فعالیت در این شبکههای مجازی نیازمند رسیدن به سطح مناسبی ازخودآگاهی وتوانایی مدیریت خود است که در دوران کودکی این اتفاق نمیافتد.درست است که باید به کودکان حق انتخاب وآزادی داده شود اما باید درچارچوب مناسب اتفاق بیفتد. به دلیل همین عدم خودآگاهی وعدم پختگی کودکان،والدین باید در فرآیند فرزندپروری برای فرزندخود حدومرز و چارچوب تعیین کنند. والدینی که ادعا میکنند کودکان به هیچ چارچوبی نیاز ندارند و آزادی صددرصدی به کودکانشان میدهند، سبک تربیتی اشتباهی را پیش گرفته، باعث آسیبدیدگی آنها میشوند.»