به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از اواخر سال۱۴۰۰و با شکایت والدین پسربچهای از مربی فوتبال پسرشان آغاز شد. مادر این بازیکن فوتبال گفت: «چندی قبل پسرم را در یک مدرسه فوتبال در یکی از محلات تهران ثبتنام کردیم. مربی آنجا فردی جوان بود که ادعا میکرد میتواند دانشآموزان را برای حضور در تیمهای معروف آماده کند. او طوری رفتار میکرد که اعتمادمان به او جلب شد. دو روز قبل پسرم با حالی بد از تمرین برگشت.وحشتزده بود و بعد از اینکه با اوصحبت کردیم، متوجه شدیم مربی قصد آزار او را داشته اما وقتی حال پسرم بد شده، او را رها کرده بود. وقتی متوجه نیت شیطانی آقای مربی شدم، با والدین دیگر بازیکنان صحبت کردم و خواستم با فرزندانشان صحبت کنند، شاید آنها هم در دام این مرد گرفتار شدهاند. وقتی راز مربی شیطانصفت فاش شد، بچهها قفل سکوت خود را شکسته و رازی را که در این مدت مخفی کرده بودند، فاش کردند. حالا از مربی فوتبال بهدلیل آزار و اذیت فرزندانمان شکایت داریم.» پس ازاین شکایت وهمزمان با رسیدگی به پرونده، شکایتهای مشابه دیگری علیه مربی فوتبال مطرح شد. با افشای ماجرا، این مرد برای تحقیقات احضار شد اما بهطور مرموزی ناپدید شد.جستوجوها برای دستگیری او ادامه داشت تا اینکه مشخص شد در یکی از شهرهای شمالی کشورمخفی شده است. ماموران با دستور قضایی راهی این شهر شدند و این مربی فوتبال به نام سینا را دستگیر کردند. این درحالی بود که دراین مدت تعداد شکایتهای ثبتشده ازاین مربی به ۹فقره رسیده بود.مرد جوان در تحقیقات منکر آزار پسربچهها شد. در ادامه پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال وبه اتهام این مرد با حضور هشت پسر نوجوان و خانوادهشان رسیدگی شد.درجلسه محاکمه که بهصورت غیرعلنی برگزارشد،متهم و وکیلمدافعش هم حضور داشتند. در ابتدا پسربچهها شکایت خود را مطرح کردند و آقای مربی و وکیلش منکر اتهامات شدند.درپایان قضات دادگاه، مربی جوان را به اعدام محکوم کردند که با اعتراض او، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات دیوان عالی کشور با توجه به اینکه دلیلی مستند بر لواط در پرونده وجود نداشت، حکم اعدام را شکستند تا متهم دوباره محاکمه شود.