در این میان، هوشمصنوعی نیز فضا را تشدید کرده وبا اثرگذاری بیشتربر ساختار مغز انسانها، دراین فضا مداخله و جریانسازی فکری میکند. محققان کالیفرنیا نیز اخیرا طی مطالعهای روی مغز نوجوانان دریافتند استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی در عملکرد بخشی از مغز که مربوط به تصمیمگیری است، اختلال ایجاد میکند.برهمین اساس، دکتر علیرضا چابکرو،پژوهشگرحوزه ارتباطات و رسانه و استاد دانشگاه تهران درگفتوگو با جامجم به بررسی بیشتر شبکههای اجتماعی و هوشمصنوعی و چگونگی اثرگذاری آن بر ابعاد مختلف فردی و اجتماعی انسانها میپردازد.
آقای دکتر، امکانات فضای مجازی چه تاثیراتی در جوانان و نوجوانان دارد؟
باتوجه به اینکه جوانانونوجوانان ازبعد احساسی بالایی برخوردارهستند،برنامهنویسها میتوانندبااستفاده ازامکانات صوتوتصویر، ذهنیت جوانان را دستکاری و اعتیاد ایجاد کنند. درحالحاضر ببینید در طول روز جوانان چقدر به گوشی خود وابسته هستند و به آن معتاد شدهاند! این اعتیاد هیجان، دلخوری، دلسردی، شادی مجازی و قدرت کاذب ایجاد میکند، چراکه ذهن انسان از طریق صوتوتصویر دستکاری شده است.گردانندگان در فضای مجازی صوتوتصویرهایی ایجاد میکنند که مغز فرد را مجبور به ترشح دوپامین میکنند یا بالعکس بازیهایی ساخته میشود که فرد را به افسردگی میکشاند، مانند بازی نهنگآبی که افراد بسیاری بعد از اتمام بازی به افسردگی و سپس به خودکشی رسیدند. درحالحاضر این جریان با کمک هوشمصنوعی یک جهش با تصاعد هندسی ایجاد کرده، یعنی امکان دستکاری بسیاری شدیدتر شده است.
آیا این هیجان ایجادشده میتواند به نتیجه دلخواه گردانندگان شبکههای فوق منتج شود؟
بله، این امکان وجود دارد و روزبهروز این هیولا خود را بیشتر نشان میدهد. درحالحاضر شبکههای مجازی فقط یک ابزار سرگرمی و تبادل اطلاعات نیست، بلکه بستری برای دستکاری مغزی مخاطبین است. این روش از طریق امکانات مختلف این شبکهها، هوشمصنوعی و فضای سهبعدی متاورس انجام میشود.
وابستگی به این شبکهها چگونه شکل میگیرد؟
از راههای مختلف مثلا ایجاد ارتباط مالی با مخاطب خود، شکلگیری هویت از طریق اینستاگرام و تحصیل از طریق شبکههای اجتماعی! درواقع تمام حفرههای زندگی فرد تحت تاثیر این شبکهها قرار گرفته است.
چه کنیم بتوانیم بین فضای مجازی و زندگی واقعی توازن ایجاد کنیم؟
رسانههای نوین مثل رسانههای گذشته نیستند. هرکدام از رسانههای قدیمی مثل تلویزیون، روزنامه، رادیو و ... کارکردشان مشخص بود و فرد نسبت خود را با این رسانهها تنظیم میکرد، اما امروزه رسانههای نوین فقط جنبه رسانهای ندارند. در چنین شرایطی وقتی تمام وجوه زندگی فرد با این فضا درگیر است، فرد کجا باید نسبت خود را با این شبکهها تنظیم کند؟ آیا با این وضعیت میشود از این شبکهها پرهیز کرد؟
پیدایش هوشمصنوعی چه تاثیری بر این فضا گذاشته است؟
با آمدن هوشمصنوعی قدرت تفکر از فرد گرفته شده و پدیدههای انتزاعی مثل آرمان، رویا و تلاش برای بهترشدن که تا چند دهه پیش انسانها را درگیر خود میکرد ازبینبرده است.هوشمصنوعی و بهطورکلی فضای مجازی انسان را در سطح زیستی مثل خوردن، خوابیدن و نفسکشیدن قرار میدهد و این دور باطل دائم در حال گستردهشدن است. تناقضهای محیط سایبری پدیدهای است که ناشی از این فضا ایجاد میشود. درحالحاضر دغدغهها، نگرانیها و اهداف انسانها تحت تاثیر فضای سایبری بسیار سطحی شده و این بسیار خطرناک است. تکنولوژی نوین برای حفظ طرفداران خود باید انسانها را در سطح نگهدارد و برای اینکه آنها خسته نشوند نیز تنوع ایجاد میکند و دائم از رنگی به رنگی دیگر درمیآید. در چنین شرایطی مفاهیم ارزشی، نگرشی، عرفی و اخلاقی رنگ میبازد و شکل دیگری پیدا میکند و دیگر فضای مجازی است که تاریخ را برای جوانان و نوجوانان مینویسد. تاثیرات فضای مجازی این روزها بر تمامی ساختار انسانها اثرگذار است. برای مثال صدا میتواند ساختار فیزیولوژی فرد را طوری تغییر دهد که خطر را احساس نکند. فقط یک آیکون صدا تا این حد میتواند به نورونها و مراکز مغزی نفوذ پیدا کند که فرد از تحلیل بازبماند.
نقش دولتها و مراکز دانشگاهی در کنترل این فضا چیست؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به این دو پرسش پاسخ داد.اینکه چگونه است که انسانهااکنون با وجود تجهیزات بسیار در زندگی شاد نیستند؟ چرا فرد تعریفی از خود ندارد؟ اینها مسائلی است که دانشگاهها و مراکز علمی درحالحاضر اصلا به آن توجه نمیکنند و قریب اساتید ما به این موضوعات نمیپردازند، چراکه خودشان تحت تاثیر سطحینگری ناشی از فضای مجازی هستند. درحالیکه وقتی کار از کار بگذرد و افراد در این فضا غرق شوند دیگر چارهاندیشی فایدهای ندارد. دولتها و مسئولان تا پیش از وقوع تبعات بیشتر فضای مجازی باید راهی را برای این رودخانه وحشی باز کنند، چراکه دانشگاهها و مراکز علمی کارشان همین است.