رسانهها و فعالان سیاسی نیز از تمام ظرفیت و توان خویش استفاده کردند تا با نقد برنامهها، بررسی کارنامه کاندیداهای انتخابات و شفافکردن رویکردهای هرکدام از آنها، افکار عمومی را مهیای رأی دادن به نامزد اصلح کنند تا امورات کشور در چهار سال آتی ــ که اثراتش تا مدتها بر کشور باقی میماند ــ به بهترین فرد و دیدگاه سپرده شود. به نظر میرسد حالا نوبت ما ملت است تا همچون ۴۵سال گذشته با حضور بهموقع در صحنه، شرایطی را فراهم کنیم تا سرنوشت کشور عزیزمان ایران به بهترین نحو رقم خورده و ضمن اجرای رکن مهم مردمسالاری دینی، با مشارکت گسترده در انتخابات یکشکست دیگر را به جبهه دشمنان قسمخورده ایران سربلند تحمیل کنیم و این پیام مهم را برای چندمین بار به آنها یادآوری کنیم که ملت ایران هیچگاه منافع ملی خود را فدای مصالح حزبی و سیاسی نکرده و زمینه خوشنودی ضدانقلاب را فراهم نمیکند.
مؤلفههای نامزد اصلح از نگاه رهبر معظم انقلاب
نقش محوری کشور در تحولات غرب آسیا، ارتقای جایگاه شاخص ایران درعرصه بینالملل، مقابله با تحریمهای ظالمانه آمریکا و متحدانش علیه ملت ایران، لزوم دفاع از آرمانهای کشور درمقابل هجمهها وفشارهای گسترده، ایجاد همگرایی بین اقشار مختلف جامعه، پرهیز از بزرگنمایی اختلافات داخلی و تقویت اتحاد و انسجام در برابر دشمنان این کشور ازجمله مواردی است که حضور باشکوه در انتخابات را میطلبد تا مصداقی از اجرای مطالبه رهبر معظم انقلاب در فرمایشات اخیرشان در جمع هزار نفر از هموطنانمان باشد که فرمودند: «هر گاه میزان مشارکت در انتخابات کم بوده، زبان ملامت دشمنان علیه جمهوری اسلامی بلند شده و هر وقت میزان مشارکت در انتخابات بالا بوده است، زبان بدگویان کوتاه شده و نتوانستند ملامت و شادی کنند»؛ بنابراین مشارکت بالا در انتخابات میتواند ضمن مشروعیتبخشی به انقلاب و نظام، ناامیدی را به اردوگاه دشمن ــ که مترصد ضربهزدن به آرمانهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است ــ منتقل کند.حضرت آیتا... خامنهای دردیداری که به مناسبت عید سعید غدیر با اقشار مختلف مردم داشتند ضمن تبیین ویژگیهای کاندیدای اصلح، اعتقاد قلبی و واقعی به مبانی انقلاب و نظام، کارآمدی، بهرهمندی از عناصر و همکاران خوب و استفاده از ظرفیتهای کشور را از جمله موارد مهم در رأیدادن به نامزد شایسته دانستند و با تاکید بر چشم ندوختن به بیگانگان از این دیدگاه توهمی که همه راههای پیشرفت از آمریکا میگذرد نیز انتقاد کرده و توصیههایی را خطاب به مردم و کاندیداها فرمودند تا با حضور در سیاست و انتخابات، به تحقق شعار «ایران قوی و سرافراز» کمک کنند و اطرافیان و کارگزاران خود را از کسانی انتخاب نکنند که دلبسته آمریکا باشد و تصور کند بدون لطف آمریکا نمیشود قدم از قدم برداشت. تجارب تاریخی متعددی وجود دارد تا بر این فرمایش صریح و صحیح رهبری صحه گذاشته و نشان دهد آمریکا با رویکرد استکباریاش، مصائب زیادی را به ملتهای منطقه بهخصوص ایران اسلامی تحمیل کرده و با شیوههای استعماری، منابع ما را غارت کرده و خسارات زیادی به جای گذاشته است. پس عجیب نیست که در ادبیات بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران به عنوان شیطان بزرگ معرفی شده و رهبر انقلاب نیز همواره بر بدعهدی این دولت استکباری که در میان ملتهای مظلوم جهان بهعنوان دولتی منفور شناخته شده است، تاکید دارند.
زخم وعدههای آمریکایی برتاریخ ملتها
البته این اولین بار نیست که رهبر انقلاب به مسأله بیاعتمادی به آمریکا پرداخته و مسئولان را نسبت به تبعات این اقبال یکطرفه زنهار و آگاهی دادهاند؛ بعد از توافقات برجام، رهبر معظم انقلاب فرمودند «من به این گفتوگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشته ما نشان میدهد گفتوگو در منطق حضرات آمریکایی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یکراهحل منطقی دست پیدا کنیم؛ منظورشان از گفتوگو این نیست، منظورشان از گفتوگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید!» نگاهی به عملکرد سیاستِ خارجی آمریکا در هر دوره، مُهر تأییدی بر سخنان معظمله وگویای این واقعیت است که سکانداران کاخ سفید فارغ از حزب دموکرات یا جمهوریخواه صرفا یک سیاست و استراتژی کلان را دنبال میکنند و آن راهبرد دستاندازی به منافع ملی ملتهای مختلف بدون در نظر گرفتن حق و حقوق آنهاست. البته این بیاعتمادی منحصر به کشور ما نیست و زخم تکیه بر وعدههای آمریکاییها بر پیکر تاریخ ملتهای دیگر نیز نشسته است و حتی خود آمریکاییها نیز به آن اذعان دارند؛ اتفاقات رخ داده در افغانستان، اوکراین، لیبی، مصر و ... دلیلی بر این مدعاست. فهرست اقدامات ضد ایرانی آمریکا در ایران کم نیست؛ از ماجرای کودتای ۲۸ مرداد و مخالفت با اراده ایرانیان برای به دست آوردن حکومتی دمکراتیک و همچنین از دشمنیهای دیرینه با ملت ایران، تحریمها، هدف قرار دادن هواپیمای غیرنظامی ایران در خلیجفارس، حمایت از صدام در طول هشت سال جنگ تحمیلی و پشتیبانی از اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای کشورمان بخشی از این توطئههای دیرینه است که عدم وفای به عهد نیز به آن افزوده شد و سیاهه خیانت آمریکا به ملت ایران را به اوج رساند.درجریان اشغال افغانستان و جنگ آمریکا علیه طالبان و بعد از آن روی کار آمدن دولت جدید افغانستان، دولت اصلاحات عالیترین میزان همکاری را با مسئولان آمریکایی موجود در منطقه داشت و مذاکراتی در سطوح بالای وزارتخارجه نیز میان دو طرف صورت گرفت و همواره این خوشخیالی از سوی مسئولان این دولت وجود داشت که مشکلات ایران و آمریکا حل خواهد شد اما با این حال در همان سال ایران در زمره «محور شرارت» قرار گرفت و با وجود همکاری ایران با آمریکا در عراق نیز، آمریکا نام گروهک تروریستی منافقین را از فهرست گروههای تروریستی بیرون آورد تا نشان دهد چندان هم قدردان همکاریهای منطقهای ایران نیست و باز هم با همان زبان تهدید هر روز بیان میکرد و میکند که تمام گزینهها از جمله حمله نظامی روی میز است.موضع آمریکا در سال ۲۰۰۳ و در گفتوگوی هستهای ایران با گروه ۱+۵ که در نهایت به امضای بیانیه تهران و تعلیق غنیسازی برای دریافت سوخت ۲۰ درصد منجر شد، نشان داد نمیتوان به این کشور وحتی کشورهای اروپایی که تضمین داده بودند سوخت مورد نیاز برای رآکتور تحقیقاتی تهران را در اختیار ایران میگذارند، اعتماد کرد.درهمان سال بود که ایران برای نشاندادن حسننیت خود فعالیتهای غنیسازی را تعلیق کرد اما با هیچ پاسخ مثبتی از سوی آمریکا و متحدانش روبهرو نشد و در ماهیت هیچکدام از تحریمها نیز تغییری بهوجودنیامد؛ حتی غربیها پس از نامه ایران به آژانس انرژی اتمی برای آغازمجدد فعالیتها، نامهای به ایران نوشتند و این اقدام داوطلبانه را، نقض یک موافقتنامه خواندند؛ روندی که همچنان نیز ادامه دارد و آمریکا باوجود مذاکرات متعدد درسطوح مختلف با نمایندگان ایرانی،ازتوافق برجام خارج شدوتوقع داشت تا ایران تعهداتش رابه انجامبرساند.این توافقنامه نیمبند بههیچوجه نتوانست ضمانت اجراییشدن تعهدات طرفهای غربی را تضمین کند، حال آنکه بایدن درنطق انتخاباتیاش وعده بازگشت به برجام را داد، اما هیچ گامی در این زمینه برنداشت و هفتههای گذشته نیز تروئیکای اروپایی در اقدامی مغرضانه بیانیهای را علیه فعالیت صلحآمیز هستهای ایران صادر کردند تا عمق بدعهدی و دشمنی خود را با اصل نظام و پیشرفت ملت ایران ابراز کنند.
تاکتیک آمریکا برای ممانعت از افول
آمریکا با تشدید اقدامات غیرقانونی خود و نقض معاهدات بینالمللی و دوجانبه و بیتوجهی به تعهداتش میخواهد از افول هژمونی یکجانبهگرایانهاش جلوگیری کرده و قوانین بینالمللی را به نفع منافع خود مصادره کند؛ اقدامی که متاسفانه با سکوت جامعه جهانی مواجه شده وزمینه گستاخی بیش از پیش آمریکا را فراهم کرده است، اما این اقدامات افراطی با افشای نقش کاخسفید توسط ایران به بنبست رسید و یک نفرت جهانی ازجنایاتی که صهیونیستها با پشتیبانی آمریکا در فلسطین انجام میدهند ایجاد شد. این رویه باید توسط ملت هوشیار ایرانی دنبال شده و چهره واقعی آمریکا عیان گردد و مردم باید به سیاستهایی که سعی دارند آمریکا را ناجی و حلال مشکلات قلمداد کنند، نه بلند بگویند و رای اعتماد خود را به جریانی بدهند که ظرفیتهای داخلی را برای اعتلای ایران مغتنم شمرده و نقاب از چهره مزورانه آمریکا که برنامههای زیادی را برای ایرانهراسی انجام داده و تدارک دیده است، بردارند. بدون تردید توجه به توصیههای روشنگرانه رهبر انقلاب میتواند اداره دولت را به نامزدی بسپارد که سرافرازی ایران مهمترین خطمشی وی است و اظهاراتش بهجای ضریبدادن به غرب، احیای ظرفیتها و قابلیتهای ایرانی است.