با این وصف، مسأله و مشکل اصلی کسانی که مردد هستند و پای صندوقهای رأی نمیآیند، بیان مشکلات و سیاهنماییها و رویآوردن به دوقطبیسازیهای کاذب نیست، چون بسیاری از افراد جامعه ما نسبت به مسائل و معضلات کشور وقوف دارند، مشکلات را میشناسند، نسبت به قوت و ضعفها هم آشنایی کامل دارند و ناامیدی از برطرفشدن این موانع و چالشهاست که موجب شده آنها با صندوقها قهر کنند و در دورههای برگزاری انتخابات مشارکت نداشته باشند.معتقدم مسأله اصلی در امر مشارکت، تولید امید و نشاط در جامعه است.به عبارت دیگر اگر جریانات، گروههای سیاسی و اشخاص میخواهند مردم را به مشارکت و حضور در پای صندوقهای رأی دعوت کنند، باید به جامعه امید بدهند؛ بنابراین کسانی که سیاهنمایی میکنند و بهطور مداوم از برطرفنشدن مشکلات حرف میزنند و بهنوعی تحقق هر اتفاق مثبتی در کشور را با روی کار آمدن نامزد رقیب امکانناپذیر تلقی میکنند، باید بدانند که این رویکرد باعث نخواهد شد که امیدی به روحیه جامعه تزریق شود و بهطور طبیعی این رویه باعث خواهد شد که مردم ناامیدتر شوند و این مسأله بهطور حتم باعث آسیبرساندن به کلیت انتخابات خواهد شد.بر این باورم که بخشی از ناامیدیهای شهروندان از مشارکت در امر انتخابات و قهر با صندوقهای رأی، ناشی از پمپاژ وسیع سیاهنمایی و ترویج یأس درجامعه درسالهای متمادی به واسطه عملکرد جریانهای سیاسی است.نامزدها و ستادهای انتخاباتی آنهاوهمچنین جامعه طرفداران،زمانی بهعنوان افراد متعهدومسئولیتپذیرشناخته میشوندکه اگر مشکلی مطرح میکنند،برای آن راهحل وبرنامهای ارائه بدهند؛وگرنه اگر بناباشدفهرستی بلندبالاازمشکلات کشورکه بعضا بزرگنمایی میشود و حتی بخش عمده آنهامسأله مهم کشور نیست،مطرح شود، بدون اینکه هیچ راهحلی برای برونرفت از آن ارائه شود، طبعا موجب ناامیدی مردم میشود و جامعه را از مشارکت بازمیدارد.