اباعبدا... سختترین و تلخترین صحنههای بشریت را رقم زد و با خون خود آن را امضا کرد، ولی به ما مهمترین درسها را داد. درسهایی از جنس جوانمردی؛ شجاعت و تسلیمنشدن در برابر ظلم و ظالم. امامحسین(ع) به ما نقشه داد؛ نقشه رسیدن به سعادت، به ما هدف داد؛ به مافهماند که هدف، زندگی ومرگ باعزت است وذلت گرچه تو رارهایی دهد اما ازتوهیچ جوهرهای در این جهان فانی باقی نمیگذارد. تو با مرگ باعزت قهرمان میشوی نه با زندگی پرذلت. این درسها و صحنهها در ذهن افراد زیادی چراغی روشن کرد و روزنه امیدی باز کرد برای زندگی عزتمندانه. امروز میخواهیم در تاریخ سراغ افراد و نهضتهایی برویم که بهنوعی ادامه روز عاشورا بودند و هستند. آری، روز عاشورا هنوز به پایان نرسیده... .
نهضت اول: استعمار یا استقلال؟
سالها پیش بریتانیای کبیر یا همان انگلستان امروزی خودمان با کشف مسیرهای دریایی و رسیدن به این طرف کره زمین، دستهای حریصش رابه سمت ممالک شرقی درازوچپاولگری راآغازکرد.سهم زیادی ازپیشرفت نجومی سرزمینهای غربی و کمتر توسعهیافتگی کشورهای شرقی بهدلیل همین غارتهای پیاپی آنها در سالهای دور بود وگرنه تا قبل آن، همه ما از وضع و اوضاع تاریک اروپا در سالهای قرونوسطا باخبریم... (داغ دلم تازه شد!)هندوستان از همان سرزمینهای بیچارهای بود که خیلی زود کامل به دست بریتانیا افتاد. هندیها سالهای متمادی تحت استعمار و سلطه انگلستان بودند و تمام تمدن، هنر وصنایعشان مدفون شد و شدند بازار مصرف و نیروی کار این موبورهای چشمرنگی.ماهاتما گاندی،رهبر جنبش استقلال هندوستان است،درست ازهمان افرادی که روشنایی را به تمام مردم سرزمینش هدیه کرد. گاندی سالها نهضت آرام را پیش برد و با تحریم کالاهای انگلیسی و تشویق ملت به کثرتگرایی و آگاهیبخشی به مردم توانست دست بریتانیا را از مملکت خود کوتاه کند او راجع به امامحسین(ع) و تاثیری که بر او داشت اینطور میگوید: «من زندگی امامحسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده و توجه کافی به صفحات کربلا نمودهام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امامحسین(ع) پیروی کند.»
نهضت دوم: سیاه یا سفید؟
یکی دیگر از مصادیق غارتگری غربیهای جای خالی، همین فرق قائلشدن میان افراد صرفا بهدلیل رنگ پوست بود. آنها با فتح قارهآفریقا، سیاهپوستهای آفریقایی را به بردگی برای خود گرفتند و تقریبا اکثر خانوادههای متمول اروپایی و بعدتر آمریکایی بردههای سیاهپوست داشتند یا حتی بهعنوان نیروی کار از آنها سر مزارع استفاده میکردند بدون اینکه هیچگونه خدمات و پولی در ازای آن بدهند. حتی در تاریخ نوشته شده که رئیسهای سفیدپوست اروپایی آنها را بیهیچ دلیلی زیر باد کتک میگرفتند. القصه که این ماجرا سالها در قاره آفریقا حاکم بود، تا جایی که کسی میگفت: اینکه به بردههای سیاهپوست میفهماندی که آنها لایق این رفتارها نیستند و میتوانند زندگی خود را داشته باشند، از اینکه آنها را آزاد کنی سختتر بود، چون آنها باور کرده بودند که به واسطه شمایلشان پستتر و محکوم به بردگی و شکستند. نلسون ماندلا کسی بود که در این میان روزنههای امید را در دلهای سفید مردم سیاه روشن کرد و به آنها آگاهی داد که باید حق فروخورده خود را بعد سالها بگیرند. غربیها که این نواهای حق علیه افکار باطلشان تمام میشد، سالها ماندلا را زندانی و شکنجه کردند تا این جرقه را در نطفه خفه کنند اما کور خوانده بودند که این جرقه در دلهای مردم زیادی زده شده بود و اتفاقا با دستگیری ماندلا شعلهاش بیشتر هم شد.»
نهضت سوم: طاغوت یا جمهوریت؟
قطار تاریخ را کمی جلوتر بیاوریم، حول وحوش دهه۴۰و۵۰شمسی.نقشه جغرافیاراهم اگر بیندازیم روی جنوبغربی آسیا و ایران، میبینیم که اتفاقات مهمی درحال وقوع است. جنبشی ازدل مردم به رهبری شخصی به نام امامخمینی(ره) شکل گرفته و این جرقه و نور امیدروزبهروزمثل پاندمی،شایع وهمهگیرترمیشود وآدمها با روشنشدن این نوردرقلبهایشان،دستهایشان علیه حکومت طاغوت مشتترمیشود.حکومتیکه آزادی بیانشدراینحدبودکهنگاهچپ بهعکس شخص اول مملکت مساوی بودبایکی ازمخوفترین زندانهای دنیاوفجیعترین شکنجهکنندگان دنیا(پیشنهاد میکنم سری بهموزهعبرت بزنید).حکومتیکه عروسک خیمهشببازی اروپاییها و آمریکاییها بود و هر اقدامی که به نفع آنها بود را باید اجرا میکرد، حالا گاهی به نفع مردم ایران و اکثرا به ضرر مردم بیچاره. حکومتی که جان سگهای آمریکایی در آن از جان انسانهای آزاده ایرانی والاتر شمرده میشد.دراین وانفسا طلبهای از قم با سخنانش این امید را در دل مردم انداخت وسالها بعد حتی ازکیلومترها دورتر ازوطنش ایران، ازعراق، ازفرانسه و... این جنبش را رهبری کرد و به سرانجام رساندوحکومتی راساخت که درآن مردم تصمیمگیرنده برای خودشان بودندنه عروسک دست ممالک دیگر. امامخمینی(ره)بارها درسخنان خودگفته بودکه این نهضت آزادیبخش،ادامه مقاومت امامحسین(ع)در روز عاشورا بود... .
نهضت چهارم: شمشیر برنده حق و باطل
این روزها کمتر کسی پیدا میشود که عکس و فیلمهای دلخراشی که از آنطرف دریای مدیترانه و از نوار غزه میرسد را ندیده باشد. و کمتر کسی هم هست که آنقدر سنگدل باشد که با دیدن این تصاویر قلبش مچاله نشود.چند ماهی هم هست که این جنبش با نام طوفان الاقصی آنچنانسروصدابهپاکرده که حتی ازدل اروپاوآمریکاودانشگاههایغربی تحصنهاواعتراضات پرسروصدایی به گوش میرسد. با آنکه شاید دین و مذهب وهمه چیزشان متفاوت است اماچفیه عربی برسرمیبندند،پرچم فلسطین را بر دوشهایشان میگیرند و از نظر من صرف جمله «اگر دین ندارید، آزاده باشید» از اباعبدا...الحسین(ع) هستند.