این شخصیت بدیع در سینمای ایران با بازی رویا افشار میتواند نماینده نسلی باشد که دقیقا نمیدانند چه میخواهند. گربهها از در و دیوار زندگی زهره بالا میروند، این زن نه با دخترش میانه خوبی دارد، نه با مادرش سازگار است. او کارهای عجیبی میکند که یک شهرک را به هم میریزد و مخاطب نمیداند به حالش دلسوزی کند یا کلافه شود؟! علی درخشنده، کارگردان همسایه شما، زهره، در اولین تجربه فیلمسازی، آن هم با انتخاب شخصیت پیچیدهای که برای نقش اصلی طراحی کرده، استعدادش را به تثبیت رسانده است. کارگردان این فیلم که با عنوان «دشمنان» در جشنواره فیلم فجر سیوهشتم نمایش داده شد و هماکنون در سینماهای هنروتجربه اکران میشود، در گفتوگو با جامجم از چگونگی شکلگیری ایده فیلم و محتوای سایکودرام آن توضیح داده است.
شخصیت اصلی در فیلم سینمایی همسایه شما، زهره، دارای ویژگیهای روانشناختی خاصی است که در زندگی مدرن و چالشهای روانی که انسانهای امروزی با آن مواجه میشوند، چندان هم دور از ذهن نیست. آیا این شخصیت برآمده از یک مصداق بیرونی است یا بر اساس تجربیات زیسته در جهان معاصر دست به خلق آن زدهاید؟
برای ساخت اولین فیلمم بههرحال دغدغههایی داشتم که میخواستم حتما در مورد آن حرف بزنم. دغدغههایی مانند دیدهنشدن برخی انسانها، تنهایی، اعتیاد، عدم آگاهی در انواع روابط انسانی و عاطفی و... .فیلمنامهای که ابتدا به دستمان رسید برای ساخت فیلم اولم گران بود؛ بنابراین با اینکه قصه خوبی داشت به ایده دیگری فکرکردم. دوستی روایتی ازخانمی راتعریف کردکه رفتارهاو ویژگیهای خاصی داشت. ابتدا گمان میکردیم این فرد شاید برای راندن انسانها از اطرافش دست به چنین رفتارهای عجیبی میزده است و مثلا اگر اعمال عجیبی داشته یا کفر میگفته و... میخواسته کسی نزدیکش نشود یا کاری کند که انسانها فاصلهشان را با وی حفظ کنند و در دایره ارتباطی محدودتری با انسانها قرار بگیرد. با این فرض نوشتن داستان فیلم را آغاز کردیم و بهمرور تبدیل به شخصیت زهرهای شد که در فیلم میبینیم؛ البته اندیشیدن به چنین شخصیتی ما را به فضای جدیدی برد که از دل آن به شخصیت متفاوتی به اسم زهره در فیلم همسایه شما، زهره رسیدیم که این کاراکتر نیز در نوع خود خصوصیات و رفتارهای عجیبی دارد.
از آنجایی که شاید هنوز مراجعه به رواندرمانگران در اجتماع ما عمومیت نیافته و اکثریت مردم هم طبیعتا مطالعه جدی در زمینه اختلالات روانی ندارند و با توجه به رویکرد روانشناسانه فیلم همسایه شما، زهره، آیا میتوان برای این فیلم کارکرد رواندرمانی هم در نظر گرفت؟ اصلا شما از ساخت این فیلم چنین هدفی داشتید؟
بله، من اصولا برای فیلمهایی با مضامین انسانی و روانشناختی قائل به کارکرد رواندرمانگری هستم و برای فیلم همسایه شما، زهره نیز میتوان چنین خاصیتی را متصور شد. ضمن اینکه تلاش کردم حتی این فیلم اگر کارکرد رواندرمانگری ندارد، اما لااقل مخاطبان را در خصوص برخی اختلالات روانی که ناخودآگاه با آن درگیر هستند یا آسیبهایی که دیگران به آنها میزنند یا خودشان به اطرافیان وارد میکنند، آگاهتر کند تا حداقل به آن فکر کنند. خوشبختانه در انعکاس نظرات و احساسات مخاطبان نسبت به فیلم نیز چنین برداشتی از اثر شده که موجب خوشحالی است.
آیا اقداماتی که شخصیت اصلی فیلم علیه خود انجام میدهد در راستای تخلیهروانی خودش است و با این اهداف انجام میشود که مخاطبان را با یک پایان خوش برای کاراکتر مواجه کند یا اینکه چنین رفتارهایی در راستای نمایش آسیبهای ادامهدار شخصیت زهره است و قرار نیست فیلم با بهترشدن حال این کاراکتر بهپایان برسد؟
کاراکتر زهره در این فیلم درحال انتقامگیری از خودش است چراکه خودش را بهواسطه القای اطرافیانش در حوادث زندگی مقصر میداند و تاکنون هم نتوانسته خودش را ببخشد. این شخصیت زمانی که میداند دیگران از کارهایی که میکند باخبر هستند، باز هم به انجام اقدامات غیرعادی خود ادامه میدهد. شاید شخصیت زهره میخواهد خودش را سبک کند ولی ما حتی نمیبینیم که این هدف برآورده میشود یا نه. شاید این شخصیت در خیال خودش حالش بهتر شود، اما ما بروز بیرونی چنین چیزی را مشاهده نمیکنیم درواقع زهره قرار نیست در این فیلم درمان شود یا خیلی واضح ببینیم که با خودش بهصلح رسیده است.
فکر نمیکنید مخاطب این فیلم سایکودرام انتظار دارد که با پایانی مواجه شود که در آن بهبود یا عدمبهبود وضعیت روحی شخصیت اصلی مشخص شده باشد؟
این که چه برداشتی از حال زهره در پایان فیلم داشته باشیم به نگاه و استنباط هر کدام از ما تماشاگران برمیگردد. البته که این نکته بهمعنای بازبودن پایان فیلم نیست. شاید مخاطبی با تماشای پایان فیلم و مواجهه کاراکتر زهره و پسرش احساس کند که او به آرامشی روانی رسیده است، پس دست از انتقامجویی از خودش برمیدارد اما ممکن است مخاطب دیگری نظر مغایر داشته باشد و تصور کند که زهره هرگز خوب نمیشود. ما هم میخواستیم برداشت هر مخاطبان از سرنوشت روحی زهره مبتنیبر ادراک خودش باشد.
بهنظر میرسد شهرک اکباتان بهعنوان نمادی از زندگی شهری همراه با سازههای بتنی بهعنوان لوکیشن فیلم سعیکرده در راستای هماهنگی فرم و محتوای اثر نقشآفرینی کند. آیا هدف شما از انتخاب این شهرک بهعنوان لوکیشن فیلم، بهرهگیری از فضا برای به تصویرکشیدن کلونیهای ذهن درهم و سرد شخصیت اصلی است یا هدف دیگری از روایتگری در این محیط داشتید؟
براساس امکاناتی که من در اختیار داشتم، شهرکاکباتان بهترین لوکیشنی بود که میتوانستم برای این قصه انتخاب کنم. شهرکاکباتان هم به القای سردی زندگی شهری کمک میکرد و هم به دلیل شهرکبودن و داشتن یک محدوده مشخص، میتوانست نمادی از یک جامعه باشد. در ضمن از نظر بصری، فشردگی پنجرهها و سازهها که عریض و کمارتفاع هستند، در پیوند فرم و محتوا موثر بود.
به نظر شما فیلم همسایه شما، زهره با عنوان قبلی «دشمنان» چه ویژگیهایی دارد که همچنان با گذشت پنج سال از زمان ساختش، بدون اینکه احساس کنیم دغدغههای فیلم کهنه شده یا بهروز نیست، میتوان آن را تماشا کرد؟
معتقدم این فیلم خودش را بهواسطه ابزارهایی که بهسرعت از دور خارج میشوند روایت نکرده است درحالیکه چنین امکانی هم داشت اما ما میخواستیم از موضوعاتی انسانی صحبت کنیم، بهصورتی که این روایت انسانی در هر دورهای قابلدرک باشد. ضمن اینکه مسائل انسانی جهانشمول این خاصیت را دارند که بهسادگی کهنه یا فراموش نشوند و جزو دغدغههای دائمی بشریت باشند.
در این سالها که بیش از گذشته بر مسئولیت اجتماعی و فردی در عرصههای گوناگون صحبت میشود، آیا میتوان حال بد روحی شخصیت زهره را حاصل بیمسئولیتی شهروندان و اطرافیان این زن در قبال وضعیت روحی وی دانست که این زن را به چنین شرایط پیچیدهای رسانده است؟
این نقد هم میتواند از محتوای فیلم برداشت شود و برداشت اشتباهی هم نیست اما در کل کاراکتر زهره نیز کاملا بیتقصیر نیست و شاید بیمسئولیتی خانواده این زن، دوستان و آشنایان وی والقای حس تقصیر هم درمشکلات روحی زهره مؤثر بوده است. بهعنوان نمونه مخاطب وقتی رابطه دختر و مادر را در فیلم مشاهده میکند، بهراحتی این برداشت راخواهد داشت که دیگران در وضعیت پیش آمده برای زهره نقش دارند.
اجحاف بزرگ در حق سینمای هنری
زمانی که تحت عنوان هنروتجربه فیلمی پخش میشود، حتی باید برای یک مخاطب نیز فیلم را نمایش داد. در حالیکه امروز وضعیت عجیبی پیش آمده و تا خریداران بلیت یک فیلم به سقف خاصی نرسند، فیلم را برای همان چند نفری که بلیت خریدهاند نمایش نمیدهند! هنروتجربه که سالنهای نمایش متعددی ندارد و بههرحال مخاطبانش خاص هستند بنابراین نمیتوان فیلمها را تنها در صورتیکه سالن پر شد یا به سقف خاصی رسید، نمایش داد. این اجحاف بزرگی در حق آثار هنری و تجربی سینمای کشور است. اساسا هنروتجربه از ابتدای شکلگیری بهدنبال اهداف دیگری بود و در دورههای قبلی تا حدی برای رسیدن به آن اهداف تلاشهایی شد ولی با تغییر مدیریتی خیلی زود از جریانی که بهخاطر آن شکل گرفته بود، فاصله گرفت. بعد از اینکه از مسیر اصلی دور شد نیز فیلمهایی تحت عنوان هنروتجربه برای اکران در این بستر انتخاب شد که چندان هم همسو با این سینما نبود. هنروتجربه اسم خودش را پخش گذاشته ولی عملا به فیلمساز خدماتی ارائه نمیکند ازجمله خدمات تبلیغاتی که تقریبا هنروتجربه دراین زمینه تعطیل است. شرایط را به سمتی پیش بردهاند که انگار به ما لطف کردهاند و فیلمهایمان را اکران میکنند در حالیکه درخصوص برخی فیلمها از جمله «همسایه شما، زهره» خودشان برای اکران پیگیر بودند. ما که از آنها متشکر هستیم اما برای اکران فیلمی که خودشان هم میخواستند اکران شود، انقلتهای زیادی میآوردند. اوایل کار هنروتجربه به این دلیل که سئانسهای نمایش فیلمها کم بود، مدت زمان اکران را حتی تا یک سال ادامه میدادند که اقدام درستی بود. بهنظرم کسانی که مدیریت کنونی هنروتجربه را برعهده دارند با نگاهی که در سینمای تجاری داشتند در همین سینما نیز مدیریت میکنند و این صحیح نیست.مدیرفرهنگی نباید نگاه کارمندی به این عرصه داشته باشد. هنروتجربه این قابلیت را داشت که جمع تازهای از مخاطبان را به سینما اضافه کند و اگر آثار تفکربرانگیز هنروتجربه تنها بخشی از آنها را با سینمای هنری و تجربی و اندیشهساز آشتی میداد، هنروتجربه به هدف خودش رسیده بود.