یکی جهان رباتیک و دیگری جهان ارزش و واقعیتافزوده یعنی جهان متاورس.اما اثرگذاری این رویداد بر مخاطبان، مثلا متولدان سال ۲۰۰۰ نسل Z یا دهه هشتادیها دو دهه بعد که ۲۰ساله شدند آشکار شد، بهویژه که شاهد ظهور نسل آلفا (پیشرو و اثرگذار) هستیم. پس یک تاثیرگذاری مستقیم بر ابعادی بنیادین میبینیم.در یک تقسیمبندی میتوان این تاثیرگذاری را روشنتر نشان داد؛ یعنی بر فناوری ارتباطی و بر مناسبات انسانی و همچنین بر مدیا و در ادامه بر روزنامهنگاری تاثیر مستقیم گذاشته است. جداکردن مدیا از روزنامهنگاری به این معناست که با یکدیگر تفاوت دارند. به دیگر عبارت فناوری ارتباطی، تاثیرگذاری مستقیمی بر سه حوزه مطالعات ارتباطی، مطالعات رسانه و مطالعات روزنامهنگاری و تولید مطلب گذاشته و این سه حوزه را متاثر از خود ساخته است.
دنیای خودارتباطگری
اتفاق دوم همانا تفاوت نسلهاست با همین فناوری ارتباطی. ما اززمانی که از وب یک به وب ۲، یعنی شبکههای اجتماعی وارد شدیم و هنگامی که به «سپهر» تلفنهمراه یا اصطلاحا موب وارد شدیم، با همان گوشی دستمان آنا درهمین سپهرزیست، انواع و اقسام چیزها را تولید، ارسال ودریافت کردهایم. دراین راستا یکی ازپژوهشگران علوم ارتباطات میگویدما به سلف تبدیل یعنی خودارتباطگر شدهایم. آن آینده از این منظر که بحث شد، الان دیگر آیندهای نیست، زیرا ما اکنون در آن زیست میکنیم و به آن وارد شدهایم! زیرا از ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ دوره گذارش بوده است. در این بازه داریم به آن جهان پرتاب میشویم. به جهان هوش مصنوعی؛ یعنی جهانی که انسان رقیب پیدا میکند، از کارگر تا روزنامهنگار رقیب خواهند داشت، شکل مشاغل و کسبوکارها تغییر مییابد و سونامیهای متعددی که از پی هم میآیند، مشاغل را جابهجا میسازند.
زیر سؤال رفتن پل ارتباطی
آن دنیای آینده را که البته اکنون در آن واردشدهایم و تا سال ۳۵ الی ۴۰ میلادی در آن بهسر میبریم وب ۳ نامیده میشود که شامل دو بخش عمدهای است که توضیح دادم و این نیز بر امری بهنام مخاطب تاثیرگذاری مستقیم و مستمر دارد. همچنین بر امری بهنام رسانه همان اثرات مستقیم را دارد، به گونهای که فاصله شمای مخاطب با رویداد تا آن اندازه نزدیک میشود که میتوانی مستقیم واردش شوی و آن را ببینی و دریابی بدون اینکه جسم شما حرکت کند. اینجاست که دیگر چیزی بهنام مدیا یا پل ارتباطی یا رسانه کلا زیر سؤال میرود. مطلب بیرمنگام در مطالعات فرهنگی نگاهی دارد که در این فضا یادکردش به رسایی سخن میافزاید. او پیشبینی میکند که انسان سال ۳۵میلادی علیه فناوری خواهد شورید.
جدال تکنولوژی و خرد
من در مقاله سال ۲۰۱۴ آوردم که تکنولوژی و خرد به جدال با یکدیگر خواهند پرداخت که در روند این جدال بسیار سنگین سرانجام شاهد خواهیم بود که هرچند با هزینههای سخت و سنگین اما به سود خرد به فرجام میرسد. باور دارم از ۲۰۲۰ به بعد علاوه بر دوره گذار عملا تا ۳۹ الی۴۰میلادی،آن جدال به نفع خرد پایان مییابد. به واژه دقت کنید، میگویم: روزنامهنگار! زیرا روزنامهنگار با مطالعات روزنامه متفاوت است. در مطالعات روزنامهنگاری، محوریت با انسان و خرد و تولید مطلب است. ولی ما به این نتیجه رسیدهایم که رباتها و هوش مصنوعی هرچقدر هم پیشرفت کنند به دو عرصه حس و تصمیم دست نمییابند؛ یعنی دادهها به دست داده میشود اما به حس و تصمیم نمیرسد. بنابراین باید بدانیم که در جدال خرد و فناوری این ما روزنامهنگاران هستیم که در عرصه بهدستگرفتن چراغ خرد و طرفدارش هستیم. ما این وظیفه را داریم. با این تحلیل و جمعبندی کوتاهی که عرض کردم باید بدانیم هرآنچه که انسان را به مطالعه و تفکر وادار میکند بایستی در آنجا حاضر باشیم.
انسان - رباتهای شبکههای اجتماعی
به قدری در این انفجار دادهها، دیتا و داده اضافه میشود که خود رباتها هم میتوانند اینها را بازیابی کرده به ما ارائه کنند. در این فضاست که خود انسان نیز بهتدریج به ربات تبدیل میشود! از نظر اخلاق متوجه مسأله باشید، مثل اینکه الان تبدیل به انسانهای شبکههای اجتماعی شدهایم و در عالم واقع نیز انگار همانیم، در وب ۳ نیز بیشتر و سنگینتر چنین اتفاقی خواهد افتاد، اما بعدا افسردگیها بینهایت افزونتر میگردد. انسان احساس بیهویتی ژرفتری خواهد کرد. احساس میکند هیچ چیزی خودش نیست و دیگر باید پی برقراری ارتباط با رباتها باشد. مثل همان فیلم هالیوودی که چهره اول داستان طی فرآیندی با ربات ازدواج میکند. شاید در نگاه نخست، فیلمی تخیلی (علمی ــ افسانهای) به نظر بیاید اما انگار قرار است چنین اتفاقی بیفتد. وقتی به آن بزنگاه میرسد دیگر همین انسانی که از خود تهی شده احساس میکندباید به اصالتها وداشتههای خودش برگردد. به همین دلیل است که علیه فناوری شورش خواهد کرد و البته این اتفاق خواهد افتاد. ما باید بهعنوان روزنامهنگار در افقی باشیم که گستره خرد و جای تحلیل و عرصه بینش باشد. دانش و دیتا را ربات میدهد اما ربات نمیتواند بینش بدهد!