به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده ازشامگاه ۲۱شهریورسال گذشته وبا گزارش کشف جسد زنی درخانهاش در غرب استان تهران آغاز شد. تیم جنایی پس از حضور درخانه موردنظربا جسد زنی۴۵ ساله روبهرو شدند که میان پتو درتابوتی زیر تخت قرار داشت.با ناپدید شدن این زن پس از ازدواج دومش، خانوادهاش که به ماجرا شک کرده بودند. ازسوی دیگر به مشام رسیدن بوی تعفن از اتاق خواب آنها را به اتاق خواب و کشف راز این قتل رسانده بود.همزمان با کشف جسد،همسر۴۵ساله او که ناپدید شده بود و احتمال میرفت قتل از سوی او انجام شده باشد تحت تعقیب قرارگرفت.با اقدامات پلیسی، فرهاد خود را تسلیم و در تحقیقات اظهارات متناقضی را مطرح کرد. او درمرحلهای مدعی شد۱۳سال قبل با سارا ازدواج کردم. او هروقت عصبانی میشد به من توهین میکرد. روز آخر وقتی به خانه رفتم در حال قلیان کشیدن بود. دوباره درگیر شدیم و فحاشی کرد. من مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم. از رفتار او عصبانی شدم و خواستم ساکت شود اما تهدیدم کرد. او را هل دادم که سرش با دیوار برخورد کرد و بعد با دست خفهاش کردم. سه روز جسدش روی تخت بود و خانوادهاش سراغ اوراازمن میگرفتند.به دلیل شلوغی نمیتوانستم جسد را بیرون ببرم. برای همین تابوتی خریدم و جسدراداخل آن وزیر تخت گذاشتم. میخواستم ماجرا را به برادر سارا بگویم اما ترسیدم.
او درمرحله دیگری ازتحقیقات گفت: «روز حادثه بهدنبال درگیری لفظی که بامقتول پیدا کردم ناگهان او را هل دادم و از پشت سر به زمین خورد و چنددقیقه بعد دیگر نفس نکشید.اومرده بود ومن ازترس نمیدانستم چه کارکنم.با ام دی افهای زیر تخت تابوتی درست کردم. محل شلوغ بود و امکان جابهجایی جسد وجود نداشت.»
فرهاد در ادامه تحقیقات منکر قتل شد و بازپرس پرونده با توجه به دلایل پرونده برایش به اتهام قتل عمد کیفرخواست صادر کرد و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.در جلسه محاکمه پدر و مادر و پسر مقتول برای فرهاد درخواست قصاص کردند. پسر سارا به قضات گفت: فرهاد با مادرم رابطه خوبی داشت و نمیدانم چرا او را کشت. نمیتوانم از خون مادرم گذشت کنم و برای او قصاص میخواهم. فرهاد هم وقتی در جایگاه متهم ایستاد، با رد اتهام قتل گفت: من به سارا و فرزندانش علاقه داشتم وقاتل او نیستم. سارا یک فرزند معلول هم داشت که خرج او رامن میدادم. آخرین بار وقتی دعوا کردیم او را هل دادم اما خودش قرص خورده بود که باعث مرگش شد. من او را نکشتم.
رئیس دادگاه: چرا تابوت خریدی و جسد را آنجا قراردادی؟
متهم به قتل: من نه تابوت خریدم و نه جسد را مشمع پیچ کردم. فقط از ترس جسد را زیر تخت مخفی کردم. سالها با آبرو زندگی کردم و اتهام قتل را قبول ندارم.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.