اتاق شفابخش

این تصور موهوم که (فقط دیوانه‌ها به روان‌شناس و مشاور مراجعه می‌کنند) چند وقتی است که رو به انقضاست و آدم‌ها بیش از پیش به اهمیت درمان پی برده‌اند و به دلیل تنهایی عصر مدرن، نیاز بیشتری هم به این اتاق دارند و طبعا هیچ چیز جای درمان را نمی‌گیرد.
کد خبر: ۱۴۶۹۰۰۱
نویسنده ریحانه اوسطی - نوجوانه
 
این‌که در اتاقی بتوانی خود واقعی‌ات را، لایه به لایه روحت رابشکافی، برون‌ریزی کنی، پازل‌های زندگی‌ات را سرهم‌بندی کنی و در آخر دوباره زخم‌هایت را با کمک درمانگر کوک‌ بزنی، موهبتی واقعی است که علم به آن رسیده و امروزه ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم. مهم‌تر ازهرچیز دراتاق درمان هیچ‌وقت موردقضاوت وتمسخرقرارنمی‌گیری،پذیرفته می‌شوی، شنیده می‌شوی، التیام پیدا می‌کنی و نور از روزنه‌های روحت دوباره به وجودت می‌تابد.درکل، درمان به تو فرصت شفایافتن و تجربه زندگی باکیفیت‌تری را می‌دهد. اگر با وجود تمام اینها هنوز سایه ترسی از این فرآیند بر ذهنت رخنه کرده، پیشنهاد می‌دهم معرفی امروز را بخوانی و فیلم و سریال هایش را تماشا کنی و کتابش را بخوانی تا آگاهی ازاین اتاق مرموزوفرآیند به سمت روشنایی برایت معنا پیدا کند وخدا را چه دیدی، شاید بعدش به مرکز مشاوره زنگ زدی و وقت گرفتی و یک عمر بر من درود فرستادی.

تحت درمان
سریال «تحت درمان» از آن سریال‌هایی است که بعد از دیدنش متوجه می‌شوی لطف بزرگی به خودت کردی. این سریال چهار فصل دارد و هر فصل قسمت‌هایی متغیر، امانکته مثبت ماجرا اینجاست که هر قسمت حدودا نیم ساعت است و روایت یکی ازمراجعان دکتر پاول است.هر مراجعی قصه منحصربه‌فرد خودش رادارد وبا تماشای این که چطورآدم‌ها قصه زندگی خودراروایت می‌کنندو درمانگر چطور به آنها پاسخ می‌دهد کم‌کم از برخی رفتارهای مشترک ماآدم‌ها آگاه می‌شوی وجالب‌تر ازآن روایت‌های شوکه‌کننده و هیجان‌انگیز و تلخ و بامزه زیادی می‌شنوی و جهان‌بینی بزرگ‌تری پیدا می‌کنی. خود دکتر پاول که ۵۰سال دارد هم آخر هفته‌ها با سوپروایزر یا همان ناظرش جلسه دارد و جلسه‌های خودش باروانکاوش هم در سریال است که این برای شیفتگان روان‌شناسی می‌تواند بسیار جذاب باشد که در ذهن خود روان‌شناسان چه می‌گذرد و آنها چه دغدغه‌ای دارند.درکل این سریال ایتالیایی خوش‌ساخت اتاق درمان را کالبدشکافانه به تصویر کشیده و به شما کمک می‌کند که از چالش‌های مشاوره‌رفتن آگاه شوید.

پزشک دیوانگان (شرینکینگ)
این سریال در عین بامزه بودن بسیار پندآموز است.داستان زندگی یک روان‌شناس که تصمیم می‌گیرد این بار به‌جای این‌که این فرصت را بدهد تا مراجعانش خودشان برای زندگی‌شان تصمیم بگیرند، به‌جای آنها تصمیم بگیرد و آنها را به تصمیمی که فکر می‌کند درست است سوق دهد. مثلا به زنی که مدت‌هاست با همسرش مشاجره دارد می‌گوید حتما طلاق بگیرد، زن بعد از این‌که این کار را می‌کند با حالی بهتر به درمانگر زنگ می‌زند و از او تشکر می‌کند، البته که چندی بعد ازهمسرسابق زن کتک مفصلی می‌خورد اما درمانگر پی می‌برد که ممکن است این روش برای مراجعینش منفعت بیشتری داشته باشد درحالی‌که معایب واضحی هم برایش دارد و ناظرش نسبت به این کار به او هشدار می‌دهد. این مرد در زندگی خود هم به‌خصوص باتنها دخترش که تنها والد او هم هست دچار چالش‌هایی است و بعد از مرگ همسرش نتوانسته ارتباط خوبی با دخترش داشته باشد و درحال تلاش است که این ارتباط زخم‌خورده را باز التیام دهد.کارگردان و فیلمنامه به خوبی چالش‌های خود درمانگروقصه‌های اتاق درمان رابه تصویرکشیده‌اندو این به شما کمک می‌کند که تصویر واضح‌تری از اتاق درمان و چالش‌های درمانگران داشته باشید.

دروغگوی روی مبل
یالوم، یکی ازمطرح‌ترین روان‌شناسان معاصراست که کتاب‌های ارزشمندی را ازخود برجا گذاشته، مثل روان‌شناسی اگزیستانسیال، هنر درمان، وقتی نیچه گریست و... .یکی ازروان‌ترین وداستان‌محورترین کتاب‌های اروین دیالوم کتاب «دروغگوی روی مبل» است که به ۲۹روایت بین درمانگرومراجعه‌کننده می‌پردازد.این روایت‌هاروایت‌های سه درمانگرهستندکه هرکدام رابطه‌ای غیرمعمول با مراجعین خود دارند. سیمور، که درمانگری سنت‌گراست و رابطه خارج ازعرف با مراجعه‌کننده خودداشته، مارشال که پول را مشکل اصلی رابطه‌اش با مراجعان می‌داند وارنست لش که می‌خواهددست به ابداع روشی جدیدبزند و بیش ازحدباصداقت و شفافیت جلساتش را برگزار کند که این روش آثار مخرب زیادی هم دارد.البته که داستان این سه درمانگر جدا ازهم نیست وکاملا بر هم تاثیرگذارند. درواقع یالوم می‌خواهد به ما بفهماند که تخطی ازاصول وچهارچوب‌ها چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد. شما در این کتاب با خواندن این قصه‌ها متوجه رفتارهای غلط درمانگران می‌شوید و ذهن‌تان بررفتارهایی که اصطلاحا به آن پرچم قرمز می‌گویند حساس می‌شود.

ناگهان درخت
فیلم ایرانی «ناگهان درخت» با بازی خوب پیمان معادی، کاملا در اتاق درمان می‌گذرد. شخصیت اصلی فیلم فرهاد که ۵۰ سال دارد به روانکاو مراجعه کرده و زندگی خود را از کودکی تا ۵۰سالگی برای درمانگر تعریف می‌کند. ازنوستالژی‌های خود ورابطه‌اش با خانواده به‌خصوص با مادرش می‌گوید تا عاشق‌شدنش دراوایل انقلاب وقصدش به مهاجرت وحتی به‌زندان‌رفتنش.این فیلم اثر صفی یزدانیان است که خیلی‌ها معتقدند به پای اثر اولش یعنی(در دنیای تو ساعت چند است؟) نمی‌رسد.خیلی ازنقد‌ها از این فیلم حول محور این است که پرش‌های زیادی دارد اما با دیدن این فیلم و پرش‌هایی که دارد، متوجه خواهید شد که این پرش افکار دراتاق درمان امری کاملا طبیعی است و مهم است که هر چیزی را که به آن فکرمی‌کنید وبه یادمی‌آوریدوتجسم می‌کنید، بیان کنید تا درمانگر تکه‌های بیشتری از شما برای چیدن پازل زندگی‌تان داشته باشد و در کل، همین که جزو اولین فیلم‌های ایرانی است که دست روی این قصه و تعریف زندگی برای روان‌شناس گذاشته، خودش شایسته تحسین است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها