طاهری علاوه بر اینکه در این سالها نمایشگاههای انفرادی متعددی را برگزار کرده و در نمایشگاههای گروهی مختلفی نیز شرکت داشته، از اولین هنرمندانی بود که پرترهنگاری را بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احیا کردونقاشی دیواری میدان انقلاب را انجام داد.طاهری دارای مدرک درجهیک هنری ازوزارت فرهنگوارشاداسلامی است.این مدرس دانشگاههای شاهدوالزهرا(س)، تابهامروز سمتهای مختلفی را در جشنوارهها و دوسالانههای نقاشی عهدهدار بوده است. با او درباره جدیدترین تابلویش که با مضمون مظلومیت فلسطین در شصتمین بیینال ونیز ارائه شده، به گفتوگو نشستهایم.
بعضی از هنرمندان به این مسأله اشاره دارند که عنوان «هنرمند اجتماعی» باعث میشود تا اثر هنرمند تاریخ انقضا پیدا کند و پس از عبور از یک واقعه تاریخی، آن اثر هم از یادها برود؛ دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
درطول تاریخ هنر و حتی تمدن بشری و در هر عصری، قطعا هنرمندان درکی از زمان و محیط اجتماعی خود داشتهاند که آن را در قالب آثار هنری ارائه دادهاند. حتی مکاتب هنری نیز بر اثر تحولات اجتماعی به وجود آمدهاند که البته هر سبک و شیوه جدیدی در جای خود ارزشمند بوده است، ولی مکاتب هنری قبلی همچنان جایگاه خود را درتاریخ هنر حفظ کردهاند.
پس هیچ هنری تاریخمصرف ندارد؟
دقیقا، بهخصوص در مورد رویدادهای تاریخی و اجتماعی نیز چنین است، مثلا آیا میتوان گفت تابلوی «آزادی هدایتگر مردم» اثر دلاکروا تاریخمصرف داشته یا تابلوی «گوئرنیکا» معروفترین اثر پیکاسو که مربوط به بمباران دهکدهای به همین نام در اسپانیا توسط آلمان نازی بوده، تاریخمصرف دارد؟ یا در هنر مدرن میتوان گفت که چون مکتب سقاخانه در دوره پهلوی ایجاد شد، تاریخمصرف دارد و قابل مطالعه و بررسی نیست؟ بنابراین هنرمند آینه زمانه خود است؛ چه در شیوه هنر مدرن، چه در هنر کلاسیک یا هنر رئالیسم اجتماعی که بازتاب تحولات گوناگون دوران خود را به تصویر میکشد. پس از سالهای متمادی تحقیق در زمینه الفبای تصویر و دستیابی به اصول ایجاد ترکیب و ساختاری منسجم در آثار نقاشی، به این نتیجه رسیدم که هنرمندی تزئینگرا و دکوراتیو نیستم. در واقع، کاغذدیواری نقاشی نمیکنم، بلکه نسبت به وقایع، رویدادها و تصمیمات غیرانسانی صاحبان قدرت، منفعل نبوده و مطالبهگر هستم. البته قصد نفی نقاشی آبستره را ندارم، زیرا بسیاری ازاین نوع کارها قابل توجه و هنرمندانه نقاشی شدهاند اما من اصولا بازی با رنگ و فرم را بهتنهایی نمیپسندم، لیکن معتقدم ضمن آنکه نقاش معترض اجتماعی هستم، بهشدت به جنبههای عاطفی و انسانی جامعه بشری توجه ویژه دارم و در کنار آن، به اصول آکادمیک و زیبایی پایبندم. از این رو همیشه سعی کردهام با تجربه۵۰سالهای که درعالم هنربه دست آوردهام،کارامروزم بهتر ازدیروز باشد.درعین حال درآثارم باموضوعات ومضامین اجتماعی، بشردوستانه واعتراضبه هرآنچه خلاف حقوق انسانهاست،پایبندم.به بیان سادهتر،درآثارم باهمه وجود نسبت به بیعدالتی، زیادهخواهی، تناقض درگفتارورفتار حاکمان ناکارآمد، ظلم و پایمالشدن حقوق مظلومان درهرکجای جهان، حتی کشور عزیز خودمان توجه ویژه دارم و در اغلب آثارم موضوعاتی از این دست رابهصورت نمادین، مفهومی یا رئال دستمایه اصلی کار خود قرارمیدهم.
با مروری بر کارنامه کاری شما میتوان دریافت که اساسا انسان تم اصلی اغلب نقاشیهای شما را تشکیل میدهد، این برداشت درستی است؟
بله، انسان سوژه اصلی کارهایم بهشمارمیرود و چندان که اشاره کردم، تلاشم این بوده تا به مدد زبان هنر بهویژه نقاشی، بتوانم مفاهیم دیگری چون ستیزهجویی با زورمداران، پایمالکردن حقوق انسانی و اجتماعی و نیز کشتار و تجاوز به جان و مال بشریت را در قالب آثار رئالیسم ارائه دهم. کمااینکه از بدو فعالیتم در عرصه هنر تابهامروز همواره تمام توان خود را خلق چنین تابلوهایی به کار گرفتهام. البته در کنار این موضوع، آثاری هم در زمینه بیان جنبههای درونی و معنوی انسان، عشق، ایثار، فداکاری و معناگرایی ارائه دادهام.
دلبستگی شما به چنین مفاهیمی از کجا نشات میگیرد؟
من در دوران تحصیل و مطالعه تاریخ سیاسی جهان و تاریخ تحولات اجتماعی گاهی به بخشهایی میرسیدم که انسانها در جنگهای طولانی بیرحمانه یکدیگر را به قتل میرساندند؛ مانندقتل و غارت مغول درایران یا جنایتهای بیرحمانه هیتلر یا جهانگشایی برخی جنایتکاران، چه درگذشته وچه درتاریخ صدساله اخیر.بهخصوص اینکه براین باورم که تاریخنگاران گاه وقایع راجانبدارانه نگاشتهاند اما امروز قساوت، بیرحمی، نسلکشی وفجیعترین جنایتهای عجیب و شوکهکننده بشری را توسط داعیان حقوق بشر و حکومتهای بهاصطلاح دموکراتیک و متمدن شاهدم و میبینم که وحشیگری مغولها و خبیثترین آدمهای تاریخ در برابر این فجایع واقعا ناچیز است و این بهظاهر آدمهای متجدد روی امثال چنگیز و هیتلر را سفید کردهاند. میتوان گفت قدرتهای بزرگ به بهانه مبارزه با تروریسم و به نام ایجاد نظم جهانی برای حقوق بشر، نوزادانی را که هنوز چشم در چشمان مادرشان نگشودهاند تا مهر او را ببینند، در آغوش و با مادر تکهتکه میکنند یا مسلمانانی که هرگز نمیدانندچراوبه چه دلیل خانههایشان باهوش مصنوعی توسط شیطانصفتان شناسایی و بر سرشان ویران میشود و شاید ماهها در زیر آوار مدفون بمانند. خانوادههایی که بدون هیچ گناهی با بمبهای ویرانگر مدعیان مدافع حقوق بشر گروهگروه قتلعام میشوند.
شما یکی از هنرمندانی هستید که دراین چهار دهه آثارمتعددی رابه فراخورشرایط و تحولات اجتماعی در زمینه انقلاب و دفاعمقدس خلق کردهاید، با این حال تعریف خودتان از هنر انقلابی چیست؟
نکته مهم این است که هنر انقلابی در کشور بهدرستی تعریف نشده است.اعتراض وبه تصویر کشیدن هرگونه بیعدالتی، غارت اموال مردم، ظلم و بیدادگری، سلب آزادی مشروع، جنگ و تجاوز، اشغال خانه و سرزمین و...دیگران مانند آنچه در دفاعمقدس دیدیم، هنر انقلابی قلمداد میشود. طبعا هنرمند نمیتواند با دیدن این کشتارهای بیرحمانه نسبت به رویدادهایی که در جهان اطرافش رخ میدهد، بیتفاوت باشد و سکوت کند.
این روزها شاهد بازنمایش آثار هنرمندان ایرانی درشصتمین دوسالانه ونیز با عنوان «نقشی بر سنگ» هستیم که در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش گذاشته شده و اثری ازشما هم دراین موزه قراردارد، اگر ممکن است درباره این تابلو و انگیزهتان از ارائه آن بیشتر توضیح دهید.
من در آخرین تابلویی که هماکنون در بیینال ونیز و در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درآمده، به مظلومیت کودکان غزه بهعنوان مهمترین موضوع روز جهان پرداختهام؛ کودکانی گریان و پریشان در آغوش مادر که او هم با چشمانی گریان و اندوهبار به روزگار تلخ و سیاهی که رژیم کودککش و جنایتکار صهیونیست بر سرشان آورده، میگرید؛ خانههای ویرانشده و تانکهای مجهز به آخرین تکنولوژی کشتارجمعی با پرچم اسرائیل غاصب در حال هجوم به این خانهها و محلههایی که روزگاری کودکان فلسطینی در آن بازی و شادی میکردند و سربازان تهیمغز متعصب صهیونیستی که در حال حملهورشدن به این کودکان هستند. هنرمند قطعا نسبت به وقایع محیط پیرامون حساس است، از جامعه تاثیر میگیرد و لاجرم تاثیرگذاری این صحنههای واقعی، به شیوه رئالیسم فیگوراتیو و با ساختاری محکم در تابلوی مظلومیت کودکان غزه به نمایش درآمده که امروز در شصتمین بیینال ونیز در مقابل چشم بازدیدکنندگان قرار دارد.
بهنظرشما خلق چنین آثاری بادرونمایهغزه چقدرمیتواندنزدمخاطبانیازسراسرجهان که به تماشای این آثارمینشینند،تاثیرگذار باشد؟
آنچه مسلم است اینکه پرداختن به فاجعه انسانی غزه در قالب آثار هنری و بیان جنایتهای صهیونیست غاصب که با بمبهای یکتُنی هدیه آمریکای حامی تروریسم مدارس، بیمارستانها و مراکز تجمع مردم بیگناه و آواره را که به این اماکن پناه بردهاند، قتلعام میکند و پیکر کودکان و زنان و خانوادهها را تکهتکه و متلاشی میکند، یک ضرورت تاریخی است. خوشبختانه در این دوره از بیینال ونیز، فرصتی فراهم شد تا ارائه و نمایش هنری این وقایع هولناک در مهمترین رویداد هنری جهان به وسیله هنرمندان ایرانی روی دیوارهای غرفه ویژه ایران در بیینال قرار بگیرد. این مسأله بهطور حتم افتخاری است که ایران در این دوره از بیینال بتواند صدای مظلومیت کودکان غزه و فلسطین را به نگاه و گوش وجدانهای بیدار، مخاطبان، هنرمندان و هنردوستان جهان برساند.