فریاد دشمن را نه اما اقدامش را بشنو
از آخرین ردپای یک سارق یا قاتل معمولی تا سنگریزههای حاصل از تخریب اقامتگاه مهمان فقید چیزی که هیچوقت از یاد نمیرود احساس خشم مسکوت وسادهای است که سالهاست رنگ و بوی یک حس آرام به خود گرفته است. شاید عبارت معروف مجرم همیشه آشناست را شنیده باشید، نطق دقیقتر آن شاید عبارت ارتکاب در سکوت آشنایی لازم دارد باشد، اینجا اما داستان کمی متفاوت میشود جایی که مجرم نه تنها خودش را پنهان نمیکند بلکه آشنا بودن خودش جارمیزند ومایه رجز میکند، چرا که مجرم نه در آستانه شکار شدن بلکه در مقام هماورد روبهرویتان قد علم میکندوبا نیشخند صبرتان را محک میزند اما تمام اینها در یک کلام رنگ میبازد و آن حرفهایگری در مواجهه است؛ جایی که پاسخ، در اولویت نسبت به واکنش قرار میگیرد. فلسفه مواجهه، جایگزین منطق حذف و شکار میشود و در نهایت خود حقیقیتان را برای نبردی به مثابه پیروزی در بالادست محاسبات هنر جنگ رو میکنید، اینجا نقطه آغاز بستن گوش و چشم بر فریادها و رجزخوانیها و شروع شنیدن اقدام اوست، شواهدگرایی یا شنیدن اقدام مجرم همان کلید یافتن پادزهر است، پادزهری که فدیه اقدام زهرآگین دشمن است.
جنگ توازنی فرهنگ تهاجم یهودیت
نگاهی کوتاه به اقدامات رژیم ننگین صهیونیستی کاملا روشن خواهد کرد که اسرائیل در راستای تحرکات خود همانطور که در نوشته قبلی طرح شد فرهنگ جنگ توازنی را در پیش گرفته است. منظور نظر از فرهنگ جنگ توازنی اتخاذ روشهایی برای نیل به اهداف چندگانهای است که همگی به صورت چندجانبه با یکدیگر در ارتباط هستند و برای موفقیت باید در توازن و تعادلی موزون با یکدیگر به صورت همزمان مدیریت شوند. چیزی که شاید کم شباهت به فرآیند بازشدن یک قفل توسط کلید نیست. به زبان سادهتر اسرائیل به عنوان مهره جغرافیایی یهود در پاسخ به موقعیت تاریخی حساس حال حاضر خویش، تمام توان خود برای ایستادن بر تیغ برد یا باخت تاریخساز را به میدان آورده تا بر ۵۰ درصد برد این تیغه، آینده متصور خود را رقم بزند. لابیهای همه جانبه در اروپا و آمریکا و قدرتنمایی نفوذ مالی و رسانهای یهود بر جهان، گویی آخرالزمان کذاییشان را پیشاپیش نبرد کشانده است، در حقیقت رژیم صهیونیستی نه در قامت کلیت یهود بلکه در جایگاه مهره قلعه شطرنج یهود بازی میکند و بغرنج شدن شرایط مالی و سیاسی رژیم صهیونیستی نشانگر وضع کلی دشمن حقیقی یعنی شاخه اصلی یهودیت انحرافی نیست، چرا که اسرائیل در کالبد یک جغرافیای اشغالی با منابع محدود هیچگاه توان تحمل چنین تنگنایی را ندارد، تنگنایی که از یک طرف درگیر جنگ منطقهای در غزه و از طرف دیگر درگیر معضلات و شکافهای درونی باشد و در این درگیریها بخواهد پا روی دم جمهوری اسلامی هم بگذارد.
اتفاقی بزرگتر از غزه و اسرائیل
چیزی که مشهود است طراحی و پیادهسازی راهبردی بزرگتر از ابعاد وجودی اسرائیل کنونی است و شاهد این ماجرا همراهی بیچون و چرای جهان از اقدامات بیسابقه رژیم کودککش است. با تمام این اوصاف فدیه دیگر اقدامات اخیر یهود زنگ خطری برای بازنگری همهجانبه و ضربالاجلی ماست چرا که جریان نفوذ از امری تنها در سایه و محدود به عملکرد منافقانه در سیاست و ابعاد فرهنگی و مالی اقدامات خویش را بیپرواتر از گذشته و در قالب عام امنیتی پدیدار ساخته است؛ جایی که به لطف خصم دون فریادهای نشنیده سالها تلاش و پایمردی عدهای کثیر از دلسوزان فرهنگی و امنیتی امروز لازمالاجرا میشود که بیایید و معلومالحال بودن عناصر فتنه و نفاق را ببینید و دریابید که امروز در چشممان خار خیانت نشاندند و حربه تاریخی یهود یعنی مستخدمان پردهنشین را عیانتر از پیش بر ما ثابت کردند. بهطور کلی روشن شدن مقاصد غایی یهود از طریق بهکارگیری اسرائیل در جنگافروزی و بدیهیسازی خشونت گسترده برای انتقال این روحیه در آینده جنگ، ساکت کردن و همراه کردن ملتها و دولتها با هدف پذیرش عام اهداف جاریه و استفاده از تهدید نشان دادن جمهوری اسلامی بهعنوان قوای تهدیدکننده جهان در تنازع با اهداف مذکور و تحریک گاهوبیگاه مواضع جمهوری اسلامی به قصد شوک واردکردن به جهان ومنطقه از طریق اقدامات خرابکارانه و مستقیم، راهبردی همهجانبه برای نظام به ارمغان میآوردکه اولین پله آن بستن راههایفتح قلعه سترگ نظام شیعی ایران توسط خودیهاست؛ خودیهایی که سالهاست موشهای گوشداربودنشان ثابت شده و نیاز است با قلع وقمعی همهجانبه راه بر نفوذ و چندپارهگرایی در درون نظام بالاخص درسیاسیون بسته شود و در ادامه با حفظ قدرت و شئون اقتدار به عملکردی آینهای و حساب شده در قبال رفتارهای تخریبگر یهود ایستاد؛راهی که نیازمند پیادهسازی عملیاتهای موفق گذشته به روش خودمان برعلیه یهود و قلعه نفرت انگیزش بر جغرافیاست؛ جایی که هوش وبازوی حیدری جایش را دوباره به سالوسیها وخنجر ازپشتزدنها میدهد و به یهود یادآور میشود که شکستهایش هیچگاه آموزگار خوبی برایش نبوده و نیست واین همان اتفاقی است که ما و آنها را از یکدیگر متمایز کرده و میکند.
مقطعی پراهمیت
زمان حاضر پراهمیتترین مقطع از نظر تاریخی برای شیعه وشیاطین یهود در دل تاریخ است؛ جایی که پیروزی شیعه بر آنها حتمی و بینیازبه هرچیزوهرکس است. حال آنکه ما کدام سمت جبهه ایستاده باشیم و چطور انتخاب کنیم، مایه ننگ یا عزت فرزندانمان در تاریخ خواهد بود؛ عزتی که در گرو معلول ساختن حیله یهود، قطع ید اودرداخل و نشانه رفتن شاهرگهایش در غافلگیری نهفته است.
نگاه صحیح به فرهنگ
چیزی که اهمیت دارد دوری از نگاه محدود شده به واژه فرهنگ به عنوان پدیدهای نامعلوم و نامشخص و اشاره کننده به فعالیتهای تبلیغی چنان که در ادبیات عامه رواج دارد است، چرا که تا بحث از فرهنگ و فعالیت فرهنگی به میان میآید، شاید ذهن خیلیها سراغ راهپیمایی و تبلیغات خیابانی با بلندگو برود اما در حقیقت فرهنگ امری غایی با مشمولیت تام بر هر پدیده یا موضوع قابل بحث است که در بطن خود اشاره به تدوین و تبیین استراتژیهای نیل به هدف به صورت چارچوبمند و موثر است.
فرهنگِ مختص، یادواره تقابل با یهود
همانطور که گفته شد سیستم امنیتی کشور بر اساس تجربه اخیر نیاز به بازنگری بر مفهوم فرهنگ کلی دارد که در گام دوم مستلزم اعاده امنیت آن فرهنگ بازیافته در قالب حفاظت و نظارت بر صحت عملکردی آن است. همان درسی که سلیمان نبی با اقتدار تمامش در برابر دشمن فرومایهای که انگشتری را ازوی ربود گرفت وما نیز اینک در جایگاهی شاید نهچندان بیشباهت و بلا تشبیه باید این مهم را دستور کار قرار دهیم کافیست مرور کنیم که مادرمقابل رسانه آنها به فرهنگ مختص رسانهای خودمان، در مقابل تحریکات نظامی و امنیتی رویکرد فرهنگی مختص به خودمان ودرمقابل مختصات اقتصادی آنها نیازبه فرهنگ اقتصادی خودمان داریم یعنی دقیقا همان مسیری که علی ابن ابیطالب درمواجهه با یهود ومنافقین پردهنشین آنها در سپاه اسلام اتخاذ نمودوبه ما چگونگی رفتار بر مبنای فرهنگ مختص را آموخت.
فرهنگ امنیت امنیت فرهنگی
شاید دور از ذهن نباشد که باورکنیم آدمیزاد بهعنوان موجودی تجربهگرا تمام خلاقیتهای خاصه خویش رااز تجربه بهمثابه بررسی ریاکشن یا عکسالعمل ذهن از عمل برگرفته است. شاید اولینبار که موسی،زغال داغ را بر دهان نهاد یا درست لحظهای که ابراهیم آتش راسردوبیآزار یافت ودرونش آسود،تجربه درقامت دقت به نتیجه فعل موردنظرهمان چیزی است که مارا مجاب به عقبنشینی یا پیشروی در یک امر خواهد کرد؛حال آنکه استراتژی مشمول بر تکنیک و تاکتیک در ادامه بهعنوان مفعول قصد دوری یا نیل به یک هدف نمایان میشود.ازاین رهگذرمیتوان به درک درستی ازموضع اتخاذی یهود در قبال جمهوری اسلامی به عنوان تنها سد موجود رسید جایی که فرعونیت یهود به جای در تعقیب سراسیمه موسی و موسویوناش خاطره نیل را به یاد میآورد و ناچار به روی تاریک خویش بازمیگردد، جایی که تجربه تاریخیاش از تقابل با پرشینهای اسلام آورده یادش میاندازد که باید به جای رفتن در دل نیل بر نیل نفوذ کند، حال تجربه میدانی و تاریخی ما در صحنه این نبرد تاریخی جایی اهمیت دوچندان به خود میگیرد که میدانیم دشمن پنهانکار وظریفنگر همیشه درتکملهی عملکردهای ناقص ما عمل میکند؛یعنی جایی که ما جای نفوذ را باز میگذاریم دشمن آن حفره را به خوبی درخواهدیافت وآن را پرخواهدکرد، جایی که ما ازالزام تغییرفرهنگی درسطوح مختلف جاری مملکتی سر باز میزنیم دشمن از این نقصان نیز به خوبی استفاده خواهدکرد.حال آنکه ضرورت تجربهگرایی منتج به نتیجه در واقعه ترور هنیه خودشرابیش ازپیش نمایانمیکندزنگ اعلانی برای تغییرفرهنگ امنیت به مثابه اصول وپارادایمهای اجرایی که تمامی استراتژیهای بعدی ما را مشخص میسازد، فرهنگی که مشخص کننده چگونگی دید ما را به مسائل و کاراکتر فکری ما در مقابله و تهاجم میسازد جاییکه امنیت فرهنگ در دو قالب حفاظت از فرهنگ امنیت و نیز دستورالعملهای حفاظتی ظاهر میشود، رویکردی که در دو پله مجزا و پیاپی به عملکردی یکپارچه و موثر در مقاومت علیه خصم منجر میشود.