به گزارش جام جم آنلاین از العالم، عربی ۲۱ با انتشار مقالهای به قلم حلمی الأسمر، نوشت: سالهای طولانی تصور میشد رژیم صهیونیستی برای حفظ منافع غرب در سرزمین فلسطین تأسیس شده، اما این دروغی بود که در نبرد طوفان الاقصی برملا شد.
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیز گفته بود، اگر اسرائیل تشکیل نمیشد ما آن را به بهترین شکل ایجاد میکردیم این جمله بارها از زبان فرماندهان و رهبران غربی و آمریکایی شنیده شده و به نظر میرسد ما آن را باور کرده ایم و بعدها با خلاقیت، با عبارات شیوای عربی برای این موضوع معادلهایی استخراج کردیم مانند: اسرائیل یک پایگاه پیشرفته آمریکایی است، جالب است بدانید که اطلاعات منتشر شده از پایگاههای آمریکایی در کشورهای مختلف منطقه حکایت دارد، اما هیچ پایگاه آمریکایی معروفی در این رژیم وجود ندارد!
و این جمله: «اسرائیل یک ناو هواپیمابر آمریکایی است»، اما حقیقت این است که شمار هواپیماهای حاضر در پایگاههای کشورهای عربی و آبهای منطقهای از شمار هواپیماهای نیروی هوایی دشمن صهیونیستی بیشتر است، بنابراین آمریکا تا زمان باز بودن درهای کشورهای عربی برای ایجاد هر پایگاهی که میخواهد، دیگر چه نیازی به پایگاه نظامی در اسرائیل دارد؟
اما درباره حفاظت از منافع غرب و آمریکا باید گفت: آمریکا و غرب از دو طریق مفیدتر و کم هزینه تر، از منافع خود محافظت میکنند، نخست از طریق پایگاههای نظامی که پیش از این بدان اشاره کردیم و دوم از طریق سازمانهای مورد حمایت و تابع امریکا تحت عنوان «مشارکت استراتژیک» و «همکاری دو جانبه». داستان شراکت و مشارکت استراتژیک مسخرهتر از دروغ حمایت اسرائیل از منافع غرب نیست، چه شراکتی میان استعمارگر و استعمارشونده وجود دارد؟
برخی، دلیل دیگری برای تأسیس اسرائیل میآورند و آن احساس گناه غرب در نتیجه رنجهای یهودیان در اروپا و نسل کشی نازی هاست، بنابراین لازم بود یک وطن ملی برای اسرائیل ایجاد شود تا جبرانی برای این "شکنجه ها" باشد! خوب، کشورهای غربی از چه زمانی با انگیزه "اخلاقی" عمل میکنند؟ آیا اسرائیل امروز ناامنترین مکان برای یهودیان از هر جای دیگر دنیا نیست؟ یهودیان کجا کشته میشوند؟ فقط در به " سرزمین ملی" خود!
بر عکس هر آنچه که تا کنون در باره علت شکل گیری اسراییل مطرح شده، یهودیان برای تسهیل کشتارشان در فلسطین جمع آوری شدند، گویی "توطئه"ای علیه یهودیان بود که صهیونیسم جهانی با همدستی کشورهای غرب آنها را درگیر کند.
"اسرائیل" عامل و طرحی برای مشغول کردن و خسته کردن مردم مسلمان و روشی برای جلوگیری از بیداری آنان در برابر استکبار به هر طریق و با هر وسیلهای بود که با ایجاد کمربند استبدادی رژیمهای وفادار به غرب و دوست با رژیم صهیونیستی، آغاز و به عملیات شستشوی مغزی گروهی عربها و مسلمانان با روشهای جهنمی پایان مییابد.
برخی دیگر دلائل مذهبی از سوی غرب را در تشکیل «اسرائیل» عنوان میکنند، که برگرفته از اعتقاد برخی فرقههای مسیحی به ضرورت تأسیس اسرائیل برای تسریع در بازگشت مسیح است. بسیار خب این عقیده دینی برخی نیروهای تأثیرگذار در غرب (مسیحیت صهیونیستی یا انجیلی) است، اما سؤال این است: یک رژیم سکولاری که هر روز ارزشهای مسیحی را زیر پا میگذارد، آیا ارزشی برای این دلیل "مذهبی" قائل است و بودجه تقریباً نامحدودی به آن اختصاص میدهد؟ و برای دفاع از آن تلاش میکند؟ این موضوع چگونه درست است وقتی که دین یهود در اصل مسیحیان را کافر میداند، و آنها بخشی از «اغیاری» هستند که توسط خدای یهود، یهوه، برای خدمت به یهودیان آفریده شدهاند؟
از سوی دیگر، مسیحیان، یهودیان را قاتل مسیح میدانند، و کتاب مقدس نقش ضد مسیحی یهودیان را از توهین و آزار و اذیت (یوحنا ۵:۱۶، مرقس ۱۴:۶۵) تا دستگیری به تفصیل بیان میکند.
درنهایت، هر دو طرف، یهودیان و مسیحیان، «از نظر دینی» با هم تشابهی ندارند و در متون دینی، دشمن یکدیگر معرفی شده اند.
راز بزرگی که این رژیم را علیرغم جنایات روزانه علیه بشریت و به ویژه غزه، برای آمریکا، اتحادیه اروپا و به طور کلی غرب تبدیل به کودکی لوس میکند چیست؟ چه چیزی باعث میشود که تصمیم گیرندگان چشم خود را بر این همه زشتیها ببندند و برایش حق دفاع قائل شوند؟ پاسخ همه این سوالات فقط در یک کلمه است: اسلام.
مخلص کلام این که بیداری اسلامی آغازی برای پایان غرب و انحصار طلبی اش در اداره جهان است و شاید حمایت همه کشورهای غربی از رژیم صهیونیستی در حمله وحشیانه اش به غزه مبارز، غزه حافظان قرآن و غزه اسلامی، موضوع را آشکارتر میکند.