به گزارش
جام جم آنلاین، بعد از انتشار مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات علیه مرجعیت شیعی بویژه رهبر نهضت اسلامی مردم ایران، شاه که تا پیش از این تصور میکرد با سیاست مشت آهنین و اتکای به ساواک و نیروهای خارجی میتواند صدای هر اعتراضی را در کشور خاموش کند با این حقیقت تلخ مواجه شد که مردم در پی شوک وارده در جریان جنایات ماموران حکومتی در ۱۹ دی از هر فرصتی برای اعلام مخالفت با حکومت پهلوی استفاده میکنند.
مقدمات این روند از زمان انتشار خبر شهادت آیت الله حاج مصطفی خمینی شروع شد و با برپایی مراسم بزرگداشت ایشان در تهران و بسیاری از نقاط کشور، اعتراضات مردمی علیه رژیم شاه رنگ تندتری گرفت و وقتی آن مقاله موهن در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید نارضایتیها به اوج خود رسید و بعد از سرکوب قیام مردم قم در ۱۹ اعتراضات انقلابی وارد مرحله تازه تری شد.
در ادامه این ماجرا، بعد از رمضان ۵۷، به ابتکار آیت الله دکتر محمد مفتح نماز عید فطر با حضور گسترده مردم انقلابی در تپههای قیطریه برگزار شد و این تجربه موفق، جامعه روحانیت مبارز تهران و در رأس آن شهید آیتالله بهشتی را بر آن داشت حرکت را تداوم دهند و اعلام شد روز پنجشنبه ۱۶ شهریور عزای عمومی است و مردم از شمال تهران به سمت میدان شهیاد تظاهرات خواهند کرد. روز موعود فرا رسید و سیل جمعیت به حرکت درآمد.
هدایت مردم را آیتالله شهید بهشتی بر عهده گرفت. در میدان شهیاد که به آزادی تغییر نام یافت قطعنامه تظاهرات توسط حجتالاسلام ناطق نوری قرائت شد.
برابر با برخی گزارشهای حضور مردم در این راهپیمایی اعتراضی، میلیونی توصیف شده بود. در پایان این تجمع قطعنامهای قرائت شد که محورهای اصلی آن آزادی و استقلال، حکومت اسلامی با رهبری امام خمینی، آزادی زندانیان سیاسی، انحلال ساواک و برچیده شدن رژیم ظلم بود.
هنگام بازگشت در بین مردم شعاری مطرح شد که فردا صبح «میدان ژاله». البته چند روز قبل نیز در مقابل حسینیه آیتالله یحیی نوری هم تظاهراتی بر پا شده و با شهادت عدهای نام میدان ژاله به شهدا تغییر یافته بود.
با برگزاری راهپیمایی میلیونی عید فطر و ۱۶ شهریور در تهران و با اعتراضات خونین مردم در دیگر شهرهای ایران از جمله تبریز، شیراز، اصفهان، قم، قزوین و... رژیم پهلوی که حکومت را در آستانه سقوط میدید، در اقدامی شتابآلود دست به کار شد.
شریف امامی شبانه اعضای شورای امنیت ملی را به جلسهای مهم فراخواند. وزیر خارجه، رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، رئیس ساواک، رئیس کل شهربانی، وزیر کشور و... اغلب مسئولان بلندپایه کشور در آن حضور داشتند. در ابتدای جلسه رئیس ساواک سپهبد مقدم گزارشی از چند روز اقدامات مردم انقلابی ارائه داد و اعلام کرد: فردا- ۱۷ شهریور- قرار است تظاهرات و اغتشاش صورت بگیرد و به عرض شاه رسانده است که لازم است اعلام حکومت نظامی شود.
جلسه که از ساعت ۵ بعدازظهر شروع شده بود با احضار اعضای هیات دولت توسط شریف امامی ادامه پیدا کرد و تا ساعت ۲۴ طول کشید. همه اعضای جلسه بر ضرورت حکومت نظامی تاکید داشتند. شریف امامی نتیجه جلسه را تلفنی به شاه اطلاع داد و سپس ارتشبد ازهاری با شاه تلفنی صحبت کرد و با تصویب شاه، غلامعلی اویسی فرمانده نیروی زمینی به فرمانداری نظامی تهران و حومه منصوب شد.
در پی این رویداد هیات دولت با صدور تصویب نامهای از بامداد روز هفدهم شهریور، در تهران و یازده شهر قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، کرج، قزوین، کازرون و جهرم حکومت نظامی به مدت شش ماه برقرار کرد.
اعلام حکومت نظامی در شهرهایی بود که بیشترین تظاهرات و اقدامات اعتراضآمیز صورت گرفته بود. نکته جالب آن که در اغلب این شهرها علما و روحانیون مبارز هدایت مردم را به عهده داشتند. در تبریز آیتالله قاضی طباطبایی، در مشهد آیتالله العظمی سیدعبدالله شیرازی و آیتالله خامنهای، در شیراز آیتالله دستغیب، در اصفهان آیتالله خادمی و...
با این وصف از نخستین ساعات روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و با وجود اعلام حکومت نظامی و استقرار تانکها و مسلسلها در میادین و خیابانهای شهر تهران، حرکت مردم از نقاط مختلف تهران به سمت میدان ژاله شروع شد.
طبق گزارش ساواک، تظاهرات از میدان شهدا به «خیابانهای دیگری از قسمت شرق تهران» کشیده شد، سپس تظاهرات به جنوب تهران، خیابانهای مولوی، میدان خراسان، میدان شوش و میدان راهآهن سرایت کرد و در مدت کوتاهی خیابانهای فردوسی، منوچهری، سعدی شمالی، نظامآباد، فرحآباد، منطقه نارمک، میدان سپه، خیابان لالهزار، به صحنه درگیری تبدیل شد.
با آتش گشودن ماموران رژیم پهلوی بسیاری در این حادثه تلخ به شهادت رسیدند. از این پس هفدهم شهریور «جمعه سیاه» نام گرفت.
از موضوعات جالب توجه در واقعه خونین جمعه سیاه تمرد سربازان از دستورات فرماندهان نظامی بود. سربازانی که وظیفه آنها دفاع از آب و خاک و سرزمین و مردم مسلمان ایران بود، در مقابله با مردم ـ برادران و خواهران خود ـ نمیتوانستند احساسات و عواطف خود را کنار بگذارند، از این رو اولین تمردها در ارتش به ظاهر شکوهمند و مجهز شاهنشاهی در این روز به وجود آمد.
در همان لحظه اول در میدان ژاله یک سرباز فرمانده خود را هدف قرار داد و سپس خود او را به قتل رساندند. طبق گزارش ساواک سه نفر از سربازان وظیفه لشکر گارد در حین اجرای مأموریت کنترل اغتشاشات، ضمن سرقت اسلحه و مقداری فشنگ متواری شدند. این سه سرباز به اسامی قاسم دهقان، علی ختوری و محمّد محمدی، فردای آن روز محل اختفای آنها کشف و به محاصره نیروهای حکومت نظامی درآمد که هر سه نفر به شهادت رسیدند. در این روز هفت سرباز برای تیراندازی نکردن به مردم خودزنی کردند.
در ۱۹/۶/۱۳۵۷ در اعتراض به کشتار میدان ژاله، بازار بزرگ تهران و بازار شمیران دست به اعتصاب زدند. در تظاهرات خیابانی مردم یک نفر به شهادت رسید. دانشجویان انرژی اتمی تهران و کارگران پالایشگاه تهران هم دست به اعتصاب زدند.
در روز بعد هم بازار به اعتصاب خود ادامه داد و تانکهای مستقر در خیابانها افزایش داده شدند. مراسم غسل و کفن شهدای وقایع چند روزه تهران در بهشت زهرا به تظاهرات اعتراضآمیز ضد رژیم تبدیل شد.
خیابانهای شهناز و شهباز پس از این اتفاق خونین خیابان ۱۷ شهریور و میدان ژاله، به اسم میدان شهدا نامگذاری شد. این رویداد بیتردید جریانی بزرگ در مسیر تحولات نهضت امام خمینی محسوب میشود که پیامدهای سنگینی برای رژیم پهلوی داشت.
قرهباغی آخرین رئیس ستاد بزرگارتشتاران این رویداد را «خونریزی بیهوده» یاد میکند جالب آنکه خود شریف امامی هم معتقد است «لطمه غیرقابل جبرانی به حیثیت ارتش شاهنشاهی وارد شد».
حسین فردوست از مؤثرترین چهره سیاسی ـ اطلاعاتی دوران حکومت پهلوی در خاطراتش درباره اتفاق این روز مینویسند: از دفتر ویژه اطلاعات تلفن کردند و اعلام داشتند طبق اطلاعات واصله از ساواک و شهربانی، واحدی از لشکر یک پاسگان، در میدان ژاله برخورد شدیدی با مردم داشته و تلفات سنگین به جمعیت وارد آمده است. خبر، ناراحتکننده بود! گفتم این مسائل کار را مشکل میکند. این هم دولت آشتی ملی آقای شریف امامی!
فریدون هویدا در خاطراتش مینویسد شاه شدیداً دودل بود، اما نهایتاً با آمریکا تبادلنظر کرد و تصمیم آخر را گرفت. بعد از این کشتار جنایتکارانه، شاه بار دیگر با رئیس جمهور ایالات متحده تماس میگیرد.
کارتر آن زمان در کمپ دیوید مشغول استراحت بود. او در خاطراتش مینویسد: شاه ایران بعد از فاجعه خونین ۱۷ شهریور به من زنگ زد و مضطرب بود باید چه کار کند. من به او اطمینان خاطر دادم جای نگرانی نیست و این ناآرامیها بعد از این جریان فروکش خواهد کرد.
این حرف رئیس جمهور آمریکا البته فراتر از حدس و گمان نبود که وقایع بعدی بخوبی نشان داد که از این پس مجموعهای از حوادث و رخدادها که وقوع آن ناشی از تشدید اعتراضات انقلابی مردم ایران بود رژیم شاه را هر روز به ورطه نابودی کشاند.
پس از ۱۷ شهریور اعتصابات به صورتی گسترده سراسر کشور درنوردید این اولین باری بود که اعتصاباتی چنین گسترده با اهدافی سیاسی و نه صرفاً اقتصادی کشور را فرامیگرفت. در ۲۶ شهریور و پس از افشای اسناد سرقت ۲ میلیارد دلار ارز از سوی سران رژیم از بانک مرکزی کارمندان بانک ملی اعتصاب خود را آغاز نمودند. دانشآموزان و دانشجویان اعتصابات را گسترش دادند، اما مهلکتر از همه اعتصاب کارکنان شرکت نفت و پالایشگاههای سراسر کشور بود که مهمترین درآمد ارزی دولت را بهشدت کاهش داد. پسازآن بود که اعتصاب بهسرعت به راهآهن، کشتیرانی، ذوبآهن، مخابرات و ... کشیده شد.
امام خمینی پس از این حادثه با انتشار پیامی از مردم ایران خواستند تا به مجروحین و مصدومین حادثه خونین ۱۷ شهریور خون و دارو و غذا و امکانات لازم برسانند و از هرگونه کمک دریغ نورزند و تا پیروزی نهایی مبارزات خود را ادامه دهند.
در پیام امام خمینی جمله پرمعنی و زیبایی وجود کرد: «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد.»