به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از دوم مردادسال۱۴۰۱وبامرگ مشکوک مردی بهنام ناصردرکهریزک در جنوب تهران آغاز شد. بررسیها نشان داد این مرد در سرویس بهداشتی بدحال شده و خانوادهاش او را به بیمارستان رساندند، اما تلاش برای نجات جانش بینتیجه مانده بود.
جسد برای تعیین علت مرگ به پزشکیقانونی منتقل شد و تحقیقات دراینباره ادامه داشت تا اینکه حدود دو هفته بعد، مادر و خواهر ناصر برای سر زدن به عروسشان و فرزند معلول او به خانهاش رفتند که متوجه حضور یک مرد غریبه در کمددیواری خانه شدند.
آنها که با دیدن مرد غریبه در خانهشان شوکه شده بودند، شروع به داد و فریاد کردند. مرد غریبه اقدام به فرار از خانه کرد و مادر و خواهر مقتول وحشتزده درخیابان دنبالش دویدند.درآن محله تعدادی ازقوم وخویشهای ناصرزندگی میکردند که با شنیدن سروصدای مادر و خواهر او به خیابان ریختند و مرد غریبه را دستگیر کرده و تحویل ماموران پلیس دادند.در بررسی گوشی تلفنهمراه آن مرد مشخص شد که از مدتی قبل با همسر مقتول در ارتباط بوده است. علاوهبراین پیامهایی در گوشی این مرد وجود داشت که نشان میداد اقدام به خرید سیانور کرده است.
ازسوی دیگر پزشکیقانونی علت مرگ را مسمومیت با سم سیانور اعلام کرد. به این ترتیب این مرد و همسر مقتول بازداشت شدند.
شهلا در اعتراف به قتل همسرش با همدستی حمید اعتراف کرد و گفت: «مدتی قبل با حمید در فضای مجازی آشنا شدم. چون شوهرم بداخلاق بود تصمیم به قتل او با همدستی حمید گرفتم. حمید میگفت برای خرید سیانور پول ندارد و برای همین من طلاهایم را فروختم و پولش را به او دادم تا سیانور تهیه کند. بعد آن را در دلستر ریختم و به شوهرم خوراندم که سبب مرگش شد.»
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده مادر مقتول از طرف خودش و نوه معلولش برای عروس خود درخواست قصاص و برای همدستش اشد مجازات خواست و گفت: «تحت هیچ شرایطی حاضر به گذشت نیست.»
سپس رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به شهلا از او خواست از خود دفاع کند که زن جوان گفت: «درطول ۱۵سالی که با شوهرم زندگی کردم او به من بیاعتنایی میکرد. حتی بیشتر شبها به خانه نمیآمد. از این تنهایی خسته شده بودم تا اینکه در فضای مجازی با حمید آشنا شدم. او با حرفهایش مرا فریب داد و نقشه قتل شوهرم را کشید. اول قرار بود اسلحه بخریم که گران بود. بعد من طلاهایم را فروختم و به حمید دادم تا با آن سیانور بخرد. سیانور را در دلستر ریختم و به شوهرم دادم. حالا از کاری که کردم پشیمان هستم.»
در ادامه جلسه دادگاه، حمید در دفاع از اتهام معاونت در قتل اظهار کرد: نقشه قتل را شهلا کشید و من فقط برایش سیانور خریدم.
پس از دفاعیات متهمان، جلسه دادگاه غیرعلنی شد تا به اتهام ارتباط پنهانی آنها رسیدگی شود. با پایانیافتن جلسه دادگاه، قضات وارد شور شده و شهلا را به اتهام قتل عمدی به قصاص و بهخاطر زنای غیرمحصنه به صد ضربه شلاق محکوم کردند. ناصر هم به ۲۵ سال زندان، دو سال تبعید و ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد.
شهلا وقتی حکم دادگاه به دستش رسید، به آن اعتراض کرد و با طرح ادعایی تازه مدعی شد، ناصر با تهدید او و حتی دختر معلولش را هم آزار داده است.
این ادعا بررسی شد، اما از سوی پزشکیقانونی رد شد. به این ترتیب قضات شعبه ششم دیوان عالی کشور حکم مجازات شهلا و حمید را تایید کرده و پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد.