خاطرات کاغذی

جنگجوی نوجوان

خاطرات کاغذی

پسر قهرمان و اسب بالدار

ایزدان به اهالی روستایی که مورد تهدید مهاجمان دریایی بودند، سیستم دفاعی ویژه‌ای بخشیدند، به این شکل که وقتی دشمن حمله می‌کرد آن‌ها با گرزی جادویی به صخره‌ای بزرگ ضربه زده و از این ضربه، صدایی طنین‌انداز می‌شد که از قدرت مهاجمان می‌کاست.
کد خبر: ۱۴۷۲۷۸۸
نویسنده مریم فلاح - نویسنده و پژوهشگر

از قضا شبی دشمن به نگهبان گرز حمله کرده و دسته گرز را شکستند تا ویژگی‌اش را از دست بدهد. پس از آن ریش‌سفید روستا اعلام کرد گرز‌های جادویی در قلعه کوهی صعب‌العبور نگهداری می‌شود و پیر فرزانه‌ای که ساکن آن منطقه است، اسبی بالدار با سم‌های آتشین آماده کرده و در طلب کسی است که بتواند برای رفتن به قلعه از آن سواری گیرد. پسر ارشد نگهبان، این ماموریت خطیر را به عهده گرفت، اما وقتی به نزد پیر رسید با اسب سرکشی مواجه شد که حاضر نبود به او سواری دهد، پس ناکام به نزد پدر بازگشت، در پی آن پسر دوم نگهبان عازم شد که البته او هم ناکام برگشت، در نهایت پسر کوچک نگهبان، رخصت گرفت.

او شجاعانه بر اسب آتشین تاخت و با گذر از هفت‌خوانی خطرناک به گرز جادویی که حکیم قولش را داده بود دست پیدا کرد و برای مبارزه با دشمن قهرمانانه به روستا برگشت. 

«پسرقهرمان و اسب بالدار» (با عنوان اصلی: The Flying Horse) محصول سال ۱۹۸۶ کره شمالی که براساس داستانی از کیم ایل سونگ، توسط کیم، چون اک ساخته شد. این اثر جایزه جشنواره فیلم وارنا را کسب کرده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها