وادادگی رسانه‌ای در کشاکش جنگ

اولین حضور مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور کشورمان در نیویورک جهت شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با برخی عملیات‌های سیاسی-رسانه‌ای درباره لزوم عادی‌سازی روابط با غرب خاصه با آمریکا، از سوی نیروهای سیاسی رادیکال و واداده بوده است.
کد خبر: ۱۴۷۴۲۲۶
نویسنده حسام رضایی | دبیر گروه سیاسی

وادادگی رسانه‌ای در کشاکش جنگ

این روند هرچند از پیش از سفر رئیس‌جمهور شکل گرفته بود، لیکن طی دو روز اخیر بر شدت و بار محتوایی آن افزوده شده است. با رصد محتواهای تولیدشده توسط رسانه‌های موسوم به اصلاح‌طلب که خود را در مقام حامی دولت نشانده‌اند، می‌توان دریافت که این رسانه‌ها به دنبال عملیاتی‌سازی خیال‌های خام‌اندیشانه خود بوده‌اند.

برخی رسانه‌های‌اصلاح‌طلب حتی باکار تبلیغاتی روی ترکیب همراهان رئیس‌جمهوردرنیویورک‌شامل عراقچی،ظریف‌و تخت‌روانچی که از ارکان اصلی هیات گفت‌و‌گو‌کننده ایرانی در مذاکرات منتهی به توافق سال ۲۰۱۵ بودند، تلاش دارند دستیابی به توافق اولیه با غرب با هدف آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای را آسان و در دسترس نشان بدهند. برخی دیگر از رسانه های اصلاح طلب که ارتباطی تنگاتنگ با نهاد شورای اطلاع‌رسانی دولت دارند نیز اخیرا با انتشار مصاحبه ها و گزارش‌های عجیب، خواستار گشایش مراکز کنسولی در ایران و آمریکا شدند.

ایجاد اشتهای کاذب در طرف ایرانی برای انجام مذاکره، با ایجاد ترس از رو‌در‌رویی مستقیم با رژیم صهیونیستی همراه بوده است. رسانه‌های اصلاح‌طلب با تشبث مجدد به ایده پیشینی «رفع سایه جنگ»، مشغول پخت‌و‌پزهای دوباره درباره لزوم پیشبرد مذاکرات هسته‌ای با غرب هستند. به بیان ساده‌تر اصلاح‌طلبان با این توجیه که می‌شود با مذاکره با آمریکا، جلوی جنایات رژیم اشغالگر قدس در اراضی اشغالی و در لبنان از یک‌سو و احتمال تقابل مستقیم تل‌آویو با تهران از سوی دیگر را گرفت، درصدد زمینه‌سازی برای احیای میز مسقط و آغاز دور جدید گفت‌و‌گوهای مستقیم تهران با واشنگتن هستند. در واقع این جریان می‌کوشد با تیر صلح‌گرایی افراطی در نیویورک و دادن پالس مذاکراتی به طرف مقابل دو نشان بزند؛ اولین نشان پیشبرد مذاکرات هسته‌ای و دومین نشان، جلوگیری از جنایات صهیونیست‌ها در منطقه و صفر کردن حمله نظامی احتمالی این رژیم به ایران. اما این راهبرد چند اشکال و ایراد اساسی دارد و در نوع خود می‌تواند وجهه جمهوری اسلامی ایران در میان حامیانش در منطقه را با خدشه مواجه کند.

اولین اشکال این است که آمریکایی‌ها هیچ‌گونه پالسی برای از سر‌گیری مذاکرات با ایران، چه در بحث هسته‌ای و چه در بحث جلوگیری از جنایات تل‌آویو، به تهران ارسال نکرده‌اند. آمریکایی‌هاحتی حاضر نیستند برای جلوگیری از جنایات رژیم صهیونیستی، اقدام قابل‌توجهی صورت دهند چه برسد به این‌که بخواهند دراین‌باره با ایران مذاکرات کنند؛ چه کسی است که نداند انعقاد مذاکرات احتمالی، بی‌شک در گرو پایان تنش در منطقه خواهد بود.پس با درک این فضا می‌شود چنین نتیجه گرفت که ارسال پالس مثبت از سمت غرب‌گرایان وطنی برای مذاکره، بدون دریافت نشانه‌های مثبت از طرف آمریکا،‌ در واقع «عشق یک‌طرفه»ای است که ثمری برای عاشق ندارد.مشتاق نشان دادن برای امر مذاکره، اشکال دیگری نیز دارد و این اشکال، معطوف به دلسردی برخی متحدان راهبردی ایران در منطقه و در محور مقاومت خواهد بود. می‌توان گفت که نشان دادن تمایل به مذاکره با آمریکا، در واقع تمایل به مذاکره با  کارفرمای جنایات در منطقه است. این کار می‌تواند موجب بروز برخی سوء تفاهم‌ها در میان متحدان ایران شود وآنها رادر کشاکش جنگ با رژیم غاصب صهیونیستی، دچار چالش کند که ابدا به نفع ما نخواهد بود.

سومین اشکال این است که تمایل بیش از حد به مذاکره، آن هم در شرایط خاص منطقه‌ای، خلاف سیاست‌های کلان کشور است و در نوع خود می‌تواند ضعف ایران و محور مقاومت را به دشمن مخابره کند. تمایل به مذاکره‌ در حالی که ایران هنوز حساب ترور شهید هنیه در تهران را با متحد راهبردی آمریکا،‌ یعنی رژیم صهیونیستی،صاف نکرده، در نوع خود نقض غرض است و متولیان مذاکره را به نتیجه مطلوب که انتظار می‌کشند، نمی‌رساند. مضاف بر اقامه این اشکالات، باید تصریح کرد که این جریان همواره ثابت کرده‌اند که هیچ‌وقت به‌جز مذاکره با غرب، ایده‌ای برای حل مسائل کشورنداشته‌اند. درواقع انتها وسرحد هنر این جریان سیاسی برای حل مشکلات، مذاکره با غرب و در رأس آن، با آمریکا بوده است. البته اصل مذاکره به‌عنوان صرفا یک «ابزار تاکتیکی» برای مدیریت بعضی موضوعات از پیش تعیین شده، هیچ‌گاه از طرف ایران مردود نبوده، اما لازم است که بعضی الزامات درباره مذاکره رعایت شود. اولا مذاکره، امری تاکتیکی و نه راهبردی است و ابدا قرارنیست مسائل بنیادین معرفتی میان ایران و غرب را حل کند. ثانیا، دامنه شمول مذاکره باید محدود وازپیش تعریف شده باشد وموضوعات مربوط به امنیت ملی ایران را در برنگیرد. ثالثا، شرایط انعقاد مذاکره بایدجوری باشدکه منافع ایران را تامین کند.درشرایط فعلی که مزدور آمریکا درمنطقه غرب آسیا، مشغول قتل‌عام مردم لبنان است وازآن طرف،آمریکایی‌ها سرگرم فراهم کردن مقدمات برای انجام انتخابات ریاست‌جمهوری هستند، دادن پیام مذاکراتی از طرف جراید خاص، از اساس خلاف منافع ملی ایران و خلاف مصالح مربوط به محور مقاومت است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها