به گزارش خبرنگار جامجم،اسفند ماه سال۱۳۹۹وبا گزارش قتل مرد۴۰ سالهای به نام بهنام درشرق تهران تحقیقات برای رازگشایی قتل او آغاز شد. بررسیها نشان میداد، این مرد به تنهایی زندگی میکردوهنگام کشف جسد دست و دهانش بسته بود. از سوی دیگر پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی به دلیل فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کرد.همچنین وجود آثار جوهر روی انگشت مقتول نشان میداد از او اثر انگشت گرفته شده است. ماموران با بررسی دوربینهای مداربسته متوجه سمند سفیدی شدند که چند بار سرنشینان آن خانه مقتول را بررسی کرده بودند. آخرین بار هم چهار مرد که ماسک زده بودند همراه زنی جوان سراسیمه از خانه بیرون آمدند و با خودروی سمند از محل گریختند. با بررسی پلاک خودرو، مالک آن به نام فریبا که وکیل بود شناسایی شد. فریبا پس از دستگیر شدن در تحقیقات به ارتکاب این قتل با همدستی دو برادر و دو پرستار بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانی اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل مرد تاجری که درزمینه توریسم پزشکی فعالیت داشت به دفترم آمد و مدعی شد شش میلیارد تومان به مردی به نام بهنام داده تا برایش سرمایهگذاری کند اما این مرد نه اصل پول را میدهد و نه سود آن را. سپس از من خواست همراه برادرش داوود و دو پرستار به نامهای نوید و حمید به خانه مرد بدهکار برویم و از او سفته بگیریم. به بهانه حلوای نذری وارد خانه شدیم. بهنام خیلی تقلا میکرد که داوود و نوید دهانش را بستند و باعث مرگ او شدند. با این اعترافات چهار متهم دیگر هم دستگیر شدند. متهمان چندی پیش در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند و مادر مقتول در این جلسه درخواست قصاص کرد. سپس داوود در جایگاه ایستاد و گفت: ما برای گرفتن سفته از بهنام به خانهاش رفتیم اما او تقلا کرد و همین باعث مرگش شد. قصدی برای قتل نداشتیم. وقتی فهمیدیم نفس نمیکشد شال را از مقابل دهانش باز کردیم و نوید به او تنفس مصنوعی داد اما فایدهای نداشت. در ادامه سه مرد متهم دیگر پرونده نیز همین ادعا را مطرح کردند و گفتند قصدی برای کشتن مرد جوان نداشتند. فریبا هم در دفاعیاتش اظهار کرد: برای بستن قرارداد حقوقی به آنجا رفتم و از نقشه آنها بیخبر بودم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده داوود را به اتهام قتل عمد به قصاص، برای مشارکت در اخذ سند به عنف و سرقت و حمل شوکر بدون مجوز به ۱۳ سال زندان و ۳۰ ضربه شلاق محکوم کردند. نوید به عنوان متهم ردیف دوم به اتهام معاونت در قتل و مشارکت در اخذ سند به عنف به ۲۶ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
داریوش نیز به جرم سرقت و معاونت در قتل به ۲۵ سال حبس محکوم شد. حمید نیز به ۱۵ سال حبس و دو سال تبعید به شهرستان نیکشهر محکوم شد. قضات دادگاه، فریبا را هم به دلیل معاونت در قتل و مشارکت در اخذ سند به عنف به ۱۱ سال حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم کردند.
با اعتراض متهمان، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد که قضات دیوان عالی با توجه به دلایل وکلای متهمان، حکم را نقض کرده و خواستار بررسی بیشتر درباره علت مرگ شدند. به این ترتیب کمیسیون سه نفره پزشکی قانونی تشکیل شد و آنها در گزارش خود اعلام کردند علت مرگ فشار بر عناصر حیاتی گردن نبوده و عوامل دیگری مانند شرایطی که بهنام در آن قرار داشته، آریتمی قلبی و همچنین بالا و پایین شدن پتاسیم باعث مرگ او شده است. به این ترتیب متهمان دوباره پشت میز محاکمه قرار گرفتند و دیروز آخرین دفاع آنها گرفته شد. در این جلسه فریبا به دلیل اینکه پیش از این آخرین دفاعش اخذ شده بود، حضور نداشت اما چهار متهم مرد دوباره از خود دفاع کردند. در ابتدای این جلسه مادر مقتول گفت: این افراد پسرم را ناجوانمردانه کشتند و برای آنها اشد مجازات را میخواهم.
سپس داوود در جایگاه قرار گرفت و گفت: ما به قصد کشتن بهنام به خانهاش نرفته بودیم و فقط میخواستیم سفتهها را بگیریم. نوید او را گرفت و من دستهایش را از پشت بستم. سپس او را روی شکم درازکش کردیم و برای اینکه
سر و صدا نکند شال کشسان زنانهای دور دهانش گره زدیم. حتی قصد بستن دهانش را هم نداشتیم و وقتی تقلا کرد، مجبور شدیم. حدود ۱۰ دقیقه در این وضعیت بود و من و حمید سعی کردیم از او سفته بگیریم. قابل باور نبود که این حال باعث مرگ او شود. آگاهی نداشتیم که هورمونی تشریح میشود و فعل و انفعالاتی شیمیایی در بدنش شکل میگیرد. اتهامم را قبول ندارم. اگر قصد قتل داشتیم، با خودروی شخصی به آنجا نمیرفتیم و در آنجا از تلفن همراه استفاده نمیکردیم. محل زندگی مرحوم طوری بود که نمیتوانستیم بهراحتی به آنجا برویم. این موارد نشان میدهد ما قصد قتل نداشتیم. بهنام با وعده وعید شش میلیارد تومان از برادرم گرفته بود و میخواستیم آن را پس بگیریم.
سپس نوید درجایگاه قرار گرفت و با رد اتهام مشارکت در قتل گفت: من سه جا با مقتول تماس داشتم. اول هنگام تزریق آمپول بیحسی به او. دوم هنگام گرفتن اثر انگشت وسوم وقتی میخواستم او را احیا کنم. ما حواسمان بود که راه هوایی او باز باشد و به همین دلیل راه بینیاش بازبود.هیچ کاری نکردیم که نتیجه آن مرگ باشد.بعد هم دردادگاه اول در مجموع به ۱۲۰ سال زندان محکوم شدیم. یکی ازما هم قصاص شد.خیلیها بعد ازحکم دادگاه گفتند اعتراض نکن چون در لبه تیغ هستی اما من اعتراض کردم تا باعث اعدام داوود نشوم و خونش گردن من نیفتد.
حمید هم در دفاعیاتش اظهار داشت: از مادر بهنام درخواست بخشش دارم. باور کنید من هیچ تماس بدنی با مرحوم نداشتم. ما به قصد گرفتن طلبمان به آنجا رفته بودیم و هیچکدام از کارهای من باعث آریتمی قلبی نشد.
داریوش، طراح این ماجرا به عنوان آخرین متهم در جایگاه قرار گرفت و عنوان کرد: من ۲۰ سال حبس گرفتم و میخواهم به ازای هر سال یک دقیقه وقت دفاع داشته باشم. در این ماجرا موضوع قتل عمدی مطرح نیست و مصداق قتل غیرعمد است. قصد فعل بوده اما قصد نتیجه نبوده است.
پس از دفاعیات متهمان قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.