در این میان، حتی آمریکا نیز تعهدات قبلی خود به طرفداران گفتمان سازش در منطقه از جمله تشکیلات خودگردان فلسطین را زیر پا گذاشتهاست.
رمزگشایی از یک قطعنامه
قطعنامه اخیر شورای امنیت مبنی بر پذیرش عضویت دائمی فلسطین در سازمان ملل متحد، جنس و ماهیتی دیگر دارد. در حالی که برخی مقامات آمریکایی در اظهاراتی دروغین، مدعی تمرکز روی راهکار دودولتی در راستای حل مسأله فلسطین بودهاند، وتوی قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط نماینده دولت بایدن خبر از استمرار حمایت مطلق کاخ سفید از نسلکشی در غزه میدهد. به عبارت بهتر، آمریکا با وتوی قطعنامه اخیر نشان داد نهتنها در جنگ غزه فرمانده اصلی میدان تقابل با فلسطینیان و منطقه محسوب میشود، بلکه حتی به راهکارهای اعلامی و ادعایی خود نیز کمترین باوری ندارد. این تناقض آشکار، برگرفته از شکست میدانی مشترک واشنگتن ــ تلآویو در جریان تحولات جنگ غزه و فراتر از آن، سردرگمی راهبردی آنها در قبال مسأله فلسطین است.
پشت پای آمریکا به مهرههای خود در منطقه
واقعیت امر این است که ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و بازیگرانی منطقهای مانند ریاض، ابوظبی و منامه حساب ویژهای روی پیشبرد طرح دودولتی از سوی واشنگتن باز کرده بودند. این نگاه اعتمادآمیز به دشمن بشریت، منبعث از وعدههایی بوده که نهتنها در دوران ریاستجمهوری جو بایدن، بلکه در دوران ریاستجمهوری ترامپ و اوباما نیز به آنها داده شده بود. بر همین اساس، طرح عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل (تحت عنوان پیمان ابراهیم) پیش رفت و به خطای راهبردی امارات و بحرین در عادیسازی روابط با صهیونیستها منتج شد. اما وتوی قطعنامه اخیر در شورای امنیت سازمان ملل متحد، آن هم با وجود موافقت ۱۲ عضو شورای امنیت و رأی ممتنع دو کشور (سوئیس و انگلیس)، بیانگر قرائت خاص کاخ سفید از طرح دودولتی است! این مسأله نشان میدهد که اتفاقا آمریکا طرح دودولتی را نیز نه به مثابه راهکاری برای حل بحران در منطقه غرب آسیا، بلکه بهعنوان ابزاری برای تحقق استیلا و سلطه صهیونیستها بر غرب آسیا ارزیابی میکند. رمزگشایی از سخنان رابرت وود، معاون نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل بهوضوح چنین گزارهای را تصدیق میکند: «ایالات متحده همچنان از راهحل دودولتی بهشدت حمایت میکند. این رأی مخالفت با حق تشکیل کشور فلسطین را نشان نمیدهد، بلکه اذعانی است به اینکه این امر تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین حاصل خواهدشد.»
شانتاژ سیاسی آمریکا در سازمان ملل متحد
به عبارت بهتر، آمریکا پذیرش کشور مستقل فلسطین درسازمان ملل متحدرا به گفتوگوی مستقیم (میان فلسطینیان و صهیونیستها) و در حقیقت، پذیرش مسأله عضویت فلسطین از سوی تلآویو منوط کرده است! بدیهی است که در این مسیر، تلآویو از تشکیلات خودگردان امتیازاتی خواهد خواست که تنها یکی از آنها، عاریسازی غزه و کرانه باختری از گروههای مقاومت است! شرط وقیحانهای که هیچگاه تحقق نیافته ودر آینده نیز نخواهد یافت. حتی تشکیلات خودگردان فلسطین بهعنوان بازیگری که در قبال کشتار بیرحمانه فلسطینیان، بازی در زمین واشنگتن را نسبت به دفاع واقعی از ساکنان مظلوم غزه ترجیح داده، نسبت به رفتار اخیر کاخ سفید شوکه شده است. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در بیانیهای وتوی آمریکا را «ناعادلانه، غیراخلاقی و غیرقابل توجیه» خواند. با این حال محمود عباس باید زودتر از اینها نسبت به دنائت آمریکاییها اطمینان پیدا میکرد!
پایان گفتمان سازش
تحولات یک سال اخیر در جنگ غزه، مترادف با پایانیافتن ومرگ نهایی گفتمان سازش وکسانی است که در روند مواجهه با پرونده فلسطین، دل در گرو اقدامات آمریکا و غرب در تنظیم رویکرد و رفتار رژیم اشغالگر قدس داشتهاند! اکنون بر همگان مسجل است که غرب و صهیونیستها، دو روی یک سکه هستند. فلسطینیان درحال حاضر یک کشور ناظرغیرعضو درسازمان ملل هستند که درسال۲۰۱۲ و درپی رأی مجمع عمومی حاصل شدهاست.بااین حال پذیرش این کشوربرای عضویت کامل در سازمان ملل باید توسط شورای امنیت و سپس دستکم دوسوم مجمع عمومی تایید و نهایی شود. یکی از اصلیترین بازندگان رأیگیری اخیر شورای امنیت سازمان ملل متحد، سیاستمدارانی هستندکه روی واشنگتن درروندحل مسأله فلسطین حساب بازکردهاند! این رأیگیری نشان داد که راهحل واقع درفلسطین، رویآوردن به همان گفتمان مقاومت وایستادگی همهجانبه دربرابرواشنگتن و تلآویو است، نه رویآوردن به گفتمان سازش با دشمنانی که نماد ظلم ونسلکشی محسوب میشوند. در این معادله صریح و گویا، سرنوشت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس با شکست و تباهی گره خوردهاست.