در این نمایش که از حکایت تمثیلی حیوانی بهره برده است، اقشار و طبقات اجتماعی گوناگون و نوع مواجهه و برخورد آنها با موضوعات فردی و جمعی به تصویر کشیده شده است و آنگاه که حقایق در نمایش مذکور برملا میشود، کنش و واکنش افراد، دورویی و نیرنگ انسانها آشکار شده و همچون آینهای پیشروی مخاطب قرار میگیرد. این نمایش سعی دارد با یادآوری برخی خصلتهای انسانی ناپسند مانند طمع جاه و منزلت در افراد و دورویی و فریب دیگران، تجربه زیسته بشر در جهان واقعی را مورد تاکید قرار دهد و برای کاستن از تلخی حقیقت زبان طنز و تمثیل را به شایستگی به کار گرفته است. وقتی الاغها عاشق میشوند به تهیهکنندگی الهام شکیبا و مارال قلیزاده این روزها در تالارحافظ روی صحنه است وجعفر مهیاری، نویسنده و کارگردانی این نمایش را برعهده دارد. مریم آشوری، سعید ابک، خالق استواری، محمد رحمانی،حامد زحمتکش، سپیده زینلی، مهدی فرشیدیسپهر و محمد لقمانیان بازیگران این نمایش هستند. با کارگردان وقتی الاغها عاشق میشوند به گفتوگو نشستیم که ماحصل آن پیشروی شماست.
در مورد شکلگیری ایده اجرایی نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند و جزئیات قصه این نمایش بگویید.
در این نمایش چهار شخصیت الاغ داریم که عاشق طاووسی میشوند؛ طاووس نر هم که دارای زیبایی خاصی است و به پرهای رنگارنگش شهرت دارد از این جذابیت به نفع خود بهره میبرد. درواقع طاووس زیبای نمایش مکار است و با حیله و نیرنگ رفتار میکند و میخواهد از علاقه الاغها به خودش سوءاستفاده نماید. در نتیجه به الاغها میگوید اگر واقعا او را دوست دارند و عاشقش هستند، باید یکی از خواستههایش را برآورده کنند. خواسته طاووس این است که الاغها «سلطانشیر» که سلطان جنگل است را از بین ببرند. الاغهای نمایش درنهایت این خواسته را میپذیرند و به طاووس قول اجابت میدهند. آنها با ترفندی وارد قصر شیر میشوند، اما شیر به نقشه آنها پی میبرد و طاووس گیر میافتد. درنهایت طاووس با همکاری جنگل بالا موفق میشود و نجات مییابد.
اصولا هنرمندان براساس دغدغههای فردی و اجتماعی به سمت تولید اثر هنری میروند. هدف شما از ساخت این اثر چه بود و چه دغدغهای شما را برای ساخت نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند ترغیب کرد؟
تمام نمایشهایی که تابهحال روی صحنه بردهام ضرورتا به موقعیت زمانی که نمایش روی صحنه رفته مربوط نبوده، بلکه در مواردی موضوعات مربوط به تمام زمانهها را در بر داشتهاند. گاهی ضرورت زمان حال ایجاب کرده که قصهای روایت شود، ولی ترجیح من این است که قصههایی فرازمانی و فرامکانی را روی صحنه ببرم.در مورد نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند با قصهای اجتماعی مواجه هستیم که چهارالاغ داردکه هرکدام نمادی ازطبقهای ازاجتماع است.طاووس، موش وسایر شخصیتهای حیوانی این نمایش هم هرکدام مفهوم یکی از افراد طبقه اجتماعی را در معنای کلی نمایندگی میکنند. درواقع عمل افراد سیاس که قصد فریب یکدیگر را دارند در نمایش مورد نظر است که در سطوح بسیار کوچک تا گسترده چالشهایی به همراه دارد و در همه جوامع هم دیده میشود. سایر اقشار جوامع نیز چنین شرایطی دارند و در بین آنها هم افراد سالم و هم افراد ناسالم پیدا میشود. در نمایش ما این ویژگیهای افراد گوناگون را برجسته کردهایم.
عموما روایت قصههای همراه با تمثیلهای جانوری و نمادها و نشانهها به سمت نوعی طنز سیاه و گروتسک میرود که در ادبیات فارسی کلاسیک و هنرهای نمایشی اصیل ایرانی نیز نمونههای موفق بسیاری از این تجربیات داریم. آیا نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند نیز برای بیان مفهوم مورد نظر خود از زبان طنز بهره برده است؟
بله، در نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند با گونهای از نمایش مواجه هستیم که آمیزهای از تمامی ژانرها در یک اثر به مخاطب ارائه میشود، به گونهای که مخاطب این اثر ممکن است در صحنهای بخندد و در ادامه به فکر فرو برود.
برچه اساسی شخصیتهای حیوانی را بهجای انسانها برای روایت یک قصه اجتماعی و اندیشهمحور انتخاب کردید؟ این ایده اجرایی چه کمکی به درک بهتر اهداف متن نمایش میکرد؟
دراین نمایش ازعناوین حیوانات استفاده کردهایم،ولی مخاطب درنمایش همه چیزراانسانی میبیند.شخصیتهای نمایش پوششهای انسانی دارند، مثلا کت و شلوار پوشیدهاند یا کراوات و پاپیون میزنند و هیچ نماد حیوانی وجود ندارد که شما براساس آن نشانهها و نمادها بگویید کاراکتر الاغ است یا طاووس، بلکه در طول قصه کاراکترها خانم طاووس یا آقای الاغ و... خطاب میشوند.همچنین ما از تکنیک نمایش سایه هم استفاده کردهایم. در لحظه ورود هرکدام از شخصیتهای حیوانی نمایش که در ظاهر انسانی روی صحنه دیده میشوند، در پرده سایه سر شخصیتهای شیر، الاغ و... را میبینیم و زمانی که شخصیت از سایه بیرون میآید سر حیوانی او نیز برداشته میشود و روی صحنه یک انسان کامل را مشاهده میکنیم.درواقع به شیوه خودمان از شخصیتبخشی به حیوانات و نمایش سایه استفاده کردهایم تا به درونیات حیوانی که هر انسانی ممکن است در خودش نهفته داشته باشد اشاره کنیم. براساس خصلت هرکدام از افراد نمایش میبینیم که در سایه تبدیل به حیوان میشود و آنگاه که سایهها کنار میرود و نور روی شخصیت میافتد شخصیت حقیقی خودش را عیانمیکند.در نمایش به زیست دوگانه انسانها که انسان امروزی بیشتر هم به این دوزیستی مبتلا شده تاکید میکنیم و در حقیقت به خودمان تلنگر میزنیم و هشدار میدهیم. انسانها باید گاهی به این فکر کنند که چقدر از وجود آنها در سایه قرار گرفته و چقدر حقیقی و عیان هستند. همچنین در خفا چه خصوصیتی داریم و آنگاه که وارد نور میشویم چه تغییراتی میکنیم. در صحنهای از نمایش میبینیم که یکی از شخصیتها در سایه و زیر نور تغییر شخصیت نمیدهد و همیشه با یک حقیقت زندگی میکند که شخصیت سگ قصه اینگونه است و به سلطان و اصالت خود تا آخر وفادار است.
چقدر در طراحی صحنه و سایر آکسسوارهای موجود در نمایش به پیوند فرم اجرایی با محتوای خاص نمایش توجه داشتید و صحنه طراحیشده تا چه اندازه توانسته در انتقال مفهوم متن نمایش و شیوه کارگردانی شما کمککند؟
در این نمایش ماسکهایی طراحی شده و عروسکی برای شخصیتهای تمثیلی وحیوانی نداریم.صحنه نیز دکور سادهای شامل چند لته و یک قاب نمایش سایه است وصندلی سلطان شیر. این لوازم درصحنه و امکانات صحنهای برای اجرای نمایش سایه در کنار نورپردازی به کلیت کار کمک کرده است. نورپردازی نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند به درک بصری مخاطب برای فهم بهتر مضمون کمک کرده و فکر میکنم سازههای ساده، رنگها و نورها در عین اختصار در خدمت محتوای نمایش هستند.
درمدتی که نمایش وقتی الاغها عاشق میشوندروی صحنه رفته است چه بازخوردهایی ازمخاطبان دریافت کردهاید؟فکر میکنید نوع روایت خاص این نمایش موجب وجه تمایز آن با سایر آثار روی صحنه شده است؟
در همین چند اجرای ابتدایی خوشبختانه واکنشهای کاملا منفی نسبت به اثر نداشتیم و اکثر تماشاگران بازخورد مثبتی به نمایش داشتند. درواقع برخی مخاطبان یا کار راخیلی پسندیدهاند یا نظرات میانهای نسبت به آن داشتهاند. طبیعی هم هست که هر اجرایی با نقدهایی روبهرو شود، اما درکل ارتباط مخاطب با نمایش مثبت بوده که جای خوشحالی دارد.در این بین برخی از مخاطبان به ما گفتهاند که احساس میکنیم با تئاتر متفاوتی مواجه شدهاند که در چهارچوب کلیشهای بقیه تئاترها نیست و استقلال این نمایش، ایده اجرایی و...موجب جذابیت آن گردیده که برای تماشاگر تازگی داشته است. برخی از چهرههای شناختهشده مانند بهاره رهنما و خسرو احمدی بعد از تماشای وقتی الاغها عاشق میشوند بازخورد مثبتی به ما انتقال دادند و به وجوه تمایز اثر اشاره کردند.
دراین نمایش بازیگرانی ایفای نقش میکنندکه برخلاف تعدادی ازاجراهایکنونی سلبریتی نیستند،امادرعرصه نمایش عروسکی و شناخت جهان فانتزی و سوررئال سوابق زیادی دارند و در این حیطه شناختهشده و فعال هستند. در رابطه با معیارهای انتخاب بازیگر برای نمایش هم توضیحدهید.
اگرچه بازیگران ما بیشتر در نمایشهای فانتزی و سوررئال و آثارعروسکی شناختهشدهاند،اما به این معنا نیست که درسایر حوزهها فعال نبودهاند. بازیگران نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند همگی ازجمله هنرمندانی هستند که خلاقیت خود را ثابت کردهاند و ضمن شناخت این جهان، درک کافی از فانتزی و سوررئال دارند که به تحقق اهداف نمایش کمک بسیاری کرده است. ضمن اینکه در اجراهای قبلی هم با این بازیگران همکاری داشتهام و میدانستم که خواسته من از جهان نمایش را کاملا دریافت میکنند و به همین دلیل با آنها همکاری مجددی را آغاز کردیم، چراکه به نظرم بازیگران نمایش وقتی الاغها عاشق میشوند در فاصله کمتری نسبت به رویکرد فردی من قرار داشتند و میتوانستند فانتزی مورد نظرم را پیاده کنند.