فضایی که اسمش روی خودش هست، به حدی مجازی که حتی خیلی اوقات آدمهای آنهم خود واقعیشان را بروز نمیدهند. پس شاید جوانان جای مناسبی را برای یک انتخاب سرنوشتساز، بهدرستی انتخاب نکردهاند. البته بماند که در برخی از شبکههای اجتماعی کانالهایی با عنوان همسریابی و ازدواج هم بهوفور به چشم میخورد که اینجا خیلی مجال پرداختن به آن نیست.با وجود اینکه ترویج ازدواج آسان و ایجاد شرایط لازم برای تشکیل خانواده بهعنوان یکی از اولویتها و سیاستهای راهبردی در کشور ما بهشمار میآید و قانون جوانی جمعیت نیز تقریبا این موضوع را تبیین میکند (بدون درنظرگرفتن نواقص موجود در بندهای این قانون)، ضروری است که بررسیهای کارشناسی و آسیبشناسی اجتماعی در مورد نحوه ارتباطگیری مردان و زنان در فضای مجازی بهعنوان یک اصل مهم دردستورکارقرارگیرد.این اقدام میتواند ازهرگونه انحراف ازاصول صحیح جلوگیری و از آسیب به قشر جوان پیشگیری کند. بااینحال درحالحاضر شاهد تغییر الگوی ازدواج در بین جوانان هستیم و نیاز است تابایدها ونبایدهای این فضارا بدانیم.چهبسا در بین اخبار و حوادث، اتفاقات تلخی از چنین ازدواجهایی به گوشمان میرسد.
ازدواجهای پرریسک مجازی
شاید چند سالی است که الگوی آشنایی جوانان برای ازدواج تغییر کرده و به قول معروف، جوشدادن وصلتها توسط والدین هم کم شده است. حتی واسطههای ازدواج هم همزمان با پیشرفت فناوریهای نوین و رسانههای جمعی، روشهای خود را برای این موضوع تغییر دادهاند. مسألهای که دکتر معصومه تختی، مشاور و درمانگردرباره آن ودرگفتوگو با جامجم میگوید: «اگر قرار است ازدواج به یک سرانجام خوبی برسد بستگی به این دارد که آن دو نفر چه اطلاعاتی ازهم کسب کرده باشند. فضای مجازی مثل بسترهای دیگری که برای آشنایی است، یک موقعیت معرفی شدن به هم محسوب میشود و بههرحال نمیتوانیم از چنین واقعیتهایی اجتناب کنیم.»وی با اشاره به ازدواجهای پرریسک دراین فضاهامیافزاید:«بههرحال شروع و آشنایی ازدواج از هر مسیری، قرار نیست که درهمان بستر ادامه پیدا کند. یعنی اگر در این فضا افرادی، بهعنوان زوج یکدیگر را پیدا کردند و در همین فضا هم ادامه داده و مسأله را به ازدواج برسانند، واقعا کار پرریسکی کردند. معمولا افراد در این فضا با یکدیگر آشنا میشوند و قرار ملاقات حضوری میگذارند و پس از آن در فضای حقیقی به شناخت بیشتری از یکدیگر میرسند.»
مجازیستهای چندچهره!
ازدواج یکی از مهمترین رویدادهای زندگی هر فرد محسوب میشود، بهطوریکه حاصل آن تشکیل کانون خانواده بهعنوان مهمترین و پایدارترین نهاد تربیتی در جامعه است. حالا شما فرض کنید چنین رویداد بااهمیتی در فضایی شکل بگیرد که بدون اطلاع خانوادهها باشد و بیشتر ارتباطات هم دور از واقعیت است و گویی بسیاری از افراد با یک شخصیت دیگرشان خود را نشان میدهند. دکتر معصومه تختی هم با ما همنظر است و دراینباره عنوان میکند: «در دنیای مجازی آدمها بخشی از خودشان را نشان میدهند و بخش دیگری از آنان ناشناخته باقی میماند. کسی که در این فضا به علاقه میرسد غالبا به سبب این است که بخش آشکار فرد را میبیند و جذابیت دارد و اگر بخش آشکارشده هم واقعی باشد، تمام شخصیت آن آدم نیست. از طرفی ممکن است بخش آشکار، یک بخش کاذبی هم باشد که طرف برای جذب مخاطبش آن را ارائه میکند.» البته او معتقد است زمانی که آشنایی اولیه در فضای مجازی صورت میپذیرد، ادامه آن و به قصد شناخت اهداف دو طرف و به لحاظ شخصیتی، فرهنگی و ... باید در فضای حقیقی دنبال شود.
خودپنداری غلط در پی شکست در فضای مجازی
انگیزه بسیاری از دختر و پسرها در آشناییهای پیش از ازدواج مخصوصا در فضای مجازی مواردی همچون مهاجرت، فرار از موقعیت خانواده، نیاز عاطفی و مسائلی از این قبیل است. تختی نیز درگیر شدن افراد به سبب نیاز عاطفی را ازجمله مخاطرات ارتباط در این فضا میداند و میگوید: «ممکن است فرد در این فضا شخصیت واقعی پشت این ارتباط نبوده و شخصیت کاذبش را نمایان کند اما پس از ورود به فضای حقیقی متوجه یکسری حقایق میشود که ممکن است آسیبها و ضربههای روحی زیادی به آنها وارد گردد. مخصوصا برای نوجوانانی که به لحاظ روانشناختی هم به آن پختگی لازم نرسیدند.» این موضوع درحالیاست که طبق گفته این روانشناس، جوانان وقتی شکستی را تجربه میکنند مجدد در فضای مجازی وارد یک رابطه جدید میشوند درصورتیکه هنوز آثار روانشناختی آن ضربه را به همراه دارند و احتمال شکست مجدد در اینها به خودپنداری غلط در آنان منجر میشود.با همه این تفاسیر بهتر است در هر فضا و پلتفرمی یک چارچوب و منطق درست با یکسری خطوط قرمز برای ارتباط در این فضا برای خود تعریف کنیم تا کمتر با رخدادهای آن مواجه شویم، چه برسد به اینکه برخی از این ارتباطها با هدف ازدواج و تشکیل یک عمر زندگی هم شکل گرفته باشد.